باز کردن منو اصلی

تاریخ‌نما β

تغییرات

اهل حق

۲۳ بایت اضافه‌شده، ۱۱ آوریل
بدون خلاصه ویرایش
در اینجا سخت غفلت شده است که لازمه عبودیت ، تسلیم خدا بودن و اطاعت از اوست و خدا از بندگانش خواسته است تا در قالب نماز خدا را یاد کنند چگونه میتوان عبادات شرعی را که خداوند خود خواسته است رها کرده و به اوراد خود ساخته روی آورد وهمچنان از عبودیت و بندگی سخن گفت .
به نظر میرسد که اهل حق مطلب فوق را از برخی از صوفیان که معتقدند هنگام وصول به حقیقت شریعت باطل می گردد، اخذ کرده اند. به طور کلی شباهتهای زیادی میان اهل حق و صوفیان وجود دارد از جمله این شباهتها جمخانه است که بی شباهت به خانقاه نیست . همچنین اهل حق همچون صوفیان عموما موهای انبوه و پریشان و شاربهای بلند دارند و این چهره خاص از نشانه هاي اين جماعت است.نقل شده است که پاره ای از پیروان اهل حق برای اینکه آسیبی به سبیلشان نرسد از کشیدن سیگار خودداری میکنند.
سلطان اسحاق پس از تدویت اصول و قوانین فرقه اهل حق در کنار پل رودخانه سیروان در شمال شرقی ناحیه گوران در نزدیکی مرز ایران و عراق دستور اجرای آنها را داد این محل پردیور به زبان کردی یعنی این طرف رودخانه ( خوانده میشود و برای اهل حق مکانی مقدس و محترم میباشد و قبله اهل حق کرند و گوران می باشد.<ref>تاریخ فری فرق و مذاب مذاهب اسلامی رضابرنجکار صفحه ۹۴ ۹۵)</ref>
==عقایداهل حق==
همان گونه که گفته شد اهل حق درباره امام على عليه السلام غلو مى کنند بسیاری از آنان امام علی علیه السلام را به مقام
الوهیت میرسانند در شاهنامه حقیقت، از کتابهای اهل حق ، آمده است :به دور محمد همان کردگار،شد از جامه مرتضی آشکار،پس از رحلت احمد مصطفی ،بر او جانشین گشت آن مرتضی،كه ان مرتضي بود ذات خدا ،به تخت بقاگشت فرمانرواخداوند برخی از اهل حق همان اعتقادی که درباره حضرت علی علیه السلام دارند در مورد برخی بزرگان خود نیز دارند و معتقدند در جامه های مختلف به میان مردم آمده است در وهله او در جامه ،خداوندگار در مرتبه دوم در جامه علی علیه السلام در مرحله سوم در جامه شاه خوشین ، در مرتبه چهارم در جامه سلطان سحاک ، در مرتبه پنجم در جامه قرمزی شاه ویس قلی ) در مرتبه ششم در جامه محمد بیک، در مرتبه هفتم در جامه خان آتش ظاهر شده است .
از دیگر عقاید رایج در میان اهل حق ، مساءله حلول است. حلول به معنای وارد شدن چیزی در غیر خود است و در اصطلاح به معنای حلول ذات خدا در اشیا و افراد است. مساءله حلول مبنای اعتقادی به الوهیت امام علی علیه السلام و برخی از بزرگان اهل حق ، به این معنا که خداوند در حضرت علی علیه السلام و شاه خوشین و سلطان سحاک و دیگران حلول کرده است. تناسخ یکی دیگر از عقاید اهل حق است. تناسخ عبارت از داخل شدن روح انسان پس از مرگ در بدن دیگر است . بر این اساس هر انسان متناسب با اعمالی که در زندگی خویش انجام داده است، پس از مرگ وارد بدن خاصی که به منزله لباس جدید اوست می شود. روح نیکوکاران وارد بدن و لباس ثروتمندان ، و روح بدکاران وارد بدن فقرا میشود تا جزای کردار خویش را ببیند. هر انسانی پس از عوض کردن هزار جامه و لباس، هزار و یکمین جامه خود را که عبارت از بقا و ابدیت است خواهد پوشید. اهل حق معتقدند ارواح انبیاء در بدن بزرگان آنها وارد شده اند. (۲۲۲) قبلا دیدیم که اعتقاد به تناسخ و تقمص در نزد دروزیها هم رایج است . این اعتقاد در همه ادیان هندی و نیز برخی فلسفههای باستان همچون فلسفه فیثاغوری وجود داشته است و احتمالا از ادیان هندی وارد این گونه فرقه ها شده است. ادیان الهی با مساءله تناسخ سخت به مخالفت پرداخته.اند آن را عقیده ای باطل و بی پایه میدانند.<ref>(تاریخ فرق و مذاهب اسلامی رضا برنجکار صفحه ۹۵ ،۹۶)</ref>
۸٬۵۸۸
ویرایش