۸٬۵۸۸
ویرایش
تغییرات
←عقاید مهم
==اشخاص مهم==
نام اصلی "[[نورعلی الهی]]" پایهگذار جریان "مکتب" در فرقه اهل حق، "فتحالله" ملقب به "کوچ علی" است که بنا بر داستانسرائی و عوام فریبی که نورعلی الهی بیان میکند، تغییر پیدا کرده است و او مدعی است که سلطان اسحاق روح سیدی را به پیکر او وارد کرده است.نورعلی الهی مدعی است که نامش توسط سلطان اسحاق برزنجهای از «فتحالله» ملقب به «کوچ علی» به «سید نورعلی» تغییر پیداکرده است و هریک از بندهای نام او -نورعلی- مستفاد و منطبق با یکی از آیات الهی در قرآن کریم است که از طرف خداوند به خاندان او عطا گردیده است.مهمترین شخصیت در فرقه اهل حق [[سلطان اسحاق برزنجهای است ]] که در میان سرسپردگان به این فرقه در تاریخ تولد و وفات سلطان اسحاق اختلافنظر وجود دارد. سلطان اسحاق که در خانوادهای پیرو مذهب [[اهل سنت ]] با گرایش به تصوف به دنیا آمده بود بعد از مرگ پدر از کردستان عراق به کردستان ایران مهاجرت نمود و قوانینی را در اهل حق وضع نموده است که تا امروز اهل حق به آن پایبند هستند.[[شیخ صفیالدین اردبیلی ]] جد پادشاهان صفوی در اهل حق جایگاه خاصی دارد.آنان معتقد هستند که شیخ صفیالدین ملقب به "صفیله"، بعدازاینکه دوازده سال شاگردی شیخ زاهد گیلانی را نمود، به دستور استاد خود، بهرسم طریقت برای بستن کمر، در سال 687 هجری قمری به "پِردیور" مسافرت نمود و به سلطان اسحاق پیوست.بهرام الهی مسند نشین فعلی جریان مکتب، نه تنها پایبندی به آدابورسوم فرقه اهل حق ندارد، بلکه با تفکرهای خاص پدر خود نیز که منجر به ایجاد جریان مکتب در فرقه اهل حق شد فاصله فراوانی گرفته است. او در اوایل دهه شصت <ref>(پایگاه جامع فرق، ادیان و در پی آشوبهایی که توسط مریدان او به پا شد به کشور فرانسه رفت وهم اکنون در آنجا مستقر است.بعد از مرگ نورعلی الهی دراویش و پیروان جریان مکتب به خواهر او که پیرزنی سالخورده و نابینا به نام " ملک جان نعمتی" مشهور به "شیخ جانی" و "حضرت شیخ" روی آورده و او را واسطه فیض و راهنمای خود قراردادندمذهب سایتhttps://www. شیخ جانی در اواخر عمر خود توسط برادرزادهاش به کشور فرانسه رفت و در آنجا درگذشت.نورعلی الهی بعد از چند سال ریاضت، با کنار گذاشتن یکباره آن، به مسائل اجتماعی واداری روی آورد، الهی علت روی آوردن خود به مسائل اجتماعی را دستور سلطان اسحاق میداند. نورعلی الهی در طول مدت فعالیت اجتماعی واداری خود در اداره ثبتاحوال و امور قضائی در سمتها گوناگون و شهرهای مختلف کشور فعالیت نموده است.نورعلی الهی بنیانگذار جریان مکتب دو دوره متضاد در زندگی خود داشته است. یکی از این دوران دوره ریاضت کشیدن اوست که دوازده سال به طول انجامید. وی در این دوران بنابر ادعای خود ریاضتهای مختلف کشیده و همراه با تعدادی از دراویش به تهران می آید و گیسوان خود را بلند میکند و شروع به ریاضت میکند.نعمتالله جیحونآبادی یکی از بزرگان خاندان شاه حیاسی است که در روستای جیحونآباد متولد شد. وی بعد از اینکه مدتی در شهر کرمانشاه به تحصیل پرداخت به جیحون آباد بازگشت و شروع به تدوین کتابهای مختلف نمود که مهمترین آنها " حق الحقایق یا شاهنامه حقیقت است" که در آن بسیاری از از اسرار مگو فرقه اهل حق را به زبان فارسی به نظم در آورد.یکی از شخصیتهای مورد توجه در فرقه اهل حق "حساو" معروف به "حضرت داود" است. بنابر باور اهل حق او دون ومظهر "داود کوسوار" از یاران خاص سلطان اسحاق ویکی از "هفتن" است. اعتقاد اهل حق در باره این شخص وجود عقیده باطل تناسخ را در فرقه اهل حق نمایان می کند.یاران قولتاس هفت نفر از یاران سلطان اسحاق هستند که از منطقه آذربایجان به سمت پردیور حرکت می کنند ودر اطراف کوه شاهو شروع به شکایت می کنند که بنابر افسانههای اهل حق به اذن سلطان اسحاق سه روز ایشان زیر برف وکولاک می مانند وبعد از سه روز توسط سلطان اسحاق نجات پیدا می کنند.قوشچی اوغلی یکی از شخصیت های مهم و افسانه ای در فرقه اهل حق در قرن های نهم ودهم هجری قمری است. بنابر باور اهل حق، قوشچی اوغلی مظهر و دَون "پیربنیامین" یکی از هفتن است که بعد از سلطان اسحاق و در زمان شاه ابراهیم به صورت کر ولال به دنیا آمد وبه دست او شفا گرفت.یکی از شخصیتهای مهم در فرقه اهل حق مخصوصا خاندان آتش بیگی "محمد بیگ" است او نهمین حکمران حکومت محلی مشعشعیان در خوزستان است که مورد غضب شاه صفی قرار می گیرد و به اطراف مراغه مهاجرت میکند. بنابر منابع اهل حق او با گرد آوردن اهل حقها و صوفیان منطقه آذربایجان، مقدمات تشکیل خاندان آتش بیگی در فرقه اهل حق را فراهم میسازدadyannet.com/fa/category/28)</ref>شخصیتهای مهم در فرقه اهل حق که درباره نحوه تولد و زندگی او افسانه سازیهای متعدد صورت گرفته است "شاه ویس قلی" ملقب به قرمزی است. بنابر باور اهل حق او پنجمین مظهر الهی است که در قرنهای نهم و دهم هجری قمری از پرچم داران فعالیت اهل حق بعد از سلطان اسحاق بوده است.==آداب و رسوم اهل حقانشعابات==یکی از آداب اهل حق که به دستور سلطان رایج گردید سرسپردگی است. پیروان اهل حق باید یکی از خاندانهای یازده گانه را انتخاب کرده و در آن سر سپرده شوند برای سرسپردگی مراسم خاصی با حضور پیر و دلیل خاندان اجرا می شود. سرسپردگی به اندازه ای واجب شمرده شده که خود سلطان اسحاق برای انجام سرسپردگی پیر بنیامین را به پیری و داود را به دلیلی انتخاب کرد و مراسم سرسپردگی را در حضور آنان انجام داد.از دیگر آدابی که سلطان اسحاق آن را رای ساخت گرفتن سه روز روزه است. بر هر فرد اهل حق واجب است سه روز از دوازدهم چله بزرگ زمستان تا چهاردهم آن را روزه بگیر و روزه پانزدهم روز عید سلطان و جشن حقیقت است . البته پارسان پس از روز پانزدهم نیز سه روز دیگر را روزه می گیرند.از دیگر مراسم ابداعی سلطان، مراسم جمخانه است گروه یارستان هر هفته باید در محلی جمع شوند و با مراسم خاصی سرگرم عیادت و خواندن اوراد و اذکار گردند. عده حاضر را جم یا جمع و محل اجتماع را جمخانه یا جمخانه گویند وارد شدن به جمخانه مراسم خاصی دارددر نزد اهل حق به جمخانه رفتن و نیاز دادن و قربانی کردن از مهمترین عبادات به شمار میرود همان گونه که روزه ماه رمضاناز نظر آنها واجب نیست ، نماز خواندن نیز ضرورتی ندارد و اغلب به جای نماز نیاز میدهند و معتقدند با نشستن در جمخانه و دادن نیاز، نماز ساقط می شود.نیاز هدیه ای است که اهل حق به رئیس خود یا جمخانه تقدیم میکنند یکی از پیروان مسلک اهل حق در عین حال که خود را مسلمان و شیعه اثنی عشری میداند درباره دلیل عدم وجود نماز و روزه میگویند برای) چه نماز می خوانیم ، برای اینکه به فکر خدا باشیم و از او تشکر کنیم، اهل حق در دوره خانقاه تمرین کرده است تا جایی که همیشه با خدایش است و همیشه با او راز و نیاز میکند و از او تشکر می نماید دیگر احتیاج نیست که حالا نماز بخواند.در اینجا سخت غفلت شده است که لازمه عبودیت ، تسلیم خدا بودن و اطاعت از اوست و خدا از بندگانش خواسته است تا در قالب نماز خدا را یاد کنند چگونه میتوان عبادات شرعی را که خداوند خود خواسته است رها کرده و به اوراد خود ساخته روی آورد وهمچنان از عبودیت و بندگی سخن گفت .به نظر میرسد که اهل حق مطلب فوق را از برخی از صوفیان که معتقدند هنگام وصول به حقیقت شریعت باطل می گردد، اخذ کرده اند. به طور کلی شباهتهای زیادی میان اهل حق و صوفیان وجود دارد از جمله این شباهتها جمخانه است که بی شباهت به خانقاه نیست . همچنین اهل حق همچون صوفیان عموما موهای انبوه و پریشان و شاربهای بلند دارند و این چهره خاص از نشانه هاي اين جماعت است.نقل شده است که پاره ای از پیروان اهل حق برای اینکه آسیبی به سبیلشان نرسد از کشیدن سیگار خودداری میکنند.سلطان اسحاق پس از تدویت اصول و قوانین فرقه اهل حق در کنار پل رودخانه سیروان در شمال شرقی ناحیه گوران در نزدیکی مرز ایران و عراق دستور اجرای آنها را داد این محل پردیور به زبان کردی یعنی این طرف رودخانه ( خوانده میشود و برای اهل حق مکانی مقدس و محترم میباشد و قبله اهل حق کرند و گوران می باشد.<ref>تاریخ فرق و مذاهب اسلامی رضابرنجکار صفحه ۹۴ ۹۵)</ref>==عقایداهل حقعقاید مهم==همان گونه که گفته شد اهل حق درباره امام على عليه السلام غلو مى کنند بسیاری از آنان امام علی علیه السلام را به مقام الوهیت میرسانند در شاهنامه حقیقت، از کتابهای اهل حق ، آمده است تناسخ:به دور محمد همان کردگار،شد از جامه مرتضی آشکار،پس یکی از رحلت احمد مصطفی ،بر او جانشین گشت آن مرتضی،كه ان مرتضي بود ذات خدا ،به تخت بقاگشت فرمانرواخداوند برخی از اهل حق همان اعتقادی که درباره حضرت علی علیه السلام دارند در مورد برخی بزرگان خود نیز دارند باورهای اصلی و معتقدند در جامه های مختلف به میان مردم آمده است در وهله او در جامه ،خداوندگار در مرتبه دوم در جامه علی علیه السلام در مرحله سوم در جامه شاه خوشین ، در مرتبه چهارم در جامه سلطان سحاک ، در مرتبه پنجم در جامه قرمزی شاه ویس قلی ) در مرتبه ششم در جامه محمد بیک، در مرتبه هفتم در جامه خان آتش ظاهر شده است .از دیگر عقاید رایج در میان متمایز آیین اهل حق ، مساءله حلول است. حلول حق، اعتقاد به معنای وارد شدن چیزی در غیر خود است و در اصطلاح به معنای حلول ذات خدا در اشیا و افراد است. مساءله حلول مبنای اعتقادی به الوهیت امام علی علیه السلام و برخی از بزرگان اهل حق ، به این معنا که خداوند در حضرت علی علیه السلام و شاه خوشین و سلطان سحاک و دیگران حلول کرده است. تناسخ یکی دیگر از عقاید اهل حق است. تناسخ عبارت از داخل شدن روح انسان پس از مرگ در بدن دیگر است . است، بر این اساس هر انسان متناسب با اعمالی که در زندگی خویش انجام داده است، پس از مرگ وارد بدن خاصی که به منزله لباس جدید اوست می شود. روح نیکوکاران وارد بدن و لباس ثروتمندان ، ثروتمندان، و روح بدکاران وارد بدن فقرا میشود تا جزای کردار خویش را ببیند. هر انسانی پس از عوض کردن هزار جامه و لباس، هزار و یکمین جامه خود را که عبارت از بقا و ابدیت است خواهد پوشید. اهل حق معتقدند ارواح انبیاء در بدن بزرگان آنها وارد شده اند. (۲۲۲) قبلا دیدیم که اعتقاد به تناسخ و تقمص در نزد دروزیها هم رایج است . این اعتقاد در همه ادیان هندی و نیز برخی فلسفههای فلسفه های باستان همچون [[فلسفه فیثاغوری ]] وجود داشته است و احتمالا از ادیان هندی وارد این گونه فرقه ها شده است. ادیان الهی با مساءله تناسخ سخت به مخالفت پرداخته.اند و آن را عقیده ای باطل و بی پایه میدانند.حلول:اهل حق معتقدند که روح خداوند در بدن انسان حضور دارد و این حضور باعث میشود که انسان بتواند به حقیقت و معرفت دست یابد.<ref>(تاریخ فرق و مذاهب اسلامی رضا برنجکار صفحه ۹۵ ،۹۶)</ref>
==پراکندگی جمعیت==
به گفته دائرة المعارف تشیع در آغاز ایجاد مسلک اهل حق پیروان آن وحدت عقیده داشتهاند.اند با گستردگی جماعت اهل حق و مهاجرت ایلات به دیگر مناطق به تدریج اختلافات میان اهل حق شروع شد و پیروان آن به گروههای گروه های مختلفی تقسیم شدند. علت این اختلافها اختلاف ها عبارتند از: نقل سینه به سینه کلام ها، دسترسی نداشتن پیروان به کلامهای موثق کلام های موثق، سودجویی برخی از پیشوایان محلی محلی، تفاوت ،زبان ملیت زبان ملیت، رسوم قومی و اجتماعی پیروان و بی سوادی انها. اکثریت پیروان گروهی از اهل حق معتقدند دین آنها [[دین یاری است ]] و سلطان سهاک در ان دران دوران اسرار الهی را به صورت قوانین و ارکان اهل حق به یاران ابلاغ از این رو ارتباطی با دیگر ادیان ندارند.نمود.همچنین به گفته دائرةالمعارف تشیع گروهی دیگر در اثر آمیزش با فرق ،دیگر فرق، دیگر عقاید خود را با اعتقادات آنها یکی دانسته اند گر چه خود را یارسان مینامند، می نامند، ولی عملاً از نظر اعتقادی گروهی از آنها علی اللهی و گروهی دیگر شیطان پرست هستند.به گفته دائرةالمعارف تشیع گروهی دیگر خود را تابع مذهب شیعه اثنی عشری جعفری میدانند و معتقدند آئین ،حقیقت حقیقت دین نیست و مسلک اهل حق تابع مذهب اثنی عشری جعفری است. به گفتۀ تحفه ناصری پیروان اهل حق به نامهای نام های مختلف اهل ،حق پارسان ،نصیری حق، پارسیان، نصیری اهل طایفه علی اللهی و شیطان پرست معروف اند.اما پیروان این آئین میگویند آنها پارسان پارسیان یا اهل حق هستند و گروهی به اشتباه آنان را علی اللهی یا شیطان پرست میخوانند.بر اساس نگاهی به تاریخ و فلسفه اهل حق پارسان پارسیان نام بومی و ایرانی پیروان دین اهل حق یا همان على اللهیاست.است پیروان کیش پارسان که فارس زبانان آنها را بیشتر به نام علی اللهی میشناسند بیشتر ساکن بخش باختری استان کرمانشاه ایران هستند کیش پارسان آمیزه ای است از دین های زرتشتی و [[بودایی ]] و .اسلام آنها مانند بوداییان به و ازایش باور دارند یعنی بر این باورند که ما پس از مرگ در پیکر دیگری دوباره زاییده میشویم مناطق گوران و لرستان مرکز اصلی پیدایش آئین یارسان یا اهل حق است.<ref>(پایگاه جامع فرق، ادیان و مذهب سایتhttps://www.adyannet.com/fa/category/28)</ref> ==منابع تکمیلی==کتاب مشاهیر اهل حق،تاليف صديق صفي زاده، ناشر كتابخانه طهوری کتاب شناسی فرقه اهل حق(يارسيان) نويسنده مهري رحيمي،اسماعيل اذر سایت sid.ir ==پانویس=={{پانویس}}
==منابع==