باز کردن منو اصلی

تاریخ‌نما β

تغییرات

اشاعره

۶٬۱۸۸ بایت اضافه‌شده، ۲ سپتامبر
جز
سیر تاریخی
[[پرونده:Screenshot ۲۰۲۵۰۵۰۴ ۰۷۵۴۲۸ Chrome.jpg|بندانگشتی|کتابی درباره اشاعره]]
{{جعبه اطلاعات فرقه
| عنوان =اشاعره
| تصویر =[[پرونده:Screenshot ۲۰۲۵۰۵۰۴ ۰۷۵۴۲۸ Chrome.jpg|بندانگشتی|کتابی درباره اشاعره]]
| اندازه تصویر =
| توضیح تصویر =
| از فرقه‌های =کلامی
| از شاخه‌های =اهل سنت
| باورها =یافتن تعادل بین باورهای دینی و منطق و عقلانیت | داعیان =ابوذر هروی، ابوجعفر سمنانی، ابوبکر باقلانی
| فرقه‌ها =
| شاخه‌ها =
| رهبران/امامان =فخر رازی، امام الحرمین جوینی، امام محمد غزالی
| آئین‌ها =
| کتاب‌های مهم =الابانه، اللمع
| وضعیت =
| تاریخ انقراض
| سیاسی =
}}
[[اشعریه ]] یا [[اشاعره ]]، نامی است که بر پیروان مکتب کلامی [[ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری ]] گفته می شودمی‌شود. در سده دوم هجری دو جریان فکری در [[امت اسلام ]] رو به گسترش و در تقابل با یکدیگر بودند : یکی جریان [[معتزله]] که بر عقل به عنوان منبعی مستقل برای عقاید و نیز روشی برای دفاع از [[اسلام ]] تاکید می کرد می‌کرد و در به کارگیری آن به [[افراط می گرایید ]] می‌گرایید. از سوی دیگر جریان [[اهل حدیث ]] که منکر هرگونه استفاده از عقل در عقاید بود و ظواهر نقل را بدون هرگونه هیچ گونه تحلیل و تفکر ، تفکر، به عنوان تنها ملاک و مدرک در معارف دینی اعلام میکردمی‌کرد. در گیر و دار مبارزه این دو جریان فکری، مذهب اشعری در اوایل [[سده چهارم هجری ]] در پوشش دفاع از عقاید [[اهل حدیث]] و در عمل به منظور تعدیل این دو جریان و نشان دادن راه میانه و معتدل و موافق با عقل و نقل پا به میدان گذاشت. اشاعره در معنای عام به [[سنت گرایان ]] یا[[ اهل سنت]] و جماعت گفته می شود، می‌شود، یعنی آنان که در برابر [[خرد گرایان معتزلی، ]] [[معتزلی]]، بر نقل(قرآن و سنت)تاکید می ورزند می‌ورزند و [[نقل ]] را بر [[عقل ]] ترجیح می دهندمی‌دهند.<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی ، ص ۷۲</ref>
==زمینه های پیدایش==
{{تاریخ فرق و مذاهب اسلامی}}
اساس [[مذهب معتزله ]] بر استدلال عقلی نهاده شده بود. یعنی متکلمان معتزله تفکر منطقی و استدلال عقلی را بر هر چیز دیگری مقدم می داشتند و روایات و آیات [[قرآن ]] را با موازین عقلی می سنجیدند، از این رو [[روش کلامی ]] معتزله به مذاق مذهبی [[اهل حدیث ]] و [[سنت گرایان ]] از [[شیعه]] و [[اهل سنت ]] و [[فقهای متشرع ]] خوش نیامد و در نتیجه مکتب معتزله را مورد حمله و [[تکفیر ]] قرار دادند. این مخالفان معتزله، در میان عامه ی [[مسلمانان ]] متعصب نفوذ مذهبی داشتند و برای مبارزه با معتزله و کوبیدن عقاید آن مکتب به هر وسیله ای متوسل می شدندمی‌شدند. به این ترتیب در اوایل قرن چهارم هجری، یعنی هنگامی که [[ابوالحسن اشعری]] (بنیانگذار مذهب اشاعره) بر ضد معتزله برخاست، اوضاع و احوال سیر افکار دینی مسلمانان، [[مسلمانان]]، یعنی [[طبقه عوام ]] بر ضد [[معتزله ]] جریان داشت و حملات اهل سنت و [[اهل حدیث ]] و فقهای ساده اندیش، از [[شیعی ]] و سنی، [[سنی]]، از هر سو به طرف معتزله متوجه شده بود. با آغاز دورهٔ خلافت [[القادر بالله عباسی]] که از عقاید [[اصحاب سنت ]] و [[مکتب اشاعره ]] طرفداری می کرد، می‌کرد، پیروان معتزله از سنی و شیعی مورد شکنجه و نفی و حبس قرار گرفتند. بر این مبنا، در نیمه ی اول قرن چهارم هجری [[مکتب کلامی ]] [[معتزله ]] رو به ضعف نهاد و عقب نشست و حالت دفاع به خود گرفت. در این وضع مساعد، ابوالحسن اشعری، بر ضد معتزله قیام کرد و مذهبی نوین آورد. <ref>مکتب کلامی (مذهب اشاعره)</ref>
==سیر تاریخی== [[مذهب ابوالحسن اشعری ]] در طول زمان دچار تحولاتی گشت. دیدگاه های دیدگاه‌های او در آغاز مورد پذیرش علمای [[اهل سنت ]] قرار نگرفت، به طوری که اینجا و آنجا با او سخت به مخالفت برخاستند. اما این مخالفت ها عملا سودی نبخشید و [[مکتب اشعری ]] به تدریج بر حوزه های فکری اهل سنت چیره شد.<ref>تاریخ آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص ۷۶. </ref>
از نظر سیاسی، در زمان حکومت [[آل بویه]] شرایط مناسبی برای [[عقل گرایان]] به وجود آمد و [[اشاعره]] وضعیت مطلوبی نداشتند، زیرا آنان از یک طرف پیرو [[مذهب شیعه]] بودند، که مدافع [[عقل گرایی]] است، و از طرف دیگر برخی از آنان [[اهل فضل]] و [[علم]] و ادب و مدافع آزاداندیشی بودند. بدین جهت در دربار [[آل بویه]] [[مکتب شیعه]] و [[مکتب اعتزال]] رونق یافت. با به قدرت رسیدن [[سلجوقیان]] وضعیت به سود [[اشعریان]] تغییر کرد و مذهب [[اشعری]] در جهان [[تسنن]] مقامی ممتاز به دست آورد، زیرا توسط [[نظام الملک]] [[وزیر]] [[سلجوقی]] (۴۸۵م) [[مقرّر]] شد که در دو مدرسهٔ [[نظامیهٔ بغداد]] و [[نیشابور]]، تعلیمات بر وفق مذهب اشعری باشد. از آن پس [[مذهب اشعری]]، مذهب رسمی [[اهل سنّت]] گردید. <ref>فرق و مذاهب کلامی، ص ۲۰۲. </ref>
==اشخاص مهم= = از مشاهیر متکلمان اشعری می‌توان اشاره کرد به: * '''ابوالحسن اشعری''':
بنیان گذار [[مذهب ]] اشاعره [[علی بن اسماعیل ]] معروف به [[ابوالحسن اشعری]](۳۳۰_۳۶۰ه) از مردم [[بصره ]] و ساکن [[بغداد ]] بود. نژاد او با نه واسطه به [[ابو موسی اشعری]]، از [[اصحاب پیامبر]] می رسیدمی‌رسید. وی تا چهل سالگی پیرو و طرفدار مکتب معتزله و شاگرد مکتب [[ابوعلی جبائی]] بود، اشعری در اصول معتزله صاحب نظر و و در [[مسائل کلامی ]] آن مذهب متبحر بود اما بعد از مدتی از [[جبائی ]] و در نتیجه از عقاید [[معتزله ]] کناره گرفت. پس از آن تحولی در عقیده و فکر [[اشعری ]] به وجود آمد و از مذهب معتزله جدا شد و مدتی به تنهایی با متکلمان معتزله به مبارزه پرداخت، و بر ضد آن قیام کرد و خود یک نظام عقیدتی و کلامی دیگری
را به وجود آورد.<ref>مکتب کلامی (مذهب اشاعره )</ref>
* '''[[ ابوبکر باقلانی]] ''' : اولین شخصیتی که پس از [[اشعری]] از این حوزه برخاست، [[ابوبکر محمد بن طیّب باقلانی]] (م.۴۰۳ه ق) بود.وی از نامدارترین [[فقیهان]] و متکلمانی بود که از اشعری پیروی و از آرای او سخت جانبداری می‌کرد. [[ابن عماد حنبلی]] دربارهٔ [[باقلانی]] گفته است:<<او دانشمندی اصولی و اشعری، و در آغاز سدهٔ چهارم هجری [[مجدّد دین]] بود. او پارسایی بود که کسی [[نقیصه]] و لغزشی از او به یاد نداشت.>> باقلانی آرای اشعری را که به اجمال در دو کتابش، [[الابانه]] و [[اللمع]]، آمده بود، با شرح و بسط بیشتری مطرح ساخت و آن را در قالب یک نظام کلامی انسجام بخشید.<ref>شیعه در برابر معتزله و اشاعره، ص ۱۹۲</ref>
اولین شخصیتی که پس از اشعری از این حوزه برخاست، ابوبکر محمد بن طیّب باقلانی(م.۴۰۳ه ق) بود.وی از نامدارترین فقیهان و متکلمانی بود که از اشعری پیروی و از آرای او سخت جانبداری می کرد. ابن عماد حنبلی دربارهٔ باقلانی گفته است:<<او دانشمندی اصولی و اشعری، و در آغاز سدهٔ چهارم هجری مجدّد دین بود. او پارسایی بود که کسی نقیصه و لغزشی از او به یاد نداشت. او آرای اشعری را که به اجمال در دو کتابش، [[الابانه]] و [[اللمع]]، آمده بود، با شرح و بسط بیشتری مطرح ساخت و آن را در قالب یک نظام کلامی انسجام بخشید.<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص ۷۶</ref>
* '''[[امام الحرمین جوینی]]''':
بیشترین تاثیر در گسترش [[مذهب اشعری]] به دست [[امام الحرمین جوینی]] (م.۴۷۸ه ق)صورت گرفت.[[ خواجه نظام الملک]] پس از [[تاسیس]] مدرسه [[نظامیه]] [[بغداد]] به سال ۴۵۹ هجری، [[جوینی]] را برای تدریس به آنجا فراخواند. [[جوینی]] نزدیک به سی سال به ترویج مکتب اشعری پرداخت و از آنجا که [[شیخ الاسلام]] و امام [[مکه]] و [[مدینه]] بود، نظرهایش در سراسر [[عالم اسلام]] با احترام مورد پذیرش قرار گرفت. از طریق آثار جوینی مکتب اشعری رواج گسترده‌ای یافت، تا جایی که به عنوان کلام رسمی جامعه [[اهل تسنن]] تثبیت گردید. جوینی به اندیشه‌های اشعری رنگ عقلی و استدلالی بیشتری داد.<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص ۷۷. </ref>
در [[رسالهٔ نظامیهٔ]] او آمده است که بعضی به [[تأویل]] آیات کتاب خدا معتقد شدند، درحالی که علمای گذشته از تأویل آیات خودداری، و ظواهر آیات را در موارد خود اجرا و معانی آنها را به پروردگار واگذار می‌کردند.<ref>شیعه در برابر معتزله و اشاعره، ص۱۹۳.</ref>
[[امام الحرمین جوینی]] اما بیشترین تاثیر در گسترش مذهب اشعری به دست امام الحرمین جوینی(م.۴۷۸ه ق)صورت گرفت.[[ خواجه نظام الملک]] پس از تاسیس مدرسه نظامیه بغداد به سال ۴۵۹ هجری، جوینی را برای تدریس به آنجا فراخواند. جوینی نزدیک به سی سال به ترویج مکتب اشعری پرداخت و از آنجا که شیخ الاسلام و امام مکه و مدینه بود، نظرهایش در سراسر عالم اسلام با احترام مورد پذیرش قرار گرفت. از طریق آثار جوینی مکتب اشعری رواج گسترده ای یافت، تا جایی که به عنوان کلام رسمی جامعه اهل تسنن تثبیت گردید. جوینی به اندیشه های اشعری رنگ عقلی واستدلالی بیشتری داد.<ref>فرق و مذاهب اسلامی، ص ۷۷</ref>==عقاید مهم==
اشعری خود در کتاب [[مقالات اسلامیین و اختلاف المصین]] می‌گوید:
《عقاید کلامی ما عبارت است از تمسک به [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]]. آنچه که از [[اصحاب پیامبر]] و تابعین آنان و [[پیشوایان حدیث]] نقل شده می‌پذیریم و آنها را بر عقاید استدلالی و منطقی ترجیح می‌دهیم و به آنچه که [[ احمد بن حنبل]](که بزرگترین [[پیشوای]] [[سنت گرایان]] و [[اهل حدیث]] و مخالف سرسخت [[معتزله]] و عقاید استدلالی بود، ) معتقد است، ما نیز معتقدیم و با هر عقیده ای که با عقیده ی او مخالف باشد، مخالفیم...》
==عقاید مهم==اشعری بر خلاف معتزله، معتقد بوده است که《خدا مالک بندگان است، و آنچه که درباره [[مملوکان]] خود بخواهد انجام می‌دهد و هرچه اراده کند فرمان می‌دهد اگر همه خلق جهان را به [[بهشت]] برد، مرتکب حیفی نشده است، و اگر همه آنان را به آتش [[دوزخ]] افکند ظلمی نکرده است...》 درباره رویت خداوند گفته است: 《او را می شود دید زیرا هرچه موجود باشد دیدنی و قابل رویت است و چون [[باری تعالی]] موجود است پس می‌شود او را دید...》<ref>مکتب کلامی ( مذهب اشاعره)</ref>
==پراکندگی جمعیت==* '''گسترش مذهب اشعری خود در کتاب مقالات اسلامیین [[خراسان]] و اختلاف المصین می گوید [[ماوراءالنهر]]''':<<عقاید کلامی ما عبارت است پس از روزگار شاگردان مستقیم ابوالحسن اشعری، که در [[خراسان]] مذهب استاد خود را استوار ساختند، در طبقهٔ دوم [[متکلمان اشعری]]، سه تن از تمسک شاگردان [[باهلی]] به کتاب خدا عنوان اساسی ترین حاملان بازنگری در این مذهب به شمار می‌روند: [[قاضی ابوبکر باقلانی]]، که بیشتر در [[عراق]] موثر بوده است، [[ابن فورک اصفهانی]] که در [[شیراز]] و [[نیشابور]] فعالیت‌های گسترده‌ای انجام داد و سنت پیامبر. آنچه [[ابواسحاق اسفراینی]] که از اصحاب پیامبر در [[اسفراین]] و تابعین آنان [[نیشابور]] فعالیت‌ می‌کرد. در طول سده‌های پنجم و پیشوایان حدیث نقل شده می پذیریم ششم هجری، [[ابوحامدمحمد غزالی]] و آنها [[فخرالدین رازی]] دو دانشمند اشعری بودند که در تاریخ [[علم کلام]] به طور عام، نقش برجسته‌ای ایفا نموده‌اند. [[فخر رازی]] به خصوص در [[هرات]] نقش اساسی در گسترش [[مباحث کلامی]] داشت. البته در سدهٔ چهارم هجری نیز، جمعی از [[عالمان اشعری]]، مذهب خود را بر عقاید استدلالی در خارج از [[خراسان]] منتشر ساخته و منطقی ترجیح می دهیم در بخش‌های گوناگون [[عراق]]، [[حجاز]] و [[شام]] به آنچه تبلیغ پرداخته‌اند که از جمله می‌توان به [[ابوذر هروی]] ساکن [[مکه]]، [[ابوجعفر سمنانی]] ساکن [ احمد بن حنبل[بغداد]](که بزرگترین پیشوای سنت گرایان و اهل حدیث [[موصل]] و مخالف سرسخت معتزله همچنین [[ابوالفتح سلیم بن ایوب رازی]] در [[صور]] اشاره کرد. * '''گسترش مذهب اشعری در غرب اسلامی''':در گسترش [[مذهب اشعری]] در [[غرب]] [[جهان اسلام]]، [[قاضی ابوبکر باقلانی]] اساس تبلیغ به شمار می‌رود. [[باقلانی]] از نفوذ اجتماعی قابل ملاحظه‌ای برخوردار بود و عقاید استدلالی بود، ) معتقد است، ما این نفوذ را در جهت ترویج مذهب اشعری در میان عموم به کار گرفت. [[عضدالدوله بویهی]] او را در سال ۳۷۱ هجری به عنوان [[سفیر]] [[خلافت بغداد]] به [[بیزانس]] فرستاد. [[اشاعره]] در [[بغداد]] آن روزگار، از جمعیت قابل ذکری برخوردار بودند؛ اما با وجود این، قدرت یافتن روزافزون [[حنابله]] در [[بغداد]] اوضاع را برای رشد اشاعره در [[عراق]] نامساعد ساخته بود. در [[شام]] نیز معتقدیم به دلیل حضور و نفوذ وسیع [[فرقهٔ کرامیه]]، تبلیغ [[اشاعره]] چندان موفقیت آمیز نبود. نفوذ [[مذهب اشعری]] در [[مغرب]] تا [[آفریقا]] ادامه داشت؛ اما [[مصر]] به دلیل دوام پایگاه‌های [[خلافت فاطمی]]، با هر عقیده ای که وجود غلبهٔ مذهب [[شافعی]] و [[مالکی]] بر محیط [[اهل سنت]] این منطقه، تا میانهٔ سدهٔ ششم هجری، محیطی مساعد برای ترویج مذهب اشعری نبود. با عقیده ی او مخالف باشد، مخالفیمحذف اقتدار سیاسی [[فاطمیان]]، [[صلاح الدین ایوبی]] بی‌درنگ زمینه را برای رشد مذهب اشعری در [[مصر]] فراهم نمود.<ref>مکتب اشاعره، سایت ویکی فقه..></ref>
اشعری بر خلاف معتزله، معتقد بوده است که << خدا مالک بندگان است، و آنچه که درباره مملوکان خود بخواهد انجام می دهد و هرچه اراده کند فرمان می دهد اگر همه خلق جهان را به بهشت برد، مرتکب حیفی نشده است، و اگر همه آنان را به آتش دوزخ افکند ظلمی نکرده است...>> درباره رویت خداوند گفته است:
<< او را می شود دید زیرا هرچه موجود باشد دیدنی و قابل رویت است و چون باری تعالی موجود است پس می شود او را دید...>><ref>مکتب کلامی ( مذهب اشاعره)</ref>
==منابع تکمیلی==
. * درآمدی بر آرائ کلامی و متکلمین(اشاعره)، پروین گلی زاده، نشر الیما.
.* شرح عقاید اهل سنت و جماعت، امیر صادق تبریزی، انتشارات کردستان.
. * اشاعره و ماتریدیه در جهان معاصر، سید لطف الله جلالی، انتشارات ادیان و مذاهب.
==منابع==
نویسنده: الناز وروانی فراهانی
* آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار، نشر طه، ۱۳۸۷، فایل pdf.*مقالهٔ مکتب کلامی: مذهب اشاعره، یوسف فضائی، اردیبهشت ۱۳۵۶، شمارهٔ ۵۰..* شیعه در برابر معتزله و اشاعره، هاشم معروف الحسنی؛ ترجمهٔ محمدصادق عارف، مشهد:بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۷۹.* فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی، قم:مرکز جهانی علوم اسلامی؛ ۱۳۸۱.* مکتب اشاعره، ویکی فقه. [[رده:فرق و مذاهب اسلامی]]
automoderated، دیوان‌سالاران، developer، مدیران
۸٬۸۱۱
ویرایش