اهل حدیث

از تاریخ‌نما
نسخهٔ تاریخ ‏۳ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۴۸ توسط Motaghizade (بحث | مشارکت‌ها) (پیدایش)
پرش به: ناوبری، جستجو
فرق و مذاهب اسلامی
اهل سنت
معتزله
اهل حدیث
اشاعره
ماتریدیه
وهابیت
اباضیه
قدریه
شیعه
امامیه
زیدیه
اسماعیلیه
ناووسیه
غلات
اهل حق
دروزیه
نصیریه
شیخیه
بابیت
بهائیت

نویسنده:حدیثه متقی زاده

اهل حدیث

تعریف

مکتب اهل حدیث، که یکی از مذاهب اهل سنت است، از اولین جریان‌های مهم اعتقادی در اسلام محسوب می‌شود و تأثیر زیادی بر پیدایش مکتب اشعری داشته است. اهل حدیث تنها به ظواهر قرآن و حدیث اعتقاد داشتند و عقل را به عنوان منبع مستقل برای استنباط عقاید نمی‌پذیرفتند. آنها با هرگونه اندیشه‌ورزی در دین مخالفت می‌کردند و علم کلام را انکار می‌کردند [۱] تعریف هایی مجرد و مبتنی بر لفظ مانند تعریف ابوحاتم رازی که اهل حدیث یا اصحاب حدیث را گروهی منکر کاربرد قیاس و رأی دانسته است که تنها از حدیث نبوی و آراء صحابه و تابعین پیروی می کنند، تعریفی نمادین است که هرگز نباید به دنبال تعمیم آن در بارۀ تمامی گروه های شهرت یافته به اصحاب حدیث بود و تنها باید با جست وجو در تاریخ، مصداقی را برای آن مشخص کرد.[۲]

پیدایش

در پی جویی از تاریخ تقابلهای مذهبی در سدهٔ نخست هجری، نخستین رویارویی میان یک گروه از تابعان که بر سنت های پیشین اصرار می ورزیدند با گروه مقابل یعنی جمعی از دانشجویان جوان خود، رخ می نماید که به دنبال طرح پرسش هایی تقدیری (فرضی) و گسترش دادن نظری فقه بوده اند. این گروه از سوی جناح غالب سنت گرا، اصحاب رأی خوانده می شد، اما هنوز این گروه جوان از چنان موقعیتی برخوردار نشده بودند تا سنت گرایان خود نیز در تقابل با ایشان نیازمند نامیده شدن به نامی بوده باشند. در نسل بعد نیاز روزافزون به فقهی نظام پذیر و برخوردار از ساختاری قانونمند شرایط را به زیان سنت گرایان تغییر داد و ناتوانی روز افزای آنان در پاسخگویی به نیازهای اجتماعی به زودی جایگاه خصم را در محافل علمی مستحکم ساخت.[۳]

در نیمه نخست سده ۲ ق، فقه در طی تحولی سریع مرحله فقه نظام گرا را پشت سر گذارده و شتابان روی به سوی مرحله ای دیگر یعنی تدوین نهاده بود که شکل گیری گروهی با عنوان اصحاب رأی حاصل آغاز همین مرحله در تکوین فقه بود. در میانه سده ۲ ق نزاع بر سر ارأیت و پرسشهای تقدیری نزاعی تقریباً پایان یافته بود، اما نزاع محافل دینی در باب استعمال رأی و حدود کاربرد آن موضوعیتی کاملاً متفاوت داشت که دو گروه جدید را در مقابل یکدیگر نهاده بود گروهی که رأی فقهی را ارجی ویژه می نهادند و به اصحاب رأی شناخته بودند و گروهی که به رویارویی با آنان برخاسته بر پیروی سنت پیشینیان اصرار داشتند اما هنوز در آن روزگار به اصحاب حدیث شناخته نمی شدند. پیش از آغاز سخن درباره نام این گروه باید یادآور شد که در فرهنگ روایی سده های نخستین اصطلاح «اثر» مفهومی اعم از حدیث داشته و افزون بر احادیث مروی ازپیامبر اسلام (ص) روایاتی حاکی از گفتار و کردار صحابه و تابعان را نیز شامل می شده است.

پیامبر(ص)

بررسی نمونه های گوناگون از متون تاریخی حکایت از آن دارد که در دهه های میانی سدهٔ ۲ ،ق، درست در عصر شکوفایی مکتب اصحاب رأی و مقابل شدن آن با مکتب سنت گرا اصطلاحی که شاخص علم پیشینیان بوده و در برابر «رأی» به کار می رفته اصطلاح «اثر» بوده است؛ چنانکه این تقابل میان دو اصطلاح اثر و رأی در عباراتی از زبان ابن جريج، زرارة بن اعین اوزاعی و سفیان ثوری در منابع تاریخی ثبت شده است.در واقع باید گفت طیفی از عالمان سنت گرا که در سده ۲ ق در برابر اصحاب رأی صف آراسته و در منابع متأخر با عنوان عام اصحاب حدیث نام یافته اند، به تعبیر عصر خود اصحاب اثر یا اصحاب آثار خوانده می شده اند.[۴]

سیر تاریخی

به عنوان نتیجه قابل انتظار از تدوین حدیث که از میانۀ سدۀ ۲ ق جریان جدی آن آغاز گشته بود، این گرایش در میان اهل اثر به طور روزافزونی تقویت می شد که با وجود کثرت احادیث مرفوع و امکان دست رسی به آنها وجهی برای نهادن اعتباری همچون گذشته به آثار صحابه و تابعین وجود نخواهد داشت.به هر روی با روند تدوین و نیز افزایش ارتباط بین بومها به تدریج باب نقد نسبت به آثار و محدود کردن دامنه آثار معتبر چه در محافل اصحاب اثر و چه در محافل اصحاب رأی گشوده شد و کسانی چون قاضی ابویوسف و محمدبن ادریس شافعی در دو حوزه به نقد نظری جایگاه آثار به عنوان مستند شرعی برخواستند.[۵]

اصحاب حدیث از ربع دوم سده ۲ ق تا پایان آن سده در عراق به مفهومی خاص و متفاوت با مفهوم اصطلاحی مورد بحث به کار میرفته است. در روایاتی از زبان سلیمان اعمش گروهی با عنوان اصحاب حدیث مورد عتاب قرار گرفته اند که مقصود از آن کسانی جز طلاب حدیث نبوده که آداب ندانی برخی از آنان در تعلم استاد را به ستوه آورده است. شواهد متعددی از ربع دوم همان سده در دست است که رواج همین کاربرد را دست کم در عراق نشان می‌دهد و نمونه هایی دیگر حکایت از آن دارند که این کاربرد تا اواخر سده ۲ ق دوام داشته است.

در نیمه نخست سدهٔ ۳ ق اصحاب حدیث با بار معنایی پیروان حدیث نبوی مفهومی افتخار آمیز یافت و سنت گرایانی برجسته چون احمد بن حنبل و اسحاق بن راهویه خود و همفکرانشان را اصحاب حدیث خواندند.در این راستا به تدریج زمینه ای برای گروههای مختلف فکری پدید آمد که اصحاب حدیث را عنوانی عام برای سنت گرایان تلقی کنند و بدون در نظر گرفتن مراحل تاریخی و تمایزهای فکری این نام را هم بر متأخران و هم بر متقدمان اطلاق نمایند.[۶]

دولت های مهم

ندارد

اشخاص مهم

از معروف‌ترین چهره‌های اهل حدیث می‌توان به افراد زیر اشاره کرد :

محمدبن ادریس شافعی



  • احمد بن حنبل

در تحلیل اندیشه فقهی احمد بن حنبل، باید گفت، او بیش از همه بر پیروی از حدیث و ترک قیاس و رأی – جز در موارد ضرورت - پای می فشرد و در کنار این برخورد، پرهیز از طرح مسائل تقدیری را نیز مبنای خود ساخته بود. در فقه احمد، این تفکر شافعی که سنت مفسر کتاب الله است، با تأکید بیشتری مطرح شده و پیروی از ظواهر کتاب با وجود احادیث معارض، سخت نکوهش شده است. در استناد به احادیث، احمد بر آن بود که احادیث «منکر» را باید وانهاد و تنها احادیث «معروف» را صادر شده از پیامبر (ص) تلقی کرد.[۷]


  • اسحاق بن راهویه

عالم خراسانی اسحاق بن راهويه که برخلاف معاصرش احمد، فقیهی کم شناخته شده است، در دانش فقهی، از تنوعی در تحصیل برخوردار بوده، استادانی از بومها و مکاتب مختلف را درک کرده، و همین ویژگی، در مقایسه با احمد، فقه او را با نوعی توسع و اعتدال نسبی همراه کرده است. از آنجا که فقه اسحاق نیز زاده شرایط مشابه احمد در محیط حدیث گرایان بغداد است، نخست باید همراهی او با احمد را انتظار داشت و سپس به دنبال تفاوت روش ها بود.[۸]

انشعابات

ندارد

عقاید مهم

در مقایسه ای کلی میان باور متقدمان و متأخران از اصحاب حدیث البته با صرف نظر از جزئیات می توان گفت که گرایش غالب در میان ایشان تکیه بر ظاهر نصوص اعتقادی از کتاب و سنت بوده است. آنچه تعالیم احمد بن حنبل، پیشوای اصحاب حدیث متأخر را از متقدمان اصحاب اثر متمایز می‌سازد عمده اختلافی است که در شیوه برخورد آنان با نصوص اعتقادی وجود داشته است. چه پرهیز شدید احمد از هر گونه تأویل و برداشت درایی از نصوص قرآنی و متون روایی و اصرار بر باور آوردن به ظاهر نصوص بی چون و چرا و بدون تلاشی در جهت تحلیل عقلی آنها، نظام اعتقادی احمد و اصحاب حدیث متأثر از او را به صورت يك مجموعه توجیه نشده از قالب‌های مأثور در آورده است. آنچه به عنوان اساسی ترین اختلاف در میان گروه‌های گوناگون اصحاب حدیث می‌توان عنوان کرد اختلاف دیدگاه‌های ایشان در مباحث سیاسی، اعتقادی، امامت و قیام به سیف است؛ در حالی که در مباحث محض کلامی چون صفات باری قدر و منزلت فاسق کمتر اختلافی در میان اصحاب حدیث به چشم می‌خورد.[۹]

از طرفی اهل حدیث بر این باور بودند که ایمان شامل قول، عمل و نیت است و قابل افزایش و کاهش است. از طرفی، معتقد بودند که همه چیز به تقدیر خداوند است و انسان‌ها نمی‌توانند از قضا و قدر گریزی داشته باشند. همچنین خلافت و امامت را تا روز قیامت از آن قریش می‌دانستند و جهاد را لازم می‌دانستند حتی اگر امام عادل نباشد.[۱۰]

کتاب قرآن


علاوه بر این، نماز جمعه، حج و نماز عیدین را بدون امام پذیرفته نمی‌دانستند و صدقات و مالیات‌ها باید در اختیار سلاطین باشد حتی اگر ظالم باشند. از سویی دیگر، تکفیر مسلمانان به خاطر گناهانشان را جایز نمی‌دانستند مگر در موارد خاص. به عذاب قبر، صراط، میزان، نفخ صور، بهشت و جهنم نیز ایمان داشتند و قرآن را کلام خدا و غیر مخلوق می‌دانستند.[۱۱]

پراکندگی جمعیت

رواج مذهب فقهی اصحاب حدیث در سدهٔ ۴ و ۵ ق:

دقیق ترین اطلاعات دربارۀ پراکندگی جغرافیایی مذاهب اصحاب حدیث در سدهٔ ۴ ق مرهون گزارش‌های مقدسی است. او قلمرو اصلی این مذاهب را اقالیم شام اقور (بلاد جزیره) و رحاب (آذربایجان و ارمنیه) دانسته و در تفصيل مطلب، مذهب اصحاب حدیث در اقور و رحاب را حنبلی و در شام را اوزاعی گفته است.[۱۲]

افزون بر این مقدسی بدون آنکه از قلمرو روشنی سخن گوید به گستردگی پیروان ابن راهویه در عصر خود اشاره کرده است، راهویانی که بعید نیست همان اصحاب حدیثی باشند که جغرافی نویسان سده ۴ ق، از غلبه آنان در گستره وسیعی از جنوب شرقی ایران، مشتمل بر اقلیم فارس و کرمان تا سواحل جنوب سخن گفته اند. این سخن مقدسی که در اقلیم سند اکثر مردم بر مذهب اصحاب حدیثند و در آنجا مذهب حنبلی راه ندارد، در صورت پذیرش یکپارچگی این صاحب حديثان با اصحاب حدیث کرمان، احتمال راهوی بودن آنان را استوارتر می‌سازد. مذهب سفیان ثوری افزون بر رواج در محیط عراق در بخشی از یمن و مناطقی از جبال ایران چون دینور دست کم تا اواخر سده ۴ ق پیروانی داشته و تا اواخر سده ۵ ق به حیات محدود خود ادامه داده است. [۱۳]

منابع تکمیلی

  • تشبیه، تفویض و تأویل در مکتب اصحاب حدیث، هادی حجت، فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز، پیاپی 20، صفحات 125_156، پاییز 1385.
  • تحلیل مفهوم صحابی از دیدگاه اصحاب حدیث، علی عبدالله زاده و محمود کریمی، دوفصلنامه علمي پژوهشي «مطالعات قرآن و حديث»، سال يازدهم، شمارة اول، پاييز و زمستان 1396 ،پياپي21 ،صص205-22.

پانویس

  1. تاریخ فرق و مذاهب اسلامی، ص 69
  2. مقاله اصحاب حدیث
  3. مقاله اصحاب حدیث
  4. مقاله اصحاب حدیث
  5. مقاله اصحاب حدیث
  6. مقاله اصحاب حدیث
  7. مقاله اصحاب حدیث
  8. مقاله اصحاب حدیث،
  9. مقاله اصحاب حدیث
  10. تاریخ فرق و مذاهب اسلامی، ص70
  11. تاریخ فرق و مذاهب اسلامی، ص70
  12. مقاله اصحاب حدیث
  13. مقاله اصحاب حدیث

منابع

  • تاریخ فرق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. 1387. فایلpdf
  • اصحاب حدیث، احمدپاکتچی، دایره المعارف بزرگ اسلامی، جلد نهم .
  • سیر تاریخی مذاهب اهل سنت و جماعت، فریدون اسلام نیا، 1389. 793ص.
  • جوامع حدیثی اهل سنت، مجید معارف، 1383. 252ص.
  • پایگاه ویکی فقه، اهل حدیث