باز کردن منو اصلی

تاریخ‌نما β

موضوع درس علم النفس

انسان از گذشته تاکنون به دنیای بیرون و دنیای درونِ خویش با کنجکاوی نگریسته است. فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی و زمین‌شناسی زاده کنجکاوی و جستجوی آدمی برای کشف و دریافت قانونمندی‌هایی است که بر پدیده‌های دنیای بیرون از او حاکم است.

تخصصی‌شدن دانش امروزی سبب شده رشته‌های علوم به شاخه‌هایی تقسیم شود؛ مثلاً علم زیست‌شناسی به شاخه‌هایی چون علم تغذیه، ژنتیک، رشد و تولید مثل تجزیه شود. نمودهای رفتاری و پدیده‌های روانی در علم روانشناسی مطالعه می‌شود. این در حالی است که، در گذشته علم‌النفس فصلی از فصول فلسفه یا حکمت به شمار می‌رفت و هر حکیمی آن را در زمره‌ی نظام فلسفی خود قرار می‌داد، اما در روانشناسی جدید، درست عکس این عمل انجام می‌شود. روش تحقیق در علوم روانشناسی جدید عبارت است از مشاهده و تجربه، و بحث درباره‌ی خود نفس به فلسفه واگذار شده است.

زمانی که آدمی به دنیای درون خود نگریست به مفاهیمی چون نفس، روح، روان و... رسید. وجود انسان از دو جزء تشکیل یافته، یا به عبارت صحیح‌تر، دارای دو جنبة متفاوت است: یکی عضلات، قلب، معده، مغز و اعصاب، یعنی توده‌ای از مادة جاندار که محسوس‌اند و از آنها به بدن یا تن تعبیر می‌شود، و دیگری احساسات، افکار، ترس، امید، میل، شهوت، اراده، غم و شادی که منسوب به روان یا روح است و حواس ظاهره از درک آنها ناتوان است. گروه اول بدنیات و گروه دوم نفسانیات نام دارد. گروه دوم موضوع علم النفس یا روانشناسی است.


منبع

  • مقاله علم‌النفس، علی‌اکبر وطن‌پرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.