تعریف عادت
محتویات
تعریف عادت و ارکان آن
عادت در فرهنگ فارسی عمید به «خوی یا کاری که انسان به آن خو بگیرد و در وقت معین انجام دهد» معنی شده است. ابن سینا آن را «تکرار زیاد یک عمل در زمانهای نزدیک به هم که در دراز مدت ادامه مییابد» میداند و ابن مسکویه میگوید: «حالتی است در روان انسان که او را به انجام عمل بدون نیاز به اندیشه و تأمل سوق میدهد».
با این وجود، بعضی نیز تعاریف ارایه شده از عادت را دچار عادتزدگی دانستهاند: «عادت، عبارت است از تمام تظاهرات و فعل و انفعالاتی که ابتدا به صورت اتفاقی یا غیر ارادی و یا ارادی به علتی خود به خود ظاهر، ولی پس از تکرار نوسانات تطبیقی، بالاخره تبدیل به عادت میشوند».
با جمعبندی تعاریف بالا، میتوان گفت که عادت:
الف. نتیجهی تکرار است و استمرار عمل موجب آن میشود؛
ب. امری تدریجی و غیر ناگهانی است؛
ج. برای انجام هر بار عمل، نیاز به تفکر ندارد.
روانشناسان و مکاتب روانشناسی نیز عادت را مورد توجه قرار دادهاند؛ روانشناسان رفتارگرا و پیوندگرایان، یادگیری را تشکیل عادت تلقی کرده و بر قانون تکرار و تمرین، به منظور ایجاد عادت نسبت به رفتارهای فرا گرفته شده تأکید میورزند. نظریهی میدان شناختی در یادگیری هم به عادت اشاره کرده و آن را عمل مؤثر و کارسازی میداند که از کردار فرد بر پایهی بینش او پدید میآید و معتقد است هنگامی که در ساحت شناختی، بهوسیلهی تعمیم و تفکیک و نوسازی تغییری حاصل شود، دلیل بر تغییر در ادراک و معناست و رویداد معنادار، دارای وضع روانی و مسیر مشخصی است، فرد میداند چه اعمالی و چه نتایجی را به دنبال دارد و این امر، اساس عادت است. عادت، انسان را قادر میسازد تا هوشمند عمل کند؛ زیرا در بسیاری از موارد اندیشیدن وجود ندارد یا صرف وقت زیاد، زیان بخش است و لذا تعمیم عادتهای سودمند، ضامن سلامت و سعادت افراد آدمی است.
در بین دانشمندان مسلمان، «غزالی» بیش از همه و با اختصاص بخش مهمی از کتاب «احیاء العلوم» با عنوان «العادات» به این موضوع، آن را به عنوان روش تعلیم و تربیت تلقی نموده است؛ اگر چه هیچگاه نقش مکانیکی برای آن قایل نیست. توجه او به عادت، ناشی از نگرش وی به اخلاق است که آن را بر دو پایه استوار نموده است؛ نخست پایهی فطری که از طریق موهبت الهی و بهطور طبیعی حاصل میشود، و دیگری کسبی که از طریق عادتهای گوناگون بهدست میآید.
شهید مطهری نیز معتقد است تعریف علمای قدیم از تربیت، همان تشکیل ملکات اخلاقی از فضایل انسانی است؛ به صورتی که طبیعت ثانوی افراد شود؛ و نتیجه میگیرد که: فن تربیت، همان فن تشکیل عادت است و این تعبیر از تربیت، یعنی ساختن به منزلهی مادهای انعطافپذیر که میتوان او را با فضیلتهای نیکو و یا رذایل قبیح شکل داد.[۱]
دیدگاههای موافق و مخالف پیرامون نقش تربیتی عادت
شاید کمتر روش تربیتی مانند عادت را بتوان یافت که دو دیدگاه کاملاً متضاد پیرامون آن ارایه شده باشد. برخی آن را دارای نقش تربیتی مطلوب و برخی آن را مذموم و ناپسند میدانند.
الف. کسانی مانند «غزالی» که عادت را اساس و پایهی خلق نیکو میداند و «ارسطو» که آن را وسیلهی کمال طبیعت آدمی تلقی کرده است و «ابن سینا» که معتقد است کودک را باید با اخلاق نیکو و صفات پسندیده و عادتهای ستوده مواجه ساخت، به نقش تربیتی مطلوب عادت معتقدند.
دکتر خسرو باقری نیز به «ظهور تدریجی شاکله» و اصل «مداومت و محافظت عمل» در تربیت اشاره کرده و معتقد است همراهی، مداومت و محافظت ضروری است؛ زیرا مداومت بدون محافظت، سازندهی عادتهای سطحی و خشک است و محافظت بدون مدوامت، اصلاً سازنده نیست؛ زیرا حالی است که هر چند هم بسیار متعالی باشد، زایل خواهد شد. از دید وی، فرایض، ابزاری برای تداوم عمل هستند.[۲]
ب. افرادی مانند «افلاطون»، «کانت»، «روسو» و «دیویی» به مخالفت با عادت برخاستهاند. افلاطون آن را «فضیلتی دور از تعقل، بدون اساس و مشکوک و غیر قابل تعلیم به دیگران» میداند، «کانت» سعی در عادت دادن کودک به هر چیزی را مخاطره انگیز و آن را باعث سلب استقلال و آزادی دانسته و تنها کار لازم را بازداشتن بچهها از تشکیل عادت میداند، و روسو در تربیت «امیل» میگوید: باید او را عادت دهیم که به هیچ چیز عادت نکند.
«دیویی» هم از این منظر با عادت مخالف است و معتقد است تشکیل عادت در کودکان، آنها را برای تطبیق با شرایط متغیر محیطی و زمانی خویش عاجز ساخته و پایهی شکست افراد را در روزگار خویش فراهم میسازد.
به این ترتیب، میتوان دریافت افرادی که به بیان نقش تربیتی عادت پرداختهاند، آن را مبنای فضایل و تشکیل ملکات اخلاقی میدانند و کسانی که به مخالفت با آن پرداختهاند، تشکیل عادت را موجب انجام عمل بدون تفکر و تعقل، مکانیکی شدن اعمال انسانی و ضعف نیروی عاقله آدمی دانستهاند.
استاد شهید مطهری، با تقسیم عادتها به دو نوع «فعلی» و «انفعالی»، به این تضاد پایان داده است. بر اساس دیدگاه ایشان، عادتهای فعلی عادتهایی است که به عامل خارجی ارتباط نداشته، بلکه انسان کاری را در اثر تکرار و ممارست فرا گرفته، بدون تأثیر یک عامل خارجی، عملی را انجام میدهد. در این نوع، انسان با عادت مذکور انس گرفته و اسیرش میشود.[۳]
عادت از دیدگاه امام علی علیه السلام
قبل از بیان دیدگاه امام علیه السلام در مورد عادت، به فرازی از کلام آن حضرت در مورد عادت یافتن خود به اخلاق پیامبر۶ اشاره میکنیم، که میفرمایند: «وَ لَقَدْ کُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِیلِ أَثَرَ أُمِّهِ یَرْفَعُ لِی فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْ أَخْلَاقِهِ عَلَماً وَ یَأْمُرُنِی بِالاقْتِدَاءِ بِه؛[۴] من همواره با پیامبر بودم، چونان فرزند که همواره با مادر است. پیامبر هر روز نشانهای تازه از اخلاق نیکو را برایم آشکار میفرمود و به من فرمان میداد که به او اقتدا نمایم».
از منظر امیرالمؤمنین علی علیه السلام عادت، طبیعت دوم آدمی است. این فرمایش حضرت علیه السلام را میتوان ناظر بر دو موضوع دانست: اولاً، عادتها جزیی از طبیعیت آدمی محسوب میشود و بنابراین عادتهای پسندیده، معرف بخشی از طبیعت و هویت انسان است و اگر آدمی بخواهد به خُلق نیکو شناخته شود، باید بهترین خُلق را انتخاب کند و درصدد برآید آن را عادت خویش سازد. امام میفرمایند: «تَخَیَّرْ لِنَفْسِکَ مِنْ کُلِّ خُلُقٍ أَحْسَنَهُ فَإِنَّ الْخَیْرَ عَادَة؛[۵] از هر اخلاقی بهترین آنها را برای خود برگزین؛ زیرا بهترین عادت انس با خیر است». ثانیا، از آنجا که طبیعت آدمی به سادگی قابل تغییر نیست، تغییر عادت هم کاری سخت است. بنابراین، به موجب اصل تقدم پیشگیری بر درمان، ابتدا باید سعی در جلوگیری از تشکیل عادتهای نامطلوب کرد و در غیر این صورت بر آن غلبه نمود. به همین دلیل، امام علیه السلام غلبه بر عادت را یک «فضیلت»؛ «الْفَضِیلَةُ غَلَبَةُ الْعَادَة؛[۶] غلبه بر عادت، فضیلت است» و بلکه «بالاترین عبادت» میداند؛ «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ غَلَبَةُ الْعَادَة؛[۷] بالاترین عبادت، غلبه بر عادت است»؛ زیرا وجود انسان را اشغال نموده، مالک آن میشود و او را از کمال باز میدارد. از دیدگاه حضرت، «الْعَادَةُ عَدُوٌّ مُتَمَلِّک؛[۸] عادت، دشمنی است که وجود آدمی را اشغال میکند» و انسان باید در جهت تکامل خویش، درصدد برآید تا دشمن خویش را دفع نماید. راه و وسیلهی غلبه بر خصم نیز از سوی امام ارایه شده است، آنجا که میفرمایند: «غَالِبُوا أَنْفُسَکُمْ عَلَى تَرْکِ الْعَادَاتِ تَغْلِبُوهَا وَ جَاهِدُوا أَهْوَائَکُمْ تَمْلِکُوهَا؛[۹] در ترک عادت بر نفس خود غلبه کرده و با خواستههای نفس مبارزه کنید، تا نفس خویش را مالک شوید» بنابراین، مبارزه با هوای نفس وسیلهی غلبه بر عادت است. طبیعی است با توجه به ویژگیهای انسان، این مجاهده و مبارزه، امری بسیار سخت است که خود امام نیز به آن اشاره فرمودهاند: «أَصْعَبُ السِّیَاسَاتِ نَقلُ الْعَادَات؛[۱۰] سختترین تدبیرها، تغییر عادت است».
بنابراین، تسریع در این مبارزه، آدمی را زودتر به مقصد میرساند و درنگ در آن، عادت را ریشهدارتر و مبارزه با آن را مشکلتر میکند.
به قول مولوی:
خار بن در قوت و برخاستن خارکن در سستی و در کاستن
با مرور روایات، میتوان دریافت که امام علی علیه السلام بر اساس نوع عادتها، تشکیل عادت یا مقابله با آن را توصیه فرمودهاند؛ زیرا بر هر چیزی که انسان به آن خوی میگیرد، نتایجی مترتب است. بر این اساس، امام علیه السلام عادتهای مطلوب برای نفس و اعضا و جوارح آدمی را، که باعث تربیت و تکامل او میشود، تعریف و ارایه نمودهاند.
از منظر آن حضرت، نفس و زبان و گوش، هر کدام باید به صفتی نیکو عادت نمایند؛ نفس آدمی نیازمند پاکی نیت و زیبایی آهنگ است، تا موفقیت در کار و کوشش او حاصل گردد.
همچنین نفس باید به امور نیک عادت کند، تا در این رهگذر شرافت یابد و آخرتش آباد گردد و ستایش کنندگان او رو به فزونی گذارند. عادت به جوانمردی و اجتناب از اصرار نیز موجب شایستگی آدمی میشود. زبان آدمی نیز باید به حسن کلام، نرمی گفتن و سلام کردن عادت نماید؛ زیرا این امر موجب زیادی دوستان و کم شدن دشمنان او میگردد و او را در مقابل ملامت دیگران ایمن میکند.
آن حضرت در مورد عادت گوش توصیه میکنند: «عَوِّدْ أُذُنَکَ حُسْنَ الِاسْتِمَاعِ وَ لَا تُصْغِ إِلَى مَا لَا یَزِیدُ فِی إِصْلَاحِکَ اسْتِمَاعُهُ فَإِنَّ ذَلِکَ یُصْدِئُ الْقُلُوبَ وَ یُوجِبُ الْمَذَام؛[۱۱] گوشت را به خوب شنیدن عادت بده، و به چیزی که در شنیدنش هیچ فایده و رشدی برای تو در آن نیست، گوش نده، زیرا قلبها را زنگار میزند و موجب سرزنش میشود».
از سوی دیگر، امام علی علیه السلام هر عدّه از مردم را که به صفتی متصف گشتهاند، دارای عادت ویژهای میداند. مثلا از دیدگاه آن حضرت، عادت بزرگان بخشش است و «عَادَةُ الْأَشْرَارِ أَذِیَّةُ الرِّفَاق؛[۱۲] عادت اشرار، آزار دوستان است» که اشاره به همهی روایات نقل شده در این مورد، از حوصلهی بحث خارج است.
اقسام و مراحل عادت
بارزترین طبقهبندی عادت، تقسیم آن به عادتهای خوب و عادتهای بد است که در فرمایشهای امام علی علیه السلام به آن اشاره گردید. «غزالی» هم عادتها را بر حسب حوزهی نفوذ، طبقهبندی کرده و بر خلاف بسیاری که آن را صرفاً در محیط بیولوژیک یا یادگیریهای عضلانی محدود میکنند، به چهار قسم تقسیم نموده است:
حرکات عضلانی(خوردن، پوشیدن، بازی، خطاطی، و …)؛
جنبشهای عقلانی(بینش دینی و فقهی و طرز تفکر)؛
عادات وجدانی(مرتبط با عواطف انسان)؛
عادات اخلاقی(زهد، صبر، اعتدال، شجاعت و …).[۱۳]
شهید مطهری نیز همانگونه که ذکر شد، عادتها را به دو نوع فعلی و انفعالی تقسیم نموده و نوع فعلی آن را ارزشمند میداند؛ زیرا تشکیل عادت در جهت ساختن انسان است، نه پرورش او. از نظر ایشان، پرورش، رشد استعداد موجود است و ساختن، شکل دادن انسان آنگونه که مربی میخواهد. بنابراین، تشکیل عادت از نوع فعلی آن را برای انسانسازی توصیه میفرماید.[۱۴]
محمد قطب در کتاب «روش تربیتی عادت»، عادتها را به چهار نوع «روحی یا معنوی»، «عضوی یا عملی»، «فکری یا غریزی» و «حیاتی یا بیولوژیک» تقسیمبندی نموده است.
با توجه به تقسیم بندیهای متعدد که برخی از آنها ذکر شد، باید گفت که وظیفهی مربی، تشکیل دادن عادتهای خوب در همهی ابعاد علمی، روانی، معنوی و عاطفی در خویش است، تا بتواند متربی را در همهی ابعاد وجودیاش تربیت کند.
طبیعی است برای تشکیل عادتهای خوب و از بین بردن عادتهای بد، گذر از مراحلی لازم است، تا بتوان طبیعت ثانوی فرد را تشکیل یا تغییر داد. غزالی مراحل تشکیل عادت را دو مرحلهی تکوین و ثبات میداند؛ مرحله تکوین، مرحلهای است که رفتار انسان به آسانی و روانی انجام نمیگیرد، بلکه با تحمل و دشواریهایی همراه است. مرحلهی ثبات بهگونهای است که رفتار و اعمال به صورت ابزاری در میآید.
«ویلیام جیمز» هم معتقد است برای تشکیل عادت، باید هر کاری را در اولین فرصت و با شدت تمام آغاز کرد و به این منظور راههایی را پیشنهاد میکند؛ از جمله این که فرد، خود را در مقابل دیگران متعهد کند؛ آنگاه باید بر خود سختگیری نماید تا عمل مورد نظر بهصورت عادت درآید. برای این کار، هیچ استثنایی نباید قایل شد؛ زیرا پذیرش استثنا مانند پیچیدن گلوله نخی است که ناگهان بر زمین میافتد و نتیجهی تلاش از بین برود. سرانجام اینکه در روند تشکیل عادت، از ابتلا به سستی و رخوت پرهیز شود.
مرحوم محمد قطب میگوید: اسلام برای حذف عادتهای بد، دو وسیله اختیار کرده است: یا عادتها را فوری و بدون معطلی قطع کرده و به دور انداخته و یا تدریجاً و به کندی ریشهی آنها را با تیشه بریده است. برای هر یک از عادتهای بد، به نسبت نوع و مقدار ریشه دوانیدن در جان، باید یکی از دو وسیله را انتخاب کرد.
ایشان معتقد است: آیاتی همچون «بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ؛[۱۵] به کدامین گناه کشته شدند؟» و «وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ؛[۱۶] وای بر کمفروشان!» و «وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ؛[۱۷] وای بر هر عیبجوی مسخرهکنندهای!»، از جمله دستوراتی هستند که لحن عتابآلود آن، گویای ترک فوری این عادتهای مذموم است. اما آیاتی که به تدریج برای ترک شرابخواری نازل گردیده، شیوهی دوم اسلام است، که ابتدا بین مستی و رزق نیکو تفاوت قایل شده است: «وَمِن ثَمَرَاتِ النَّخِیلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ؛[۱۸] و از میوههای درختان نخل و انگور، مسکرات (ناپاک) و روزی خوب و پاکیزه میگیرید؛ در این، نشانه روشنی است برای جمعیّتی که اندیشه میکنند!» و آنگاه با نزول آیه: «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا؛[۱۹] دربارهی شراب و قمار از تو سؤال میکنند، بگو: در آنها گناه و زیان بزرگی است؛ و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بر دارد؛ (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است»، عقل و وجدان انسانها را نسبت به فزونی گناه شرب خمر از نفع آن، بیدار ساخته و سپس آنها را از اقامهی نماز در حال مستی باز داشته است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنتُمْ سُکَارَى؛[۲۰] ای کسانی که ایمان آوردهاید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید» و سر انجام با آیة: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛[۲۱] ای کسانی که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و ازلام [نوعی بختآزمایی]، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری کنید تا رستگار شوید!»، دستور اجتناب از شرب خمر را صادر نموده و در صدد برآمد ریشهی این عمل پلید را در جامعهی مسلمین بخشکاند.[۲۲]
شیوهی برخورد مربی با عادتهای سوء، منوط به میزان نامطلوبی و مضرات ناشی از آن است؛ اگر این ضرر زیاد و جبران ناپذیر باشد، برخورد فوری مربی را میطلبد و در غیر این صورت، باید به تدریج و با راهبردی مناسب آن عادتهای نامطلوب را از بین برد.
پانویس
[۱]. تعلیم و تربیت در اسلام، ص ۷۷ ـ ۷۸٫
[۲]. نگاهی به تربیت اسلامی، ص ۹۳ ـ ۹۷٫
[۳]. تعلیم و تربیت در اسلام، ص ۸۸ ـ ۹۰٫
[۴]. بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۷۵٫
[۵]. غررالحکم و دررالکلم، ص ۳۲۴٫
[۶]. همان، ص ۳۰٫
[۷]. همان ، ص ۱۸۷٫
[۸] . همان ، ص ۵۳٫
[۹]. همان ، ص ۴۷۳٫
[۱۰]. همان ، ص ۱۹۱٫
[۱۱]. همان ، ص ۴۵۷٫
[۱۲]. همان ، ص ۴۵۷٫
[۱۳]. روانشناسی از دیدگاه غزالی، ص ۱۰۸٫
[۱۴]. تعلیم و تربیت در اسلام، ص ۸۸ ـ ۹۰٫
[۱۵]. تکویر، ۹٫
[۱۶]. مطففین، ۱٫
[۱۷]. همزه، ۱٫
[۱۸]. نحل، ۶۷٫
[۱۹]. بقره، ۲۱۹٫
[۲۰]. نساء، ۴۳٫
[۲۱]. مائده، ۹۰٫
[۲۲]. روش تربیتی در اسلام، ص ۲۷۹٫
منبع
- به عادت، عادت نکنیم!/ روش تربیتی عادت از دیدگاه امام علی علیه السلام و دانشمندان، نوشته : دکتر محمد رضا نیلی احمد آبادی