باز کردن منو اصلی

تاریخ‌نما β

تغییرات

بابیت

۲ بایت اضافه‌شده، ۲۰ آوریل
بدون خلاصه ویرایش
پس از آن كه در مسجد وكيل شيراز توبه نامه خود را ابراز داشت چون توجه زيادي نسبت به مراقبت از او نمي شد با تماس مخفيانه اي با حاكم اصفهان كه شخصي به نام منوچهرخان گرجي بود از شيراز گريخته و به اصفهان رفت و ادعاهاي سابق خود را ادامه داد. و اما درباره ي منوچهرخان، مهدي قلي خان زعيم الدوله تبريزي در كتاب «باب الابواب» چنين مي‌نويسد: «ظاهرا مسلمان شدند و در باطن بدين مسيحي خود باقي بودند، چنين است شيوه ي اكثر مسيحياني كه در امور دول اسلامي دخالت مي‌كنند، براي رسيدن به مطلوب خود و گرفتن انتقام خون‌هايي كه از نژاد آنان به دست
مسلمين ريخته شده است و ريختن تخم فتنه و فساد در ميان مسلمين ظاهرا مسلمان مي‌شدند و در حقيقت جاسوس دول مسيحي و شمشير برنده و آلت كوبنده دست آنها هستند ولي امراء اسلام از آنها غافل و به مكر و حيله آنان جاهلند، اين حقيقتي است كه از مراجعه و تتبع تاريخ دولت‌هاي اندلس و عثماني معلوم مي‌شود». از تاريخ چنين برمي آيد كه منوچهرخان (معتمد الدوله) و برادرش كه هر دو از مسيحيان بودند در ظاهر از دين خويش برگشته و اظهار مسلماني كردند و پست‌هايي را به خود اختصاص دادند.<ref>6 بابیت و بهایت در بستر تاریخ .ص20</ref>
 
===سقوط و انزوا===
 
پس از مرگ محمد شاه قاجار در سال ۱۲۶۴ ق . مریدان علی محمد آشوبهایی در کشور پدید آوردند و در مناطقی به قتل و غارت مردم پرداختند در این زمان میرزا تقی خان امیر کبیر اعظم ناصرالدین شاه - تصمیم به قتل علی محمد و فرو نشاندن فتنه بابیه گرفت . برای این کار از علما فتوا خواست. برخی علما به دلیل دعاوی مختلف و متضاد او و رفتار جنون آمیزش شبه خبط دماغ را مطرح کردند و از صدور حکم اعدام او خودداری کردند اما برخی دیگر علی محمد را مردی دروغگو و ریاست طلب می شمردند و از این رو حکم به قتل او دادند علی محمد همراه یکی از پیروانش در ۲۷ شعبان ۱۲۶۶ در تبریز تیرباران شد.
همان طور که دیدیم سید علی محمد آرا و عقاید متناقصی ابراز داشته است اما از کتاب بیان که آن را کتاب آسمانی خویش می دانست برمی آید که خود را برتر از همه انبیای الهی و مظهر نفس پروردگار میپنداشته است و عقیده داشت که با ظهورش آیین اسلام منسوخ و قیامت موعود در قرآن ، به پا شده است. علی محمد خود را مبشر ظهور بعدی شمرده و او را (من يظهره الله )کسی که خدا او را آشکار میکند خوانده است و در ایمان پیروانش بدو تاءکید فراوان دارد او نسبت به کسانی که آیین او را نپذیرفتند خشونت بسیاری را سفارش کرده است و از جمله وظایف فرمانروای بابی را این میداند که نباید جز بابیها کسی را بر روی زمین باقی بگذارد باز دستور میدهد غیر از کتابهای بابیان همه کتابهای دیگر باید محو و نابود شوند و پیروانش نباید جز کتاب بیان و کتابهای دیگر با بیان، کتاب دیگری را بیاموزند.<ref>12 تاریخ فرق ومذاهب اسلامی .ص 105</ref>
 
ادعاي خدايي باب
ادعاهاي باب عاقبت به آن جايي انجاميد كه در «بيان» فارسي، باب اول، واحد اول از خود به عنوان خدايي ياد كرد و اين گونه نوشت كه: «كل شي ء به اين شي ء واحد (خودش) برمي گردد و كل شي ء به اين شي ء واحد خلق مي‌شود و اين شي ء واحد در قيامت بعد نيست [ صفحه ۲۶] مگر من يظهره الله الذي ينطق في كل شي ء انني انا الله الا انا رب كل شي ء، و ان مادوني خلقي، ان يا خلقي اياي فاعبدون». يعني: من خدا هستم و جز من خدايي نيست و من پروردگار همه ي پديده‌ها مي‌باشم و غير من هر چه هست آفريده من است. اي مخلوق من مرا پرستش كنيد».
 
اعدام سيد علي محمد باب
در اثر چنين كلمات و عقايدي بود كه علما بر آن شدند تا حكم به اعدام وي بدهند ولي با ديدن نوشتجات و رفتار جنون آميز او به علت [ صفحه ۲۷] شبهه خلط دماغ و جنون رأي به اعدام وي ندادند ولي هر روز اغتشاشات و درگيري‌ها در بين شيعيان و بابيان بالا مي‌گرفت و منجر به كشته شدن جمعي كثير مي‌شد. بنابراين وزير كاردان و با كفايت وقت (مرحوم اميركبير) به خاطر رفع اين غائله تصميم به اعدام و تير باران سيد علي محمد باب گرفت و در سال ۱۲۶۶ در كنار خندق تبريز او را تير باران كردند.<ref>13 بابیت و بهایت در بستر تاریخ . ص 99</ref>
 
==دولت های مهم==
جوامع کوچک‌تر بابی نیز در این شهرها وجود داشتند، ولی بیشتر به‌صورت مخفی یا محدود فعالیت می‌کردند.<ref>11 بابیت و بهتیت در بستر تاریخ .ص 65</ref>
===سقوط و انزوا===
 
پس از مرگ محمد شاه قاجار در سال ۱۲۶۴ ق . مریدان علی محمد آشوبهایی در کشور پدید آوردند و در مناطقی به قتل و غارت مردم پرداختند در این زمان میرزا تقی خان امیر کبیر اعظم ناصرالدین شاه - تصمیم به قتل علی محمد و فرو نشاندن فتنه بابیه گرفت . برای این کار از علما فتوا خواست. برخی علما به دلیل دعاوی مختلف و متضاد او و رفتار جنون آمیزش شبه خبط دماغ را مطرح کردند و از صدور حکم اعدام او خودداری کردند اما برخی دیگر علی محمد را مردی دروغگو و ریاست طلب می شمردند و از این رو حکم به قتل او دادند علی محمد همراه یکی از پیروانش در ۲۷ شعبان ۱۲۶۶ در تبریز تیرباران شد.
همان طور که دیدیم سید علی محمد آرا و عقاید متناقصی ابراز داشته است اما از کتاب بیان که آن را کتاب آسمانی خویش می دانست برمی آید که خود را برتر از همه انبیای الهی و مظهر نفس پروردگار میپنداشته است و عقیده داشت که با ظهورش آیین اسلام منسوخ و قیامت موعود در قرآن ، به پا شده است. علی محمد خود را مبشر ظهور بعدی شمرده و او را (من يظهره الله )کسی که خدا او را آشکار میکند خوانده است و در ایمان پیروانش بدو تاءکید فراوان دارد او نسبت به کسانی که آیین او را نپذیرفتند خشونت بسیاری را سفارش کرده است و از جمله وظایف فرمانروای بابی را این میداند که نباید جز بابیها کسی را بر روی زمین باقی بگذارد باز دستور میدهد غیر از کتابهای بابیان همه کتابهای دیگر باید محو و نابود شوند و پیروانش نباید جز کتاب بیان و کتابهای دیگر با بیان، کتاب دیگری را بیاموزند.<ref>12 تاریخ فرق ومذاهب اسلامی .ص 105</ref>
 
ادعاي خدايي باب
ادعاهاي باب عاقبت به آن جايي انجاميد كه در «بيان» فارسي، باب اول، واحد اول از خود به عنوان خدايي ياد كرد و اين گونه نوشت كه: «كل شي ء به اين شي ء واحد (خودش) برمي گردد و كل شي ء به اين شي ء واحد خلق مي‌شود و اين شي ء واحد در قيامت بعد نيست [ صفحه ۲۶] مگر من يظهره الله الذي ينطق في كل شي ء انني انا الله الا انا رب كل شي ء، و ان مادوني خلقي، ان يا خلقي اياي فاعبدون». يعني: من خدا هستم و جز من خدايي نيست و من پروردگار همه ي پديده‌ها مي‌باشم و غير من هر چه هست آفريده من است. اي مخلوق من مرا پرستش كنيد».
 
اعدام سيد علي محمد باب
در اثر چنين كلمات و عقايدي بود كه علما بر آن شدند تا حكم به اعدام وي بدهند ولي با ديدن نوشتجات و رفتار جنون آميز او به علت [ صفحه ۲۷] شبهه خلط دماغ و جنون رأي به اعدام وي ندادند ولي هر روز اغتشاشات و درگيري‌ها در بين شيعيان و بابيان بالا مي‌گرفت و منجر به كشته شدن جمعي كثير مي‌شد. بنابراين وزير كاردان و با كفايت وقت (مرحوم اميركبير) به خاطر رفع اين غائله تصميم به اعدام و تير باران سيد علي محمد باب گرفت و در سال ۱۲۶۶ در كنار خندق تبريز او را تير باران كردند.<ref>13 بابیت و بهایت در بستر تاریخ . ص 99</ref>
=منابع تکمیلی=
۲۱۶
ویرایش