باز کردن منو اصلی

تاریخ‌نما β

تغییرات

اهل حق

۲۷۳ بایت اضافه‌شده، ۱۱ آوریل
بدون خلاصه ویرایش
در قرن هشتم سلطان اسحاق سحاک یا صحاک ( در مناطق کردنشین بین ایران و عراق ظهور کرد او در قریه برزنجه ناحیه شاره زور بخش حلبچه عراق به دنیا آمد امام پس از مرگ پدرش شیخ عیسی ، به منطقه اورامان ایران مهاجرت کرد اگر او را مؤسس فرقه اهل حق ندانیم، لااقل باید او را بزرگترین مجدد و احیاگر این آیین دانست. او بود که مذهبی با عقاید و آیین مشخص ابداع کرد و اهل حق را از مناطق مختلف کردنشین دور خویش جمع کرد و آنها را سازماندهی کرد.
یکی از منابع مهم درباره آیین اهل حق مجموعه رسائلی است که شامل شش بخش میباشد و مجموعا نامه سرانجام یا کلام سرانجام نامیده می.شود این رسائل توسط سلطان اسحاق و یارانش نگاشته شده است. کتابهای دیگری نیز توسط یاران سلطان نوشته شده و از خود او نیز سرودهای زیادی برجای مانده است .
سلطان اسحاق برای تداوم آیین خود یارانش را سازماندی کرد ابتدا یکی از یارانش به نام پیر بنیامین را به سمت پیری و دیگر دوستش به نام داود را به سمت دلیل برگزید سپس هفت تن از پیروانش را به عنوان هفت خاندان برای رهبری فرقه خویش انتخاب کرد. بدین ترتیب خاندانهای هفتگانه پارسان (مخفف یارستان به معنای یاران حق ) تشکیل شد. این خاندانها عبارت اند از: شاه ابراهیمی ، یادگاری ، خاموشی ، عالی قلندری ، میرسوری، مصطفائی ، حاجی باویسی در قرن در قرون یازدهم تا سیزدهم، چهار خاندان دیگر به نامهای زنوری، آتش بگی، شاهیاسی و بابا حیدری تشکیل شد. در نتیجه هم اکنون در آیین پارسان یازده خاندان وجود دارد به فرزندان هر یک از این خاندانها سید گفته میشود که وظایف خاصی بر عهده آنان است. سلطان اسحاق گذشته از خاندانها به منظور سازماندهی اهل حق ، دستههای دسته های دیگری نیز ایجاد کرد و برای هر دسته و نظایف خاصی تعیین نمود. <ref>(تاریخ فرق و مذاب اسلامی رضا برنجکا صفحه ۹۳،۹۴)</ref>==آداب و رسوم اهل حق==
یکی از آداب اهل حق که به دستور سلطان رایج گردید سرسپردگی است. پیروان اهل حق باید یکی از خاندانهای یازده گانه را انتخاب کرده و در آن سر سپرده شوند برای سرسپردگی مراسم خاصی با حضور پیر و دلیل خاندان اجرا می شود. سرسپردگی به اندازه ای واجب شمرده شده که خود سلطان اسحاق برای انجام سرسپردگی پیر بنیامین را به پیری و داود را به دلیلی انتخاب کرد و مراسم سرسپردگی را در حضور آنان انجام داد.از دیگر آدابی که سلطان اسحاق آن را رای ساخت گرفتن سه روز روزه است. بر هر فرد اهل حق واجب است سه روز از دوازدهم چله بزرگ زمستان تا چهاردهم آن را روزه بگیر و روزه پانزدهم روز عید سلطان و جشن حقیقت است . البته پارسان پس از روز پانزدهم نیز سه روز دیگر را روزه می گیرند.
از دیگر مراسم ابداعی سلطان، مراسم جمخانه است گروه یارستان هر هفته باید در محلی جمع شوند و با مراسم خاصی سرگرم عیادت و خواندن اوراد و اذکار گردند. عده حاضر را جم یا جمع و محل اجتماع را جمخانه یا جمخانه گویند وارد شدن به جمخانه مراسم خاصی دارد
در اینجا سخت غفلت شده است که لازمه عبودیت ، تسلیم خدا بودن و اطاعت از اوست و خدا از بندگانش خواسته است تا در قالب نماز خدا را یاد کنند چگونه میتوان عبادات شرعی را که خداوند خود خواسته است رها کرده و به اوراد خود ساخته روی آورد وهمچنان از عبودیت و بندگی سخن گفت .
به نظر میرسد که اهل حق مطلب فوق را از برخی از صوفیان که معتقدند هنگام وصول به حقیقت شریعت باطل می گردد، اخذ کرده اند. به طور کلی شباهتهای زیادی میان اهل حق و صوفیان وجود دارد از جمله این شباهتها جمخانه است که بی شباهت به خانقاه نیست . همچنین اهل حق همچون صوفیان عموما موهای انبوه و پریشان و شاربهای بلند دارند و این چهره خاص از نشانه هاي اين جماعت است.نقل شده است که پاره ای از پیروان اهل حق برای اینکه آسیبی به سبیلشان نرسد از کشیدن سیگار خودداری میکنند.
سلطان اسحاق پس از تدویت اصول و قوانین فرقه اهل حق در کنار پل رودخانه سیروان در شمال شرقی ناحیه گوران در نزدیکی مرز ایران و عراق دستور اجرای آنها را داد این محل پردیور به زبان کردی یعنی این طرف رودخانه ( خوانده میشود و برای اهل حق مکانی مقدس و محترم میباشد و قبله اهل حق کرند و گوران می باشد.<ref>تاریخ فری و مذاب اسلامی صفحه ۹۴ ۹۵)</ref>
==عقایداهل حق==
همان گونه که گفته شد اهل حق درباره امام على عليه السلام غلو مى کنند بسیاری از آنان امام علی علیه السلام را به مقام
الوهیت میرسانند در شاهنامه حقیقت، از کتابهای اهل حق ، آمده است :به دور محمد همان کردگار،شد از جامه مرتضی آشکار،پس از رحلت احمد مصطفی ،بر او جانشین گشت آن مرتضی،كه ان مرتضي بود ذات خدا ،به تخت بقاگشت فرمانرواخداوند برخی از اهل حق همان اعتقادی که درباره حضرت علی علیه السلام دارند در مورد برخی بزرگان خود نیز دارند و معتقدند در جامه های مختلف به میان مردم آمده است در وهله او در جامه ،خداوندگار در مرتبه دوم در جامه علی علیه السلام در مرحله سوم در جامه شاه خوشین ، در مرتبه چهارم در جامه سلطان سحاک ، در مرتبه پنجم در جامه قرمزی شاه ویس قلی ) در مرتبه ششم در جامه محمد بیک، در مرتبه هفتم در جامه خان آتش ظاهر شده است .
از دیگر عقاید رایج در میان اهل حق ، مساءله حلول است. حلول به معنای وارد شدن چیزی در غیر خود است و در اصطلاح به معنای حلول ذات خدا در اشیا و افراد است. مساءله حلول مبنای اعتقادی به الوهیت امام علی علیه السلام و برخی از بزرگان اهل حق ، به این معنا که خداوند در حضرت علی علیه السلام و شاه خوشین و سلطان سحاک و دیگران حلول کرده است. تناسخ یکی دیگر از عقاید اهل حق است. تناسخ عبارت از داخل شدن روح انسان پس از مرگ در بدن دیگر است . بر این اساس هر انسان متناسب با اعمالی که در زندگی خویش انجام داده است، پس از مرگ وارد بدن خاصی که به منزله لباس جدید اوست می شود. روح نیکوکاران وارد بدن و لباس ثروتمندان ، و روح بدکاران وارد بدن فقرا میشود تا جزای کردار خویش را ببیند. هر انسانی پس از عوض کردن هزار جامه و لباس، هزار و یکمین جامه خود را که عبارت از بقا و ابدیت است خواهد پوشید. اهل حق معتقدند ارواح انبیاء در بدن بزرگان آنها وارد شده اند. (۲۲۲) قبلا دیدیم که اعتقاد به تناسخ و تقمص در نزد دروزیها هم رایج است . این اعتقاد در همه ادیان هندی و نیز برخی فلسفههای باستان همچون فلسفه فیثاغوری وجود داشته است و احتمالا از ادیان هندی وارد این گونه فرقه ها شده است. ادیان الهی با مساءله تناسخ سخت به مخالفت پرداخته.اند آن را عقیده ای باطل و بی پایه میدانند.<ref>(تاریخ فرق و مذاهب اسلامی رضا برنجکار صفحه ۹۵ ،۹۶)</ref>
۸٬۵۸۸
ویرایش