اهل حدیث: تفاوت بین نسخهها
Motaghizade (بحث | مشارکتها) |
Motaghizade (بحث | مشارکتها) |
||
| سطر ۹: | سطر ۹: | ||
به روزگار نسل دوم تابعان در کوفه که این تقابل بیشتر در آنجا دیده میشد مکتب اصحاب ابن مسعود به ریاست ابراهیم نخعی و حماد بن ابی سلیمان در طی دو نسل به تدریج گرایش ارأیت را برگزیدند و از سنت گرایی تند دوری کردند در حالی که مکتب عامر شعبی در برابر پدیده ارأیت مقاومتی افزون از خود نشان داد در بصره یکی از اختلافاتی که تقابل مکتب حسن بصری و ابن سیرین را شکل میداد مسأله ارأیت و ستیز جناح ابن سیرین با این پدیده بود در سرزمین حجاز مکه در کاربرد نظر و برخورد درایی با مسائل دینی بیشتر به ارأیت گرایش داشت در حالی که در مدینه هنوز بیشترین اصرار بر تقدیر ستیزی و کمترین رغبت برای ارأیت دیده میشد. | به روزگار نسل دوم تابعان در کوفه که این تقابل بیشتر در آنجا دیده میشد مکتب اصحاب ابن مسعود به ریاست ابراهیم نخعی و حماد بن ابی سلیمان در طی دو نسل به تدریج گرایش ارأیت را برگزیدند و از سنت گرایی تند دوری کردند در حالی که مکتب عامر شعبی در برابر پدیده ارأیت مقاومتی افزون از خود نشان داد در بصره یکی از اختلافاتی که تقابل مکتب حسن بصری و ابن سیرین را شکل میداد مسأله ارأیت و ستیز جناح ابن سیرین با این پدیده بود در سرزمین حجاز مکه در کاربرد نظر و برخورد درایی با مسائل دینی بیشتر به ارأیت گرایش داشت در حالی که در مدینه هنوز بیشترین اصرار بر تقدیر ستیزی و کمترین رغبت برای ارأیت دیده میشد. | ||
در نیمه نخست سده ۲ ق، فقه در طی تحولی سریع مرحله فقه نظام گرا را پشت سر گذارده و شتابان روی به سوی مرحله ای دیگر یعنی تدوین نهاده بود که شکل گیری گروهی با عنوان اصحاب رأی حاصل آغاز همین مرحله در تکوین فقه بود. در میانه سده ۲ ق نزاع بر سر ارأیت و پرسشهای تقدیری نزاعی تقریباً پایان یافته بود، اما نزاع محافل دینی در باب استعمال رأی و حدود کاربرد آن موضوعیتی کاملاً متفاوت داشت که دو گروه جدید را در مقابل یکدیگر نهاده بود گروهی که رأی فقهی را ارجی ویژه می نهادند و به اصحاب رأی (هـ (م) شناخته بودند و گروهی که به رویارویی با آنان برخاسته بر پیروی سنت پیشینیان اصرار داشتند اما هنوز در آن روزگار به «اصحاب حدیث شناخته نمی شدند. | در نیمه نخست سده ۲ ق، فقه در طی تحولی سریع مرحله فقه نظام گرا را پشت سر گذارده و شتابان روی به سوی مرحله ای دیگر یعنی تدوین نهاده بود که شکل گیری گروهی با عنوان اصحاب رأی حاصل آغاز همین مرحله در تکوین فقه بود. در میانه سده ۲ ق نزاع بر سر ارأیت و پرسشهای تقدیری نزاعی تقریباً پایان یافته بود، اما نزاع محافل دینی در باب استعمال رأی و حدود کاربرد آن موضوعیتی کاملاً متفاوت داشت که دو گروه جدید را در مقابل یکدیگر نهاده بود گروهی که رأی فقهی را ارجی ویژه می نهادند و به اصحاب رأی (هـ (م) شناخته بودند و گروهی که به رویارویی با آنان برخاسته بر پیروی سنت پیشینیان اصرار داشتند اما هنوز در آن روزگار به «اصحاب حدیث شناخته نمی شدند. | ||
| − | پیش از آغاز سخن درباره نام این گروه باید یادآور شد که در فرهنگ روایی سده های نخستین اصطلاح «اثر» مفهومی اعم از حدیث داشته و افزون بر احادیث مروی از پیامبر اسلام (ص) روایاتی حاکی از گفتار و کردار صحابه و تابعان را نیز شامل میشده است. گفتنی است که در عصر اتباع تابعان افزون بر حدیث نبوی گفتار و کردار صحابه و تابعان البته برجستگان (آنان نیز به صورت نقل از فرد یا نقل ،جمعی به سان آیینه ای از سنت نبوی موضوعیت یافته بوده و در کنار دریافته ها از پیامبر (ص) در تعالیم دینی مورد توجه قرار میگرفته است. | + | پیش از آغاز سخن درباره نام این گروه باید یادآور شد که در فرهنگ روایی سده های نخستین اصطلاح «اثر» مفهومی اعم از حدیث داشته و افزون بر احادیث مروی از پیامبر اسلام (ص) روایاتی حاکی از گفتار و کردار صحابه و تابعان را نیز شامل میشده است. |
| + | گفتنی است که در عصر اتباع تابعان افزون بر حدیث نبوی گفتار و کردار صحابه و تابعان البته برجستگان (آنان نیز به صورت نقل از فرد یا نقل ،جمعی به سان آیینه ای از سنت نبوی موضوعیت یافته بوده و در کنار دریافته ها از پیامبر (ص) در تعالیم دینی مورد توجه قرار میگرفته است. | ||
بررسی نمونه های گوناگون از متون تاریخی حکایت از آن دارد که در دهه های میانی سدهٔ ۲ ،ق، درست در عصر شکوفایی مکتب اصحاب رأی و مقابل شدن آن با مکتب سنت گرا اصطلاحی که شاخص علم پیشینیان بوده و در برابر «رأی» به کار می رفته اصطلاح «اثر» بوده است؛ چنانکه این تقابل میان دو اصطلاح اثر و رأی در عباراتی از زبان ابن جريج، زرارة بن اعین اوزاعی و سفیان ثوری در منابع تاریخی ثبت شده است.در واقع باید گفت طیفی از عالمان سنت گرا که در سده ۲ ق در برابر اصحاب رأی صف آراسته و در منابع متأخر با عنوان عام {اصحاب | بررسی نمونه های گوناگون از متون تاریخی حکایت از آن دارد که در دهه های میانی سدهٔ ۲ ،ق، درست در عصر شکوفایی مکتب اصحاب رأی و مقابل شدن آن با مکتب سنت گرا اصطلاحی که شاخص علم پیشینیان بوده و در برابر «رأی» به کار می رفته اصطلاح «اثر» بوده است؛ چنانکه این تقابل میان دو اصطلاح اثر و رأی در عباراتی از زبان ابن جريج، زرارة بن اعین اوزاعی و سفیان ثوری در منابع تاریخی ثبت شده است.در واقع باید گفت طیفی از عالمان سنت گرا که در سده ۲ ق در برابر اصحاب رأی صف آراسته و در منابع متأخر با عنوان عام {اصحاب | ||
حدیث} نام یافته اند، به تعبیر عصر خود {اصحاب اثر} یا {اصحاب آثار} خوانده میشده اند.<ref>اصحاب حدیث، احمد پاکتچی</ref> | حدیث} نام یافته اند، به تعبیر عصر خود {اصحاب اثر} یا {اصحاب آثار} خوانده میشده اند.<ref>اصحاب حدیث، احمد پاکتچی</ref> | ||
نسخهٔ ۱۲ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۵۵
نویسنده: حدیثه متقی زاده
محتویات
تعریف
مکتب اهل حدیث، که یکی از مذاهب اهل سنت است، از اولین جریانهای مهم اعتقادی در اسلام محسوب میشود و تأثیر زیادی بر پیدایش مکتب اشعری داشته است. اهل حدیث تنها به ظواهر قرآن و حدیث اعتقاد داشتند و عقل را به عنوان منبع مستقل برای استنباط عقاید نمیپذیرفتند. آنها با هرگونه اندیشهورزی در دین مخالفت میکردند و علم کلام را انکار میکردند [۱] تعریف هایی مجرد و مبتنی بر لفظ مانند تعریف ابوحاتم رازی که اهل حدیث یا اصحاب حدیث را گروهی منکر کاربرد قیاس و رأی دانسته است که تنها از حدیث نبوی و آراء صحابه و تابعین پیروی میکنند، تعریفی نمادین است که هرگز نباید به دنبال تعمیم آن در بارۀ تمامی گروههای شهرت یافته به اصحاب حدیث بود و تنها باید با جست وجو در تاریخ، مصداقی را برای آن مشخص کرد.[۲]
پیدایش
در پی جویی از تاریخ تقابلهای مذهبی در سدهٔ نخست هجری نخستین رویارویی میان یک گروه از تابعان که بر سنتهای پیشین اصرار می ورزیدند با گروه مقابل یعنی جمعی از دانشجویان جوان خود، رخ مینماید که به دنبال طرح پرسشهایی تقدیری (فرضی) و گسترش دادن نظری فقه بوده اند. این گروه از سوی جناح غالب سنت گرا، «اصحاب ارأیت خوانده میشد اما هنوز این گروه جوان از چنان موقعیتی برخوردار نشده بودند تا سنت گرایان خود نیز در تقابل با ایشان نیازمند نامیده شدن به نامی بوده باشند. در نسل بعد نیاز روزافزون به فقهی نظام پذیر و برخوردار از ساختاری قانونمند شرایط را به زیان سنت گرایان تغییر داد و ناتوانی روز افزای آنان در پاسخگویی به نیازهای اجتماعی به زودی جایگاه خصم را در محافل علمی مستحکم ساخت.
به روزگار نسل دوم تابعان در کوفه که این تقابل بیشتر در آنجا دیده میشد مکتب اصحاب ابن مسعود به ریاست ابراهیم نخعی و حماد بن ابی سلیمان در طی دو نسل به تدریج گرایش ارأیت را برگزیدند و از سنت گرایی تند دوری کردند در حالی که مکتب عامر شعبی در برابر پدیده ارأیت مقاومتی افزون از خود نشان داد در بصره یکی از اختلافاتی که تقابل مکتب حسن بصری و ابن سیرین را شکل میداد مسأله ارأیت و ستیز جناح ابن سیرین با این پدیده بود در سرزمین حجاز مکه در کاربرد نظر و برخورد درایی با مسائل دینی بیشتر به ارأیت گرایش داشت در حالی که در مدینه هنوز بیشترین اصرار بر تقدیر ستیزی و کمترین رغبت برای ارأیت دیده میشد. در نیمه نخست سده ۲ ق، فقه در طی تحولی سریع مرحله فقه نظام گرا را پشت سر گذارده و شتابان روی به سوی مرحله ای دیگر یعنی تدوین نهاده بود که شکل گیری گروهی با عنوان اصحاب رأی حاصل آغاز همین مرحله در تکوین فقه بود. در میانه سده ۲ ق نزاع بر سر ارأیت و پرسشهای تقدیری نزاعی تقریباً پایان یافته بود، اما نزاع محافل دینی در باب استعمال رأی و حدود کاربرد آن موضوعیتی کاملاً متفاوت داشت که دو گروه جدید را در مقابل یکدیگر نهاده بود گروهی که رأی فقهی را ارجی ویژه می نهادند و به اصحاب رأی (هـ (م) شناخته بودند و گروهی که به رویارویی با آنان برخاسته بر پیروی سنت پیشینیان اصرار داشتند اما هنوز در آن روزگار به «اصحاب حدیث شناخته نمی شدند. پیش از آغاز سخن درباره نام این گروه باید یادآور شد که در فرهنگ روایی سده های نخستین اصطلاح «اثر» مفهومی اعم از حدیث داشته و افزون بر احادیث مروی از پیامبر اسلام (ص) روایاتی حاکی از گفتار و کردار صحابه و تابعان را نیز شامل میشده است. گفتنی است که در عصر اتباع تابعان افزون بر حدیث نبوی گفتار و کردار صحابه و تابعان البته برجستگان (آنان نیز به صورت نقل از فرد یا نقل ،جمعی به سان آیینه ای از سنت نبوی موضوعیت یافته بوده و در کنار دریافته ها از پیامبر (ص) در تعالیم دینی مورد توجه قرار میگرفته است. بررسی نمونه های گوناگون از متون تاریخی حکایت از آن دارد که در دهه های میانی سدهٔ ۲ ،ق، درست در عصر شکوفایی مکتب اصحاب رأی و مقابل شدن آن با مکتب سنت گرا اصطلاحی که شاخص علم پیشینیان بوده و در برابر «رأی» به کار می رفته اصطلاح «اثر» بوده است؛ چنانکه این تقابل میان دو اصطلاح اثر و رأی در عباراتی از زبان ابن جريج، زرارة بن اعین اوزاعی و سفیان ثوری در منابع تاریخی ثبت شده است.در واقع باید گفت طیفی از عالمان سنت گرا که در سده ۲ ق در برابر اصحاب رأی صف آراسته و در منابع متأخر با عنوان عام {اصحاب حدیث} نام یافته اند، به تعبیر عصر خود {اصحاب اثر} یا {اصحاب آثار} خوانده میشده اند.[۳]
سیرتاریخی
اهل حدیث شیوه فقهی خویش را در عقاید نیز به کار میگرفتند و آنها را تنها از ظواهر قرآن و احادیث اخذ میکردند. آنان نه تنها عقل را به عنوان یک منبع مستقل برای استنباط عقاید قبول نداشتند، بلکه مخالف هرگونه بحث عقلی پیرامون احادیث اعتقادی بودند. به دیگر سخن، این گروه هم منکر کلام عقلی بودند که در آن عقل منبع مستقل عقاید است، و هم مخالف کلام نقلی بودند که در آن عقل لوازم عقلی نقل را استنباط میکرد. آنان حتی نقش دفاع از عقاید دینی را نیز برای عقل نمیپذیرفتند.[۴]
اشخاص مهم
از معروفترین چهرههای اهل حدیث میتوان به احمد بن حنبل و مالک بن انس شافعی اشاره کرد که عقاید اساسی این گروه را بیان کردند.
عقاید مهم
اهل حدیث بر این باور بودند که ایمان شامل قول، عمل و نیت است و قابل افزایش و کاهش است. از طرفی، معتقد بودند که همه چیز به تقدیر خداوند است و انسانها نمیتوانند از قضا و قدر گریزی داشته باشند. همچنین خلافت و امامت را تا روز قیامت از آن قریش میدانستند و جهاد را لازم میدانستند حتی اگر امام عادل نباشد.[۵]
علاوه بر این، نماز جمعه، حج و نماز عیدین را بدون امام پذیرفته نمیدانستند و صدقات و مالیاتها باید در اختیار سلاطین باشد حتی اگر ظالم باشند. از سویی دیگر، تکفیر مسلمانان به خاطر گناهانشان را جایز نمیدانستند مگر در موارد خاص. به عذاب قبر، صراط، میزان، نفخ صور، بهشت و جهنم نیز ایمان داشتند و قرآن را کلام خدا و غیر مخلوق میدانستند.[۶]
این عقاید خاص توسط احمد بن حنبل ، از معروفترین چهرههای اهل حدیث، بیان شده است. آنها همچنین به رؤیت خدا با چشم، جواز تکلیف مالایطاق و اثبات صفات خبریه باور داشتند.
پراکندگی جمعیت
مرکز اصلی اهل حدیث در سرزمین حجاز بود، جایی که این مکتب در میان مردم رواج بیشتری یافت. این منطقه به دلیل حضور دانشمندان و فقیهان معروفی مانند احمد بن حنبل و مالک بن انس شافعی به یکی از مهمترین مراکز دینی و علمی تبدیل شده بود. اهل حدیث با تأکید بر پایبندی به ظواهر قرآن و حدیث، توانستند در طول تاریخ تأثیر زیادی بر فقه و عقاید اهل سنت بگذارند و همچنان در تاریخ اسلام نقش مهمی ایفا کنند.
منابع
- تاریخ فرق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. 1387. فایلpdf
پانویس