دروزیه: تفاوت بین نسخهها
| سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
رضا به جای جهاد. | رضا به جای جهاد. | ||
تسلیم امر الحاکم شدن به جای ولایت، که این دو رکن اخیر نتیجۀ ارکان قبلی است و با این دو موحدان از باقی مردم باز شناخته میشوند.(رسائل الحکمة، ص۲۵۴، ۳۶۹، ۵۴۷) | تسلیم امر الحاکم شدن به جای ولایت، که این دو رکن اخیر نتیجۀ ارکان قبلی است و با این دو موحدان از باقی مردم باز شناخته میشوند.(رسائل الحکمة، ص۲۵۴، ۳۶۹، ۵۴۷) | ||
| − | اما عبدالله نجار بر آن است که اصول شریعت دروزیان همان هفت اصل معروف اسلامی، یعنی شهادتین، نماز، زکات، روزه، حج، جهاد و ولایت است.(عبدالله نجار، | + | اما عبدالله نجار بر آن است که اصول شریعت دروزیان همان هفت اصل معروف اسلامی، یعنی شهادتین، نماز، زکات، روزه، حج، جهاد و ولایت است.(عبدالله نجار، ص۹۹) |
| + | |||
| + | |||
| + | |||
| + | == '''تشکیلات دینی''' == | ||
| + | امروزه دروزیان به دو بخش عقّال و جهّال تقسیم میشوند. | ||
| + | عقال | ||
| + | روحانیون پرهیزکاری که به حقایق دینی واقف بوده و قادر به خواندن و تفسیر نوشتههای سرّی و نیز رسائل الحکمة هستند. آنان راهنمای روحانی جهالند و بر مراسم و فرایض جامعه نظارت میکنند. | ||
| + | دانشمندترین افراد طبقۀ عقال مرجعیت خاصی در جامعه دارند و شیخ خوانده میشوند.(مرسل نصیر، الموحدون «الدروز» فی الاسلام، ص۹۵-۹۶؛ انور یاسین و همکاران، ص۳۶۹-۳۷۱؛ ابوعزالدین؛ ص۲۲۳-۲۲۴؛ دفتری، ص۲۳۱) | ||
| + | جهال | ||
| + | سایر افراد که بر هوای نفس خود تسلط ندارند از جرگۀ جهالند.(ابوعزالدین،ص۳۳۶) | ||
| + | ورود یک جاهل به جرگۀ عقال موکول به موفقیت وی در امتحانات طولانی در خصوص تطبیق دادن عقاید و رفتار مذهبیاش با الگوی رفتاری مورد نظر است و پس از آن وی دقیقاً باید بر طبق مقررات دین زندگی کند.(محمد کامل حسین، ص۳۲؛ ابوعزالدین،ص۲۲۳-۲۲۴) چنین کسی اگر معیارهای پذیرفته شده را نادیده بگیرد، از حضورش در مجامع دینی و از اشتغال او به خواندن رسائل جلوگیری میشود. این حالت اِبعاد رد خوانده میشود.(ابوعزالدین،ص۲۲۴،حلبی،ص۴۳) | ||
| + | |||
نسخهٔ ۱۹ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۵۶
نویسنده : فاطمه صمدی
محتویات
= دروزیه
در زمان حکومت الحاكم بامر الله (۳۷۵ - ۴۱۱ ق ) ششمین خلیفه فاطمی، گروهی از اسماعیلیان درباره الحاکم غلو کردند و او را به درجه خدایی رساندند. این گروه پس از مرگ الحاکم بر آن شدند که او غایب شده و روزی به میان مردم باز خواهد گشت.(برنجکار،ص88) طور کلی میتوان گفت مسلمانانی بودند که عقاید شیعی داشتند و به طوری میتوان گفت منشعب از اسماعیلیه بودند ، اما به دلیل فشارهای حکام ضد شیعی و محیط و شرایط زندگی و جدا ماندن از منابع اصلی اسلامی برخی از عقاید خود را حفظ کرده اما برخی دیگر را متناسب با شرایط زندگی و جامعه ترک کردند.
پیشینه
این فرقه در مصر پدید آمد و در سوریه رشد کرد و بعدها در لبنان نیز پیروانی یافت و هم اینک پیروان مذهب دروزی در کشورهای سوریه و لبنان زندگی میکنند طبق آماری که در اواسط قرن بیستم گرفته شده جمعیت دروزیان در حدود دویست هزار نفر بر آورد می شود.(برنجکار،ص88)
دلیل نام گذاری
به دلیل انتساب به امام برجسته دروزی ها یعنی محمدبن اسماعیل دروزی به دروزیه معروف شده ، البته برخی از آنها خود را موحدون میدانند و این نام گذاری را درست نمیدانند . به هر حال نمی توان نقش محمد بن اسماعیل را در این مذهب نادیده گرفت .
اعتقادات
دروزی ها علاقه و تلاش زیادی برای پنهان نگه داشتن عقاید خود داشتن و همین باعث شده آنها با سایر فرق و مذاهب زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند و خود را با اوضاع و شرایط سازگار کنند . دروزی ها اجازه چاپ کتاب های دینی خود را نمیدادند تا اینکه برخی از این کتب در سال 1250 ه ق در حمله سپاه ابراهیم پاشا به دست عثمانی ها افتاد و برای نخستین بار عقاید آنها برملا شد .از جمله عقاید فرقه دروزی ، یا دست کم عقیده اکثر دروزیان ، تناسخ میباشند بر این اساس، آنان معتقدند که روح انسان پس از مرگ و جدا شدن از بدن انسان مرده وارد بدن انسان دیگری میشود از این رو آنان تعدد ارواح را ثابت می دانند و معتقدند کسانی که در زمان حمزه به مسلک دروزی ایمان آورده اند روحشان پس از مرگ در یک دروزی دیگر حلول خواهد کرد. از آنجا که به اعتقاد دروزیان بدن برای روح به منزله لباس قمیص ) است ، و روح دائما لباسی را کنده لباس دیگری می پوشد، لذا آنها از تناسخ به عنوان تقمص) نام می برند.دروزیان تغییر دین و مذهب را جایز نمی دانند و معتقدند هر کس باید در دین و مذهب خویش باقی بمانند . آنان حتی با مسلمان شدن غیر مسلمان و دروزی شدن غیر دروزی نیز مخالفند دلیل آنان این است که در همه ادیان و مذاهب جوهر توحید وجود دارد و آنها تجليات حقیقت واحدند در نتیجه روی گردانی از مذهب خود را نتیجه جهل فرد به آیینش میدانند و لذا به همه انسانها توصیه میکنند که در دینشان بیشتر تامل کنند .(برنجکار،ص89,90)
کتاب های مقدس
متون مقدس دروزی شامل قرآن و رسائل حکمت است. دیگر نوشتههای قدیمی دروزی شامل رسائل الهند (رسائل هند) و دستنوشتههای از دسترفته (یا پنهان شده) مانند المنفرد بذاته و الشریعه الروحانیه و دیگر نوشتههای تعلیمی و جدلی است.
- رسائل الحکمت : این اثر که مهمترین کتاب دروزیان است، متشکل از۱۱۱رساله و در ۶بخش تنظیم شده است. ترتیب رسالهها و محتوای آنها در تمام نسخههای خطی و چاپی یکسان است. برخی از این رسالهها شامل سجلاتی است که در دورۀ الحاکم صادر شده و برخی از سوی حمزة بن علی خطاب به اشخاص مختلف و برخی هم در تبیین عقاید نوشته شدهاند. قسمتی از این رسالهها از محمد بن اسماعیل تمیمی و قسمتی دیگر هم از تألیفات سموقی است. نویسندۀ برخی از رسالهها نیز نامعلوم است.
(خطیب، ص۱۷۳-۱۸۴رساله ها؛ محمد کامل حسین، ص۹۲-۱۰۳)
هفت خصلت توحیدی
الحاکم بامرالله هفت تکلیف شرعی را از دروزیان برداشت و به جای آن هفت خصلت توحیدی بر آنان مقرر کرد.(رسائل الحکمة، ص۷۲،۶۶)(انور یاسین و همکاران، ص۳۵۵) عبارتند از: صدق اللسان به جای نماز، که عبارت است از ایمان و توحید و دلیلی بر توحید الحاکم.( رسائل الحکمة، ص۶۹۹،۳۱۲،۷۸؛ کتاب النقط والدوایر، ص۵۳-۵۵؛ نیز انور یاسین و همکاران، ص۳۵۶) از اوقات پنج گانۀ نماز هم به حدود پنج گانه تعبیر شده است.( رسائل الحکمة، ص۵۴-۵۶ ) حفظ الاخوان به جای زکات، که عبارت است از یاری رساندن به برادران دینی و مراعات آنان از هر نظر.(رسائل الحکمة، ص۲۴۵؛ کتاب النقط والدوایر، ص۵۷؛ نیز انور یاسین و همکاران، ص۳۵۹) ترک عبادت عدم و بهتان به جای روزه. هر مذهبی خارج از مذهب توحید، از جمله عقاید تنزیل و تأویل و فروع آنها، عدم به شمار میرود.(رسائل الحکمة، ص۵۷-۵۸؛ کتاب النقط والدوایر، ص۵۸) برائت از ابلیسها و طغیان به جای حج. از ناطقان و اساسها و ائمه و حجج شرایع ظاهری و باطنی به ابلیس تعبیر شده است.(کتاب النقط والدوایر، ص۵۹) توحید و پرستش الحاکم در هر عصر و زمان به جای شهادتین.(کتاب النقط والدوایر، ص۶۰-۶۱)
رضا به جای جهاد. تسلیم امر الحاکم شدن به جای ولایت، که این دو رکن اخیر نتیجۀ ارکان قبلی است و با این دو موحدان از باقی مردم باز شناخته میشوند.(رسائل الحکمة، ص۲۵۴، ۳۶۹، ۵۴۷) اما عبدالله نجار بر آن است که اصول شریعت دروزیان همان هفت اصل معروف اسلامی، یعنی شهادتین، نماز، زکات، روزه، حج، جهاد و ولایت است.(عبدالله نجار، ص۹۹)
تشکیلات دینی
امروزه دروزیان به دو بخش عقّال و جهّال تقسیم میشوند. عقال روحانیون پرهیزکاری که به حقایق دینی واقف بوده و قادر به خواندن و تفسیر نوشتههای سرّی و نیز رسائل الحکمة هستند. آنان راهنمای روحانی جهالند و بر مراسم و فرایض جامعه نظارت میکنند. دانشمندترین افراد طبقۀ عقال مرجعیت خاصی در جامعه دارند و شیخ خوانده میشوند.(مرسل نصیر، الموحدون «الدروز» فی الاسلام، ص۹۵-۹۶؛ انور یاسین و همکاران، ص۳۶۹-۳۷۱؛ ابوعزالدین؛ ص۲۲۳-۲۲۴؛ دفتری، ص۲۳۱) جهال سایر افراد که بر هوای نفس خود تسلط ندارند از جرگۀ جهالند.(ابوعزالدین،ص۳۳۶) ورود یک جاهل به جرگۀ عقال موکول به موفقیت وی در امتحانات طولانی در خصوص تطبیق دادن عقاید و رفتار مذهبیاش با الگوی رفتاری مورد نظر است و پس از آن وی دقیقاً باید بر طبق مقررات دین زندگی کند.(محمد کامل حسین، ص۳۲؛ ابوعزالدین،ص۲۲۳-۲۲۴) چنین کسی اگر معیارهای پذیرفته شده را نادیده بگیرد، از حضورش در مجامع دینی و از اشتغال او به خواندن رسائل جلوگیری میشود. این حالت اِبعاد رد خوانده میشود.(ابوعزالدین،ص۲۲۴،حلبی،ص۴۳)
افراد مشهور
- محمد بن اسماعیل :مشهور است که مؤسس فرقه دروزی فردی به نام درزی بوده است. درزی به معنی خیاط است و گفته شده است که نام اصلی درزی ، محمد بن اسماعیل ملقب به نشتکین بوده است و احتمالا به دلیل شغلش به درزی مشهور شده است. درزی ایرانی الاصل و پیرو مذهب اسماعیلی بود. او در سال ۴۰۸ ق - به مصر رفت و با حمزه بن علی زوزنی که ایرانی الاصل و از مقربان الحاکم بود طرح دوستی ریخت و به یاری او به دربار الحاکم راه یافت . سپس مذهب دروزی را با کمک حمزه و حمایت الحاکم پایه ریزی کرد و کتابی در این باره نوشت و به تبلیغ این مذهب در قاهره پرداخت.(برنجکار،ص88)
- جمال الدین عبدالله تنوخی :پس از حمزه و یارانش تا زمان حاضر چند عالم بزرگ در میان دروزیان ظهور کرده است که بزرگترین آنها امیر رسید جمال الدین عبدالله تنوخی است. از او آثار زیادی بر جای مانده است و افراد بسیاری از درسها و مواعظ او استفاده کرده اند. اخلاق و زهد مهمترین بعد شخصیتی تنوخی است.(برنجکار،ص91)
- شیخ محمد ابوهلال : فرد دیگر شیخ محمد ابوهلال ملقب به شخی فاضل است که شخصیتی همچون تنوخی داشته است . او شاعری زبردست بوده و اشعاری در وصف خداوند و پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل بیت او عليه السلام و اهل عرفان سروده است . گفته میشود او نیز آثار متعددی داشته است که اکثر آنها اعم از نثر و نظم از بین رفته است.(برنجکار،ص91)