باز کردن منو اصلی

تاریخ‌نما β

تغییرات

محمد بن ادریس شافعی

۲٬۲۶۱ بایت حذف‌شده، ۱۶ مه
بدون خلاصه ویرایش
محمد بن ادریس شافعی، فقیه و اصولی نامدار مکی، از آنجا که مراحل تحصیل خود را در مکه، مدینه، یمن و عراق گذرانید به خوبی با مذاهب گوناگون فقهی عصر خود آشنا شد و اندیشه فقهی او حاصل برخورد تعالیم بومها و مکاتب گوناگون بود. او در فقه نظامی مدون و روشمند عرضه کرد که در کلیت با موازین سنتی اصحاب حدیث قابل انطباق بود و مبانی آن را در [[کتاب الرساله]] به تحریر در آورد و از این رهگذر به عنوان نویسنده نخستین اثر نسبتاً جامع در علم اصول شهرت یافت. شافعی چگونگی تمسک به ادله اعم از کتاب و سنت و اجماع و نیز کاربرد رأی را بازبینی اساسی کرد، به طوری که در مقایسه روش او با اصحاب اثر متقدم تفاوتهایی به ظاهر جزئی، ولی در عمل بسیار زیربنایی به چشم می خورد<ref>مقاله اصحاب حدیث</ref>.
شافعی در استناد به کتاب، عمومات ظاهری قرآن کریم را قابل تمسک نمی شمرد محمد بن ادریس شافعی، فقیه برجسته مکی، با بهره‌گیری از مکاتب فقهی مختلف، نظامی مدون و با طرح این اندیشه که سنت نبوی مفسر ظواهر کتاب است، منسجم در عمل تمسك به ظواهر كتاب را نسبت به احادیث محدود می فقه ارائه کرد. تکیه بر که با اصول اصحاب حدیث به عنوان آیینه سنت هم‌راستا بود و مبانی آن را در الرساله نوشت. او در تمسک به تبع مفسر کتاب، در نظام فقهی شافعی به عنوان محوری اساسی به شمار میرود سنت، اجماع و رأی بازنگری کرد و این تکیه تا حدی است که با محدود کردن مراجعه مستقیم به کتاب، فقهی (حدیث مدار) سنت نبوی را مطرح ساخته استمفسر ظواهر قرآن دانست.در برخورد با آثار صحابه و تابعین، شافعی با ارائه تعریفی مضیق از سنت، تنها احادیث مرفوع را نماینده سنت شمرده، می‌دانست و به شیوه فقیهان پیشین چون مالک و اوزاعی در تقليد اقوال صحابه و گاه ترجیح دادن اقوال منقول از آنان بر احادیث مرفوع تاخته، و سیره شیخین تابعین را نیز در این باب مستثنی ندانسته است حجت نمی‌گرفت. این برداشت شافعی از سنت و برخورد نظری او با آثار غیر مرفوع، در واقع نقطه عطفی مهم در بازگشت از اثرگرایی به معنای عام به پیروی از احادیث نبوی است که به عنوان گرایشی آشکار در محافل سنت گرای سده ۳ ق مشاهده می گردد. درباره مسئله اجماع نیز شافعی برپایه همان ویژگی غیر بومی بودن فقهش، تنها (اجماع تمامی امت) را به عنوان دلیلی شرعی قابل استناد دانسته، معتبر شمرد و گاه اجماع را از آن در تخصیص حدیثی فقهی، یا منصرف کردن دلالت آن از مفهوم ظاهری به مفهوم[[مؤول]] حجت شمرده استو تأویل حدیث بهره گرفت. رویکرد او نقطه عطفی در گرایش حدیث‌محور فقه سده سوم هجری بود.<ref>مقاله اصحاب حدیث</ref>.
==پانویس==
۲۱۶
ویرایش