معتزله: تفاوت بین نسخه‌ها

از تاریخ‌نما
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(۴۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
نویسنده: [[کاربر:Dastyar|فاطمه دستیار]]
+
{{جعبه اطلاعات فرقه
 +
| عنوان            = معتزله
 +
| تصویر            =[[پرونده:کتاب معتزله.jpg|بندانگشتی]]
 +
| توضیح تصویر      =کتاب معتزله
 +
|مؤسس              = واصل بن عطا
 +
| گرایش            = سنی
 +
| گستره جغرافیایی  = بصره، بغداد
 +
| علل پیدایش      =
 +
| نام‌های دیگر      = قدریه
 +
| فرقه‌ها          = کلامی
 +
| باورها          = عقل‌گرایی
 +
}}
  
== تعريف ==
 
اعتزال به معنای کناره‌گیری است. در فرهنگ اسلام، دو گروه به این نام خوانده شده‌اند. بنابر آنچه نوبختی آورده است، نام معتزله نخستین بار بر یک گروه سیاسی اطلاق شد. بر طبق این گزارش، پس از آنکه امام علی علیه‌السلام به خلافت رسید، عبدالله بن عمر، محمد بن مسلمه انصاری، اسامه بن زید و سعد بن ابی وقاص از امام کناره‌گیری کردند و از ستیز با او و نیز از همراهی و حمایت وی در جنگ‌ها خودداری کردند. این دسته را معتزله خواندند و دلیل این نامگذاری، کناره‌گیری آنان از امام و امت اسلامی بود<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،63.</ref>.
 
<br>
 
برخی معتزله سیاسی را کناره‌گیران از امام حسن علیه‌السلام و معاویه دانسته‌اند. گروه دیگری که به معتزله معروف شدند دسته‌ای از متکلمان به پیشوایی واصل بن عطا (۸۰ - ۱۳۱ هـ.ق) بودند. این گروه همان معتزله هستند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،63.</ref>.
 
  
==علت نام گذاری==
 
درباره سبب نامیده شدن این گروه به معتزله سخن‌ها گفته‌اند. برخی معتقدند که این نام برخاسته از اعتزال و کناره‌گیری واصل بن عطا از مجلس درس حسن بصری است. برخی دیگر اعتزال واصل بن عطا از امت اسلام و مذاهب اسلامی زمان او را سبب این نامگذاری می‌دانند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،63.</ref>.
 
  
 
+
'''اعتزال''' به‌معنای کناره‌گیری است و در تاریخ اسلام بر دو گروه اطلاق شده‌است. نخست، گروهی از صحابه که پس از خلافت [[امام علی علیه‌السلام]] از همراهی یا مقابله با او در جنگ‌ها خودداری کردند، از جمله [[عبدالله بن عمر]]، [[محمد بن مسلمه]]، [[اسامه بن زید]] و [[سعد بن ابی وقاص]]. اینان به‌سبب کناره‌گیری از امام و امت، «معتزله» خوانده شدند.
معتزله که به "اصحاب عدل و توحید" مشهورند، به "قدریه" نیز معروف شده‌اند. در اطلاق واژه "قدریه" به این طایفه، تأویلی صورت گرفته تا نشان داده شود که مراد از "قدریه"، گروهی است که خیر و شر را به تقدیر خداوند حکیم و قدیر نسبت می‌دهند. این تأویل به‌منظور اجتناب از نکوهشی است که در حدیث مأثور آمده است: «القدرية مجوس هذه الامة»<ref>الملل و النحل،34.</ref>.
 
 
 
==شکل‌گیری==
 
شهرستانی کناره‌گیری واصل از درس حسن بصری را به این صورت نقل می‌کند:
 
 
<br>
 
<br>
شخصی در مجلس درس حسن بصری از او پرسید: «در روزگار ما جماعتی پیدا شده‌اند که مرتکب کبیره را کافر می‌دانند. این گروه "وعیدیه" (خوارج) نام دارند. جمع دیگر معتقدند که گناه به ایمان آسیبی نمی‌رساند. این گروه "مرجئه" هستند. عقیده تو در این باره چیست؟»
+
کاربرد دوم این واژه به فرقه‌ای کلامی بازمی‌گردد که بنیان‌گذارش [[واصل بن عطا]] (۸۰–۱۳۱ هـ.ق) بود. گفته شده واصل به‌دلیل اختلاف نظر با [[حسن بصری]] از حلقه درس او کناره گرفت و این اقدام، منشأ نام‌گذاری فرقه معتزله شد.<br>
<br>
+
برخی نیز دلیل این نام را کناره‌گیری آنان از مذاهب رایج دانسته‌اند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،63.</ref>.
حسن در اندیشه فرو رفت، اما پیش از آنکه لب به سخن بگشاید، یکی از شاگردان گفت: «مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه جایگاه او میان کفر و ایمان است (منزله بین المنزلتين)».
 
<br>
 
این مرد واصل بن عطا بود که اولین عقیده مکتب اعتزال را بیان می‌کرد. وی آن گاه به کنار یکی از ستون‌های مسجد رفت و به توضیح عقیده خویش پرداخت و در پی آن حسن بصری گفت: «واصل از ما کناره گرفت (اعتزال عنا واصل)».
 
<br>
 
از همان روز واصل و پیروانش به معتزله موسوم گشتند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،63.</ref>.
 
 
 
 
 
از واصل بن عطا چهار نظریه نقل شده است:
 
# منزلة بين المنزلتين: میان ایمان و کفر مرتبه‌ای وجود دارد که به مرتکب کبیره اختصاص دارد.
 
# نفی صفات از خداوند متعال: واصل به این دلیل که لازمه اثبات صفات قدیم برای خداوند تعدد قدما و تعدد آلهه است، صفات الهی را انکار می‌کرد.
 
# اختیار انسان: از آنجا که خداوند حکیم و عادل است و شر و ظلم به او منسوب نمی‌شود، جایز نیست انسان‌ها را به گناه مجبور کند و سپس آنان را به مجازات رساند. پس انسان‌ها در انجام کارهای خود مختار و آزادند.
 
# حق و باطل: واصل درباره امام علی علیه‌السلام و مخالفان او و نیز درباره عثمان و مخالفانش، معتقد بود که یکی از دو گروه حق و دیگری باطل و فاسق است؛ اما مشخص نیست که کدام گروه حق و کدام یک باطل هستند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64.</ref>.
 
  
پس از واصل، عمرو بن عبید (۸۰ - ۱۴۳ هـ. ق) برادر زن واصل، جانشین او شد و به شرح و بسط آرای واصل پرداخت. از میان متکلمان مشهور معتزلی همچنین باید از ابوالهذیل علاف (۱۳۵ - ۲۳۵ هـ. ق) و ابراهیم نظام (۱۶۰ - ۲۳۱ هـ. ق) یاد کرد<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64.</ref>.
 
  
==روابط با خلفا==
+
معتزله با تأکید بر «عدل» و «توحید»، به «اصحاب عدل و توحید» معروف شدند و از آنان با عنوان «[[قدریه]]» نیز یاد شده‌است<ref>الملل و النحل،34.</ref> زیرا معتزله ادامۀ طبیعی برای قدریه به شمار می‌روند، چرا که باورهای مشترک بسیاری با یکدیگر دارند<ref>معتزله، ویکی‌شیعه.</ref>.
معتزله در عصر بنی امیه با دستگاه حکومت روابط خوبی نداشتند، گرچه یزید بن ولید در دوره کوتاه حکومتش از آنان حمایت می‌کرد. معتزله در اوایل حکومت بنی عباس حالت بی‌طرفی به خود گرفتند؛ اما در عصر منصور و به ویژه در دوران مامون که خود با کلام و فلسفه آشنایی داشت، مورد توجه قرار گرفتند. نزدیکی معتزله به دربار عباسی چنان بالا گرفت که مامون و پس از او معتصم و واثق، خود را معتزلی خواندند و از معتزله سخت حمایت کردند.
 
<br>
 
در همین هنگام بود که جدال بر سر خلق قرآن شدت گرفت و این سؤال مطرح شد که آیا کلام خدا از صفات فعل است و مخلوق و حادث می‌باشد یا از صفات ذات است و خالق و قدیم است؟
 
<br>
 
به اعتقاد معتزله، کلام الهی مخلوق و حادث است و اعتقاد به قدیم بودن قرآن کفر است. در مقابل، تمام اصحاب حدیث و عامه اهل سنت به قدیم بودن قرآن اعتقاد داشتند. مأمون به تشویق و حمایت معتزله، دستوری صادر کرد که بر طبق آن معتقدان به قدم قرآن باید تأدیب می‌شدند. در پی همین فرمان افراد زیادی، از جمله احمد بن حنبل پیشوای اهل حدیث، به زندان افتادند و شکنجه‌ها دیدند. این وضعیت تا زمان متوکل، که دشمن معتزله و حامی اصحاب حدیث بود، ادامه داشت. در عهد وی معتزله به شدت تحت فشار قرار گرفتند و کتاب‌هایشان طعمه حریق گردید<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64.</ref>.
 
  
==گسترش==
 
مکتب اعتزال در بصره به وجود آمد و رشد کرد؛ اما در اواخر سده دوم هجری، بشر بن معتمر (م. ۲۱۰ هـ.ق) که یکی از دانش‌آموختگان مدرسه بصره بود به بغداد سفر کرد و مدرسه معتزله بغداد را تأسیس کرد و به ترویج اصول مکتب اعتزال در بغداد همت گماشت. ضمن آنکه در برخی جزئیات با آرای بزرگان بصره مخالفت کرد، بشر به شیعه گرایش داشت. می‌توان گفت که در مجموع، معتزله بغداد بیش از معتزله بصره به عقاید شیعه نزدیک است<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64.</ref>.
 
  
 +
==پیدایش==
 +
[[پرونده:Download.jpg|بندانگشتی]]
 +
نخستین جرقه‌های شکل‌گیری مکتب معتزله، به کناره‌گیری [[واصل بن عطا]] از حلقه درس [[حسن بصری]] بازمی‌گردد. به‌نقل از [[شهرستانی]]، روزی در مجلس حسن بصری درباره حکم مرتکب کبیره پرسشی مطرح شد. گروهی چون [[خوارج]] (وعیدیه) او را کافر می‌دانستند و [[مرجئه]] بر این باور بودند که گناه به ایمان آسیب نمی‌زند. پیش از پاسخ حسن بصری، واصل بن عطا نظر خود را چنین بیان کرد: «مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه در جایگاهی میان این دو قرار دارد». سپس از مجلس کناره گرفت و در کنار ستونی به شرح دیدگاه خود پرداخت. حسن بصری در واکنش گفت: «واصل از ما کناره گرفت»؛ از آن پس، او و پیروانش به «معتزله» شهرت یافتند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،63.</ref>.
  
از متکلمان برجسته بصره، می‌توان از ابوعلی جبائی (۲۰۴ - ۲۳۵ هـ.ق) و فرزندش ابوهاشم جبائی (۲۷۷ - ۳۲۱ هـ.ق) و قاضی عبدالجبار (۲۲۴ - ۴۱۵ هـ.ق) نام برد. محمد اسکافی (۲۴۰ هـ.ق)، ابوالحسین خیاط (۳۱۱ هـ.ق) و ابوالقاسم بلخی معروف به کعبی (۲۷۳ - ۳۱۷ هـ.ق) از جمله بزرگان معتزله بغداد هستند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،65.</ref>.
 
  
 +
==اشخاص مهم==
 +
* '''واصل بن عطا (۸۰–۱۳۱ هـ.ق)''': بنیان‌گذار مکتب اعتزال؛ نظریه «منزلة بین المنزلتین» را مطرح کرد و از مجلس [[حسن بصری]] کناره گرفت.
 +
* '''عمرو بن عبید (۸۰–۱۴۳ هـ.ق)''': جانشین واصل و از نخستین نظریه‌پردازان اعتزالی؛ به تبیین و تثبیت آموزه‌های اعتزال پرداخت.
 +
* '''ابوالهذیل علاف (۱۳۵–۲۳۵ هـ.ق)''': از متکلمان برجسته معتزله؛ در تنظیم نظام فکری این مکتب نقش کلیدی داشت.
 +
* '''ابراهیم نظام (۱۶۰–۲۳۱ هـ.ق)''': متکلم و منتقد نوگرای معتزلی؛ با دیدگاه‌هایی نو در زمینه الهیات و نقد فلسفی شناخته می‌شود<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64.</ref>.
  
==روش کلامی==
+
==سیر تاریخی==
در اندیشه معتزله، عقل و احکام عقلی نقشی اساسی و تعیین‌کننده در کشف و استنباط عقاید دینی و نیز اثبات و دفاع از این عقاید بر عهده دارد. در این روش، هر مسئله‌ای را باید بر خرد آدمی عرضه کرد و تنها با یافتن توجیهی عقلانی برای آن، قابل پذیرش خواهد بود. مبنا و اساس این مکتب بر آن است که همه معارف اعتقادی معقول است و جایی برای تعبد در عقاید وجود ندارد<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،65.</ref>.
+
معتزله در دورهٔ [[بنی‌امیه]] نفوذی نداشتند، اما در آغاز خلافت [[عباسیان]]، به‌ویژه در زمان [[مأمون]]، مورد حمایت قرار گرفتند. در این دوره، برخی خلفا مانند مأمون، [[معتصم]] و [[واثق]] خود را معتزلی می‌خواندند و نظریهٔ «خلق قرآن» را رسمی کردند. این دیدگاه موجب برخورد با مخالفان، از جمله [[احمد بن حنبل]]، شد.<br>
 +
با روی کار آمدن [[متوکل]]، که از مخالفان معتزله بود، حمایت دولتی پایان یافت، آثارشان سوزانده شد و فعالیتشان محدود گردید<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64.</ref>.
  
  
معتزله، مانند دیگر متکلمان به نقل نیز رجوع می‌کردند؛ اما مفاد و محتوای نصوص دینی تنها در صورت توافق با عقل قابل قبول بود. در غیر این صورت، به تأویل و توجیه نصوص می‌پرداختند.
+
ورود معتزله به دربار، آنان را به یک جریان سیاسی وابسته بدل کرد که با زوال حمایت خلفا، رو به افول گذاشت.<br>
<br>
+
افزون بر این، مخالفت [[فقها]]، [[محدثان]] و [[شیعه]] با معتزله، چه از منظر علمی و چه اجتماعی، موجب کاهش اعتبار و نفوذ این مکتب شد<ref>معتزله، دانشنامه اسلامی.</ref>.
به سخن دیگر، نقش نقل در مکتب اعتزال، تأیید و ارشاد به حکم عقل است و خود به تنهایی منبع مستقلی محسوب نمی‌شود. معمولاً این مبنا در قالب قاعده معروف معتزله "الفكر قبل ورود السمع" بیان می‌شود. برخی از معتزله تا آنجا پیش رفتند که همه واجبات را عقلی دانسته و بر آن شدند که عقل حسن و قبح همه افعال را درک می‌کند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،65.</ref>.
 
  
  
زیاده‌روی معتزله در عقل‌گرایی، عمدتاً به این سبب بود که آنان در صف مقدم جدال و پیکار عقلی با زنادقه و مخالفان دین قرار داشتند و دائماً با آنان مناظره می‌کردند. از این رو برای تحکیم عقاید دینی به وسیله ادله عقلی و عرضه اصول اسلامی به گونه‌ای که مورد پسند همگان قرار گیرد، تلاش بسیار کردند. این کار به تدریج موجب شد تا آنان روشی را که در مقام دفاع به کار می‌گرفتند، به مقام استنباط و استخراج معارف دینی سرایت دهند و نقش اصلی و تأسیسی را به عقل و مبادی عقلانی واگذار کنند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،65.</ref>.
+
{{تاریخ فرق و مذاهب اسلامی}}
  
==عقاید==
+
==عقاید مهم==
متکلمانی که به معتزله شهرت یافته‌اند دارای اندیشه‌های گوناگونی هستند و در بسیاری از موضوعات کلامی با یکدیگر اختلاف نظر دارند. همین مطلب باعث شده است که این گمان پدید آید که معتزله یک مکتب خاص نیست، بلکه تنها یک روش کلامی است که در آن بر عقل و مبادی عقلی تکیه می‌شود اما بسیاری از محققان و نیز خود معتزله، چنین اعتقادی ندارند و اعتزال را مکتب یگانه‌ای می‌دانند که مانند دیگر فرقه‌ها در میان پیروانش عقاید مشترک و نیز پاره‌ای اختلاف نظرها وجود دارد.
+
'''روش عقل‌گرایانه'''<br>
<br>
+
معتزله با تکیه بر عقل، باور داشتند که اصول دین باید بر پایه استدلال عقلی پذیرفته شود، نه تعبد صرف. به‌نظر آن‌ها، نقل تنها زمانی پذیرفتنی است که با عقل هماهنگ باشد. این روش در واکنش به مناظره با [[زنادقه]] و دفاع عقلانی از دین پدید آمد و به‌تدریج به ابزار استنباط دینی نیز بدل شد<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،66-65.</ref>.
معتزله برای اثبات این مطلب معمولاً پنج اصل را به عنوان عقاید مشترک و ملاک معتزلی بودن ذکر کرده‌اند و حتی کتاب‌هایی با همین عنوان نوشته‌اند. برای مثال، می‌توان از کتاب‌های "الخمسة الاصول" از ابوالهذيل علاف، "الاصول الخمسة" نوشته جعفر بن حرب، و "شرح الاصول الخمسة" از قاضی عبدالجبار نام برد<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،66-65.</ref>.
 
  
  
در زمان پایه‌گذاری مکتب اعتزال به دست واصل بن عطا، ملاک معتزلی بودن صرفاً اعتقاد به منزله بین المنزلتین بود اما به تدریج و در طول زمان، اعتقاد به چهار اصل دیگر یعنی توحید، عدل، وعد و وعید، امر به معروف و نهی از منکر نیز بر فهرست عقاید معتزله افزوده شد و از ویژگی‌های این مکتب به شمار آمد<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،66.</ref>.
+
'''اصول اندیشه'''<br>
 +
# توحید: انکار صفات زاید بر ذات خداوند؛ تمام صفات الهی عین ذات او هستند.
 +
# عدل: خداوند عادل است و هرگز کار قبیح انجام نمی‌دهد. افعال خوب و بد ذاتاً چنین‌اند و عقل توان شناخت آن‌ها را دارد.
 +
# منزله بین المنزلتین: مرتکب گناه کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه در جایگاهی میان این دو قرار دارد.
 +
# وعد و وعید: خداوند به وعده‌های پاداش و کیفر خود وفادار است و گناهکار بی‌توبه را نمی‌بخشد.
 +
# امر به معروف و نهی از منکر: وظیفه‌ای شرعی که باید با شرط تأثیر و در صورت لزوم با اقدام عملی اجرا شود<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،67-66.</ref>.
  
  
===اصول اندیشه===
+
==پراکندگی جمعیت==
* توحید: توحید مراتب و معانی گوناگونی دارد که مهم‌تر از همه توحید ذاتی، توحید صفاتی و توحید افعالی است. توحید ذاتی به این معنا است که ذات پروردگار یگانه است و مثل و مانند ندارد. توحید ذاتی مورد قبول همه فرقه‌های اسلامی است، اما درباره توحید صفاتی و توحید افعالی در میان متکلمان اختلاف نظر جدی وجود دارد.<br>
+
مکتب اعتزال در آغاز در [[بصره]] شکل گرفت و رشد یافت، اما در اواخر سده دوم هجری، با مهاجرت [[بشر بن معتمر]] به [[بغداد]] و تأسیس مدرسه‌ای معتزلی در آنجا، این مکتب به پایتخت عباسیان نیز راه یافت. معتزله بغداد با تأثیرپذیری از آراء شیعه، در برخی اصول با معتزله بصره تفاوت داشتند و به شیعه نزدیک‌تر بودند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64.</ref>.
معتزله بر خلاف اشاعره، معتقد به توحید صفاتی و منکر توحید افعالی‌اند.
 
  
  
شهرستانی درباره اعتقاد معتزله به توحید صفاتی می‌گوید: «این سخن در آغاز ناپخته بود و واصل بن عطا در اثبات دیدگاه خود به این استدلال ساده اکتفا می‌کرد که لازمه اثبات صفات قدیم برای خدا تعدد خدایان است. یعنی لازمه پذیرفتن توحید ذاتی، توحید صفاتی است».
+
این مکتب، افزون بر دو شاخه‌ اصلی بغداد و بصره، به بیش از بیست گروه تقسیم شد که با وجود اتفاق نظر در پنج اصل بنیادین آن، در بیشتر مسائل دیگر اختلاف نظر داشتند<ref>فرقه معتزله، ویکی‌فقه.</ref>.
  
  
بعدها پیروان واصل در توضیح عقیده او بیان داشتند که معنای توحید صفاتی، انکار مطلق صفات نیست، بلکه مراد انکار صفات زاید بر ذات الهی و در نتیجه عینیت همه صفات با ذات اوست.<br>
 
در واقع معتزله با این نظریه در صدد رد اعتقاد اصحاب حدیث، مبنی بر اثبات صفات زاید بر ذات بودند. اگرچه انکار این نوع صفات مورد اتفاق معتزله بود، اما در فروع و جزئیات این مسئله، تفاسیر مختلفی از سوی معتزلیان مطرح شده است.
 
  
 +
==منابع تکمیلی==
 +
* [https://ketabnak.com/book/122720/%D9%85%D8%B9%D8%AA%D8%B2%D9%84%D9%87 معتزله: بررسی و تحقیق در بیان احوال، افکار و آثار معتزله، محمود یزدی‌مطلق‌فاضل، مشهد: نشر قاف، ۱۳۸۶، چاپ دوم.]
 +
* [https://noorlib.ir/book/info/12293/%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D8%AA%D8%B2%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D9%87 شیعه در برابر معتزله و اشاعره، هاشم معروف الحسنی، مترجم محمدصادق عارف، مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۳۷۹، چاپ سوم.]
  
* عدل: هیچ یک از فرقه‌های اسلامی منکر عدل به عنوان یکی از صفات الهی نیستند.اختلاف متکلمان بیشتر در تفسیری است که از این مفهوم صورت می‌پذیرد.<br>
 
تفسیر معتزله و امامیه، بر اساس بینشی است که درباره حسن و قبح اعمال دارند. آنان معتقدند که افعال در ذات خویش، صرف نظر از دستور شرع، خوب یا بد هستند و عقل آدمی نیز قادر است دست کم در پاره‌ای موارد این حسن و قبح را دریابد. بنابراین، عدل از کارهای خوب و واجب است و ظلم از کارهای بد و ناشایست است. از سوی دیگر، چون خداوند از هر گونه امر قبیح و ناروا مبرّاست، پس لزوماً کارهایش بر طبق عدل است و هر چه عقل مصداق ظلم تشخیص دهد، خداوند انجام نخواهد داد.<br>
 
معتزله از این تفسیر به نتایج متعددی رسیدند؛ از جمله می‌توان به انکار جبر و اثبات اختیار برای انسان و رد توحید افعالی اشاعره - به این معنا که خداوند فاعل همه اعمال است - اشاره کرد. از نظر معتزله، یکی دیگر از لوازم عدل، رد تکلیف مالا یطاق و عذاب کردن اطفال مشرکان بر اثر گناه پدران است.
 
  
 +
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
  
* منزلة بین المنزلتین: معتزله در مقابل خوارج و مرجئه معتقدند که مرتکب کبیره نه کافر است و نه مؤمن؛ بلکه منزلت و مقامی بین کفر و ایمان دارد.
 
  
  
* وعد و وعید: "وعد" به معنای نوید به پاداش است و "وعید" به معنای تهدید به کیفر و عذاب است. به عقیده معتزله، خداوند همان‌گونه که خلف وعده نمی‌کند (این مطلب مورد اجماع همه مسلمانان است)، خلف وعید نیز از او سر نمی‌زند.<br>
+
==منابع==
بنابراین، تمام تهدیدها و کیفرهایی که درباره کافران و فاسقان در قرآن و روایات آمده است، در روز قیامت به وقوع خواهد پیوست و محال است که خداوند آنها را ببخشد مگر آنکه در دنیا توبه کرده باشند.
+
نویسنده: [[کاربر:Dastyar|فاطمه دستیار]]
 
 
 
 
* امر به معروف و نهی از منکر: این اصل مورد اتفاق مسلمانان است و اختلاف تنها در مراتب و شرایط آن است.<br>
 
خوارج برای امر به معروف و نهی از منکر شرط و حدی نمی‌شناختند، اما برخی از اصحاب حدیث، مانند احمد بن حنبل، آن را صرفاً در محدوده قلب و زبان می‌پذیرند نه در محدوده عمل و قیام مسلحانه. معتزله برای امر به معروف و نهی از منکر شروطی مانند احتمال تأثیر و عدم مفسده قائلند؛ اما آن را به قلب و زبان محدود نمی‌کنند و بر این باورند که اگر منکرات شایع شود یا حکومت ستمگر باشد، بر مسلمانان واجب است تا قوای لازم را فراهم کنند و بر فساد و ستم بشورند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،67-66.</ref>.
 
 
 
 
 
از پنج اصل معتزله، تنها دو اصل - توحید و عدل - از اصول مهم اعتقادی‌اند، اما دو اصل دیگر - وعد و وعید و منزله بین المنزلتین - از فروع اعتقادی به حساب می‌آیند و امر به معروف و نهی از منکر جزء تکالیف عملی است و باید در فقه به آن پرداخت. قاضی عبدالجبار معتقد است که اصول معتزله از آن رو منحصر در پنج اصل مذکور است که تمام مخالفان دست‌کم در یکی از این اصول با ایشان اختلاف دارند.
 
<br>به بیان دیگر، این پنج اصل هم وجه اشتراک معتزله است و هم اختلاف و امتیاز آنان را از سایر فرق نشان می‌دهد<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،68-67-66.</ref>.
 
 
 
==سقوط و انزوا==
 
مهم‌ترین عامل سقوط نهضت‌ها و مذاهب فکری و سیاسی، از درون خود آن‌ها سرچشمه می‌گیرد. معتزله با ورود به دربار عباسی از یک مکتب علمی به یک حزب سیاسی تبدیل شد و سرنوشتش را به حمایت خلفا گره زد. هرچند این حمایت در ابتدا به رشد آنان کمک کرد، اما با کاهش حمایت دربار، معتزله به انزوا و زوال کشیده شد.
 
 
 
 
 
سرکوب مخالفان نیز ابتدا قدرت معتزله را افزایش داد، اما در نهایت باعث مظلومیت مخالفان و افول خود معتزله شد. برخورد با احمد بن حنبل نمونه‌ای از این رویکرد بود که با ایجاد حمایت مردمی از او، به زیان معتزله تمام شد.
 
 
 
 
 
مخالفت فقها و محدثین با علوم عقلی، به‌ویژه کلام، نقش مهمی در کاهش نفوذ اجتماعی معتزله داشت. فقها، با تأثیر گسترده بر مردم، این مکتب را تضعیف کردند.
 
 
 
  
در نهایت، مخالفت آشکار معتزله با شیعه نیز به تضعیف و شکست آنان انجامید. این مخالفت از سوی ائمه شیعه با ردیه‌های علمی پاسخ داده شد و موجب کاهش اعتبار معتزله گردید<ref>معتزله، دانشنامه اسلامی.</ref>.
 
 
 
 
==منابع==
 
 
* آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار، قم: نشر طه، 1387، فایل pdf.
 
* آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار، قم: نشر طه، 1387، فایل pdf.
 
* الملل و انحل، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی، ترجمه افضل‌الدین صدرترکه اصفهانی، تصحیح سیدمحمدرضا جلالی نائینی، چاپخانه تابان، ۱۳۳۵، چاپ دوم.
 
* الملل و انحل، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی، ترجمه افضل‌الدین صدرترکه اصفهانی، تصحیح سیدمحمدرضا جلالی نائینی، چاپخانه تابان، ۱۳۳۵، چاپ دوم.
 
* معتزله، دانشنامه اسلامی.
 
* معتزله، دانشنامه اسلامی.
==پانویس==
+
* معتزله، ویکی‌شیعه.
{{پانویس}}
+
* فرقه معتزله، ویکی‌فقه.
 
 
==منابع تکمیلی==
 
* معتزله: بررسی و تحقیق در بیان احوال، افکار و آثار معتزله، محمود یزدی‌مطلق‌فاضل، مشهد: نشر قاف، ۱۳۸۶، چاپ دوم.
 
  
* شیعه در برابر معتزله و اشاعره، هاشم معروف الحسنی، مترجم محمدصادق عارف، مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۳۷۹، چاپ سوم.
+
[[رده:فرق و مذاهب اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۵:۳۲

معتزله
کتاب معتزله.jpg

کتاب معتزله
اطلاعات کلی
مؤسس واصل بن عطا
گرایش سنی
گستره جغرافیایی بصره، بغداد
نام‌های دیگر قدریه
اطلاعات دینی
باورها عقل‌گرایی
فرقه‌ها کلامی



اعتزال به‌معنای کناره‌گیری است و در تاریخ اسلام بر دو گروه اطلاق شده‌است. نخست، گروهی از صحابه که پس از خلافت امام علی علیه‌السلام از همراهی یا مقابله با او در جنگ‌ها خودداری کردند، از جمله عبدالله بن عمر، محمد بن مسلمه، اسامه بن زید و سعد بن ابی وقاص. اینان به‌سبب کناره‌گیری از امام و امت، «معتزله» خوانده شدند.
کاربرد دوم این واژه به فرقه‌ای کلامی بازمی‌گردد که بنیان‌گذارش واصل بن عطا (۸۰–۱۳۱ هـ.ق) بود. گفته شده واصل به‌دلیل اختلاف نظر با حسن بصری از حلقه درس او کناره گرفت و این اقدام، منشأ نام‌گذاری فرقه معتزله شد.
برخی نیز دلیل این نام را کناره‌گیری آنان از مذاهب رایج دانسته‌اند[۱].


معتزله با تأکید بر «عدل» و «توحید»، به «اصحاب عدل و توحید» معروف شدند و از آنان با عنوان «قدریه» نیز یاد شده‌است[۲] زیرا معتزله ادامۀ طبیعی برای قدریه به شمار می‌روند، چرا که باورهای مشترک بسیاری با یکدیگر دارند[۳].


پیدایش

Download.jpg

نخستین جرقه‌های شکل‌گیری مکتب معتزله، به کناره‌گیری واصل بن عطا از حلقه درس حسن بصری بازمی‌گردد. به‌نقل از شهرستانی، روزی در مجلس حسن بصری درباره حکم مرتکب کبیره پرسشی مطرح شد. گروهی چون خوارج (وعیدیه) او را کافر می‌دانستند و مرجئه بر این باور بودند که گناه به ایمان آسیب نمی‌زند. پیش از پاسخ حسن بصری، واصل بن عطا نظر خود را چنین بیان کرد: «مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه در جایگاهی میان این دو قرار دارد». سپس از مجلس کناره گرفت و در کنار ستونی به شرح دیدگاه خود پرداخت. حسن بصری در واکنش گفت: «واصل از ما کناره گرفت»؛ از آن پس، او و پیروانش به «معتزله» شهرت یافتند[۴].


اشخاص مهم

  • واصل بن عطا (۸۰–۱۳۱ هـ.ق): بنیان‌گذار مکتب اعتزال؛ نظریه «منزلة بین المنزلتین» را مطرح کرد و از مجلس حسن بصری کناره گرفت.
  • عمرو بن عبید (۸۰–۱۴۳ هـ.ق): جانشین واصل و از نخستین نظریه‌پردازان اعتزالی؛ به تبیین و تثبیت آموزه‌های اعتزال پرداخت.
  • ابوالهذیل علاف (۱۳۵–۲۳۵ هـ.ق): از متکلمان برجسته معتزله؛ در تنظیم نظام فکری این مکتب نقش کلیدی داشت.
  • ابراهیم نظام (۱۶۰–۲۳۱ هـ.ق): متکلم و منتقد نوگرای معتزلی؛ با دیدگاه‌هایی نو در زمینه الهیات و نقد فلسفی شناخته می‌شود[۵].

سیر تاریخی

معتزله در دورهٔ بنی‌امیه نفوذی نداشتند، اما در آغاز خلافت عباسیان، به‌ویژه در زمان مأمون، مورد حمایت قرار گرفتند. در این دوره، برخی خلفا مانند مأمون، معتصم و واثق خود را معتزلی می‌خواندند و نظریهٔ «خلق قرآن» را رسمی کردند. این دیدگاه موجب برخورد با مخالفان، از جمله احمد بن حنبل، شد.
با روی کار آمدن متوکل، که از مخالفان معتزله بود، حمایت دولتی پایان یافت، آثارشان سوزانده شد و فعالیتشان محدود گردید[۶].


ورود معتزله به دربار، آنان را به یک جریان سیاسی وابسته بدل کرد که با زوال حمایت خلفا، رو به افول گذاشت.
افزون بر این، مخالفت فقها، محدثان و شیعه با معتزله، چه از منظر علمی و چه اجتماعی، موجب کاهش اعتبار و نفوذ این مکتب شد[۷].


فرق و مذاهب اسلامی
اهل سنت
معتزله
اهل حدیث
اشاعره
ماتریدیه
وهابیت
اباضیه
قدریه
شیعه
امامیه
زیدیه
اسماعیلیه
ناووسیه
غلات
اهل حق
دروزیه
نصیریه
شیخیه
بابیت
بهائیت

عقاید مهم

روش عقل‌گرایانه
معتزله با تکیه بر عقل، باور داشتند که اصول دین باید بر پایه استدلال عقلی پذیرفته شود، نه تعبد صرف. به‌نظر آن‌ها، نقل تنها زمانی پذیرفتنی است که با عقل هماهنگ باشد. این روش در واکنش به مناظره با زنادقه و دفاع عقلانی از دین پدید آمد و به‌تدریج به ابزار استنباط دینی نیز بدل شد[۸].


اصول اندیشه

  1. توحید: انکار صفات زاید بر ذات خداوند؛ تمام صفات الهی عین ذات او هستند.
  2. عدل: خداوند عادل است و هرگز کار قبیح انجام نمی‌دهد. افعال خوب و بد ذاتاً چنین‌اند و عقل توان شناخت آن‌ها را دارد.
  3. منزله بین المنزلتین: مرتکب گناه کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه در جایگاهی میان این دو قرار دارد.
  4. وعد و وعید: خداوند به وعده‌های پاداش و کیفر خود وفادار است و گناهکار بی‌توبه را نمی‌بخشد.
  5. امر به معروف و نهی از منکر: وظیفه‌ای شرعی که باید با شرط تأثیر و در صورت لزوم با اقدام عملی اجرا شود[۹].


پراکندگی جمعیت

مکتب اعتزال در آغاز در بصره شکل گرفت و رشد یافت، اما در اواخر سده دوم هجری، با مهاجرت بشر بن معتمر به بغداد و تأسیس مدرسه‌ای معتزلی در آنجا، این مکتب به پایتخت عباسیان نیز راه یافت. معتزله بغداد با تأثیرپذیری از آراء شیعه، در برخی اصول با معتزله بصره تفاوت داشتند و به شیعه نزدیک‌تر بودند[۱۰].


این مکتب، افزون بر دو شاخه‌ اصلی بغداد و بصره، به بیش از بیست گروه تقسیم شد که با وجود اتفاق نظر در پنج اصل بنیادین آن، در بیشتر مسائل دیگر اختلاف نظر داشتند[۱۱].


منابع تکمیلی


پانویس

  1. آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،63.
  2. الملل و النحل،34.
  3. معتزله، ویکی‌شیعه.
  4. آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،63.
  5. آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64.
  6. آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64.
  7. معتزله، دانشنامه اسلامی.
  8. آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،66-65.
  9. آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،67-66.
  10. آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64.
  11. فرقه معتزله، ویکی‌فقه.


منابع

نویسنده: فاطمه دستیار

  • آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار، قم: نشر طه، 1387، فایل pdf.
  • الملل و انحل، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی، ترجمه افضل‌الدین صدرترکه اصفهانی، تصحیح سیدمحمدرضا جلالی نائینی، چاپخانه تابان، ۱۳۳۵، چاپ دوم.
  • معتزله، دانشنامه اسلامی.
  • معتزله، ویکی‌شیعه.
  • فرقه معتزله، ویکی‌فقه.