نویسنده: [[کاربر:Dastyar{{جعبه اطلاعات فرقه|فاطمه دستیار]]عنوان = معتزله| تصویر == تعريف ==اعتزال به معنای کنارهگیری است. در فرهنگ [[اسلام]]، دو گروه به این نام خوانده شدهاند. بنابر آنچه نوبختی آورده است، نام پرونده:کتاب معتزله نخستین بار بر یک گروه سیاسی اطلاق شد. بر طبق این گزارش، پس از آنکه [[امام علی علیهالسلامjpg|بندانگشتی]] به خلافت رسید، عبدالله بن عمر، محمد بن مسلمه انصاری، اسامه بن زید و سعد بن ابی وقاص از امام کنارهگیری کردند و از ستیز با او و نیز از همراهی و حمایت وی در جنگها خودداری کردند. این دسته را | توضیح تصویر =کتاب معتزله خواندند و دلیل این نامگذاری، کنارهگیری آنان از امام و امت اسلامی بود<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،63.</ref>.<br>برخی معتزله سیاسی را کنارهگیران از امام حسن علیهالسلام و معاویه دانستهاند. گروه دیگری که به معتزله معروف شدند دستهای از متکلمان به پیشوایی |مؤسس = واصل بن عطا (۸۰ - ۱۳۱ هـ.ق) بودند. این گروه همان معتزله هستند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،63.</ref>.| گرایش = سنی| گستره جغرافیایی =بصره، بغداد| علل پیدایش =| نامهای دیگر =علت نام گذاری=قدریه| فرقهها =کلامی| باورها =عقلگراییدرباره سبب نامیده شدن این گروه به معتزله سخنها گفتهاند. برخی معتقدند که این نام برخاسته از اعتزال و کنارهگیری واصل بن عطا از مجلس درس حسن بصری است. برخی دیگر اعتزال واصل بن عطا از امت اسلام و مذاهب اسلامی زمان او را سبب این نامگذاری میدانند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،63.</ref>.}}
معتزله که به "اصحاب عدل و توحید" مشهورند، به "[[قدریه]]" نیز معروف شدهاند. در اطلاق واژه "قدریه" به این طایفه، تأویلی صورت گرفته تا نشان داده شود که مراد از "قدریه"، گروهی است که خیر و شر را به تقدیر خداوند حکیم و قدیر نسبت میدهند. این تأویل بهمنظور اجتناب از نکوهشی است که در حدیث مأثور آمده است: «القدرية مجوس هذه الامة»<ref>الملل و النحل،34.</ref>.
==شکلگیری==شهرستانی '''اعتزال''' بهمعنای کنارهگیری واصل از درس حسن بصری را به این صورت نقل میکند:<br>شخصی است و در مجلس درس حسن بصری از او پرسید: «در روزگار ما جماعتی پیدا شدهاند که مرتکب کبیره را کافر میدانند. این تاریخ اسلام بر دو گروه "وعیدیه" (خوارج) نام دارنداطلاق شدهاست. جمع دیگر معتقدند نخست، گروهی از صحابه که گناه به ایمان آسیبی نمیرساند. این گروه "مرجئه" هستند. عقیده تو در این باره چیست؟»<br>حسن در اندیشه فرو رفت، اما پیش پس از آنکه لب به سخن بگشاید، یکی خلافت [[امام علی علیهالسلام]] از شاگردان گفت: «مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه جایگاه همراهی یا مقابله با او میان کفر در جنگها خودداری کردند، از جمله [[عبدالله بن عمر]]، [[محمد بن مسلمه]]، [[اسامه بن زید]] و ایمان است (منزله بین المنزلتين)».<br>این مرد واصل [[سعد بن عطا بود که اولین عقیده مکتب اعتزال را بیان میکردابی وقاص]]. وی آن گاه به کنار یکی اینان بهسبب کنارهگیری از ستونهای مسجد رفت امام و به توضیح عقیده خویش پرداخت و در پی آن حسن بصری گفت: «واصل از ما کناره گرفت (اعتزال عنا واصل)»امت، «معتزله» خوانده شدند.
<br>
کاربرد دوم این واژه به فرقهای کلامی بازمیگردد که بنیانگذارش [[واصل بن عطا]] (۸۰–۱۳۱ هـ.ق) بود. گفته شده واصل بهدلیل اختلاف نظر با [[حسن بصری]] از همان روز واصل حلقه درس او کناره گرفت و پیروانش به این اقدام، منشأ نامگذاری فرقه معتزله موسوم گشتندشد.<br>برخی نیز دلیل این نام را کنارهگیری آنان از مذاهب رایج دانستهاند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،63.</ref>.
از واصل بن عطا چهار نظریه نقل شده است:# منزلة بين المنزلتين: میان ایمان معتزله با تأکید بر «عدل» و کفر مرتبهای وجود دارد که «توحید»، به مرتکب کبیره اختصاص دارد.# نفی صفات از خداوند متعال: واصل به این دلیل که لازمه اثبات صفات قدیم برای خداوند تعدد قدما «اصحاب عدل و توحید» معروف شدند و تعدد آلهه است، صفات الهی را انکار میکرد.# اختیار انسان: از آنجا که خداوند حکیم و عادل است و شر و ظلم به او منسوب نمیشود، جایز نیست انسانها را به گناه مجبور کند و سپس آنان را به مجازات رساند. پس انسانها در انجام کارهای خود مختار با عنوان «[[قدریه]]» نیز یاد شدهاست<ref>الملل و آزادندالنحل،34.# حق و باطل: واصل درباره امام علی علیهالسلام و مخالفان او و نیز درباره عثمان و مخالفانش، معتقد بود </ref> زیرا معتزله ادامۀ طبیعی برای قدریه به شمار میروند، چرا که یکی از دو گروه حق و دیگری باطل و فاسق است؛ اما مشخص نیست که کدام گروه حق و کدام یک باطل هستندباورهای مشترک بسیاری با یکدیگر دارند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64معتزله، ویکیشیعه.</ref>.
پس از واصل، عمرو بن عبید (۸۰ - ۱۴۳ هـ. ق) برادر زن واصل، جانشین او شد و به شرح و بسط آرای واصل پرداخت. از میان متکلمان مشهور معتزلی همچنین باید از ابوالهذیل علاف (۱۳۵ - ۲۳۵ هـ. ق) و ابراهیم نظام (۱۶۰ - ۲۳۱ هـ. ق) یاد کرد<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64.</ref>.
==روابط با خلفاپیدایش==معتزله در عصر بنی امیه با دستگاه حکومت روابط خوبی نداشتند، گرچه یزید [[پرونده:Download.jpg|بندانگشتی]]نخستین جرقههای شکلگیری مکتب معتزله، به کنارهگیری [[واصل بن ولید در دوره کوتاه حکومتش عطا]] از آنان حمایت میکردحلقه درس [[حسن بصری]] بازمیگردد. معتزله بهنقل از [[شهرستانی]]، روزی در اوایل حکومت بنی عباس حالت بیطرفی به خود گرفتند؛ اما در عصر منصور و به ویژه در دوران مامون که خود با کلام و فلسفه آشنایی داشت، مورد توجه قرار گرفتندمجلس حسن بصری درباره حکم مرتکب کبیره پرسشی مطرح شد. نزدیکی معتزله به دربار عباسی چنان بالا گرفت که مامون و پس از گروهی چون [[خوارج]] (وعیدیه) او معتصم و واثق، خود را معتزلی خواندند کافر میدانستند و از معتزله سخت حمایت کردند.<br>در همین هنگام بود که جدال [[مرجئه]] بر سر خلق قرآن شدت گرفت و این سؤال مطرح شد باور بودند که آیا کلام خدا گناه به ایمان آسیب نمیزند. پیش از صفات فعل پاسخ حسن بصری، واصل بن عطا نظر خود را چنین بیان کرد: «مرتکب کبیره نه مؤمن است و مخلوق و حادث میباشد یا نه کافر، بلکه در جایگاهی میان این دو قرار دارد». سپس از صفات ذات است و خالق مجلس کناره گرفت و قدیم است؟<br>به اعتقاد معتزله، کلام الهی مخلوق و حادث است و اعتقاد به قدیم بودن قرآن کفر است. در مقابل، تمام اصحاب حدیث و عامه اهل سنت کنار ستونی به قدیم بودن قرآن اعتقاد داشتند. مأمون به تشویق و حمایت معتزله، دستوری صادر کرد که بر طبق آن معتقدان به قدم قرآن باید تأدیب میشدندشرح دیدگاه خود پرداخت. حسن بصری در پی همین فرمان افراد زیادی، واکنش گفت: «واصل از جمله احمد بن حنبل پیشوای اهل حدیث، به زندان افتادند ما کناره گرفت»؛ از آن پس، او و شکنجهها دیدند. این وضعیت تا زمان متوکل، که دشمن معتزله و حامی اصحاب حدیث بود، ادامه داشت. در عهد وی معتزله پیروانش به شدت تحت فشار قرار گرفتند و کتابهایشان طعمه حریق گردید«معتزله» شهرت یافتند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64اسلامی،63.</ref>.
==گسترش==
مکتب اعتزال در بصره به وجود آمد و رشد کرد؛ اما در اواخر سده دوم هجری، بشر بن معتمر (م. ۲۱۰ هـ.ق) که یکی از دانشآموختگان مدرسه بصره بود به بغداد سفر کرد و مدرسه معتزله بغداد را تأسیس کرد و به ترویج اصول مکتب اعتزال در بغداد همت گماشت. ضمن آنکه در برخی جزئیات با آرای بزرگان بصره مخالفت کرد، بشر به شیعه گرایش داشت. میتوان گفت که در مجموع، معتزله بغداد بیش از معتزله بصره به عقاید شیعه نزدیک است<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64.</ref>.
==اشخاص مهم==
* '''واصل بن عطا (۸۰–۱۳۱ هـ.ق)''': بنیانگذار مکتب اعتزال؛ نظریه «منزلة بین المنزلتین» را مطرح کرد و از مجلس [[حسن بصری]] کناره گرفت.
* '''عمرو بن عبید (۸۰–۱۴۳ هـ.ق)''': جانشین واصل و از نخستین نظریهپردازان اعتزالی؛ به تبیین و تثبیت آموزههای اعتزال پرداخت.
* '''ابوالهذیل علاف (۱۳۵–۲۳۵ هـ.ق)''': از متکلمان برجسته معتزله؛ در تنظیم نظام فکری این مکتب نقش کلیدی داشت.
* '''ابراهیم نظام (۱۶۰–۲۳۱ هـ.ق)''': متکلم و منتقد نوگرای معتزلی؛ با دیدگاههایی نو در زمینه الهیات و نقد فلسفی شناخته میشود<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64.</ref>.
از متکلمان برجسته بصره، میتوان از ابوعلی جبائی (۲۰۴ - ۲۳۵ هـ==سیر تاریخی==معتزله در دورهٔ [[بنیامیه]] نفوذی نداشتند، اما در آغاز خلافت [[عباسیان]]، بهویژه در زمان [[مأمون]]، مورد حمایت قرار گرفتند.ق) در این دوره، برخی خلفا مانند مأمون، [[معتصم]] و فرزندش ابوهاشم جبائی (۲۷۷ - ۳۲۱ هـ.ق) [[واثق]] خود را معتزلی میخواندند و قاضی عبدالجبار (۲۲۴ - ۴۱۵ هـنظریهٔ «خلق قرآن» را رسمی کردند.ق) نام برداین دیدگاه موجب برخورد با مخالفان، از جمله [[احمد بن حنبل]]، شد. محمد اسکافی (۲۴۰ هـ.ق)<br>با روی کار آمدن [[متوکل]]، ابوالحسین خیاط (۳۱۱ هـ.ق) و ابوالقاسم بلخی معروف به کعبی (۲۷۳ - ۳۱۷ هـ.ق) که از جمله بزرگان مخالفان معتزله بغداد هستندبود، حمایت دولتی پایان یافت، آثارشان سوزانده شد و فعالیتشان محدود گردید<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،65اسلامی،64.</ref>.
==روش کلامی==ورود معتزله به دربار، آنان را به یک جریان سیاسی وابسته بدل کرد که با زوال حمایت خلفا، رو به افول گذاشت.<br>در اندیشه افزون بر این، مخالفت [[فقها]]، [[محدثان]] و [[شیعه]] با معتزله، عقل و احکام عقلی نقشی اساسی و تعیینکننده در کشف و استنباط عقاید دینی و نیز اثبات و دفاع چه از این عقاید بر عهده دارد. در این روش، هر مسئلهای را باید بر خرد آدمی عرضه کرد منظر علمی و تنها با یافتن توجیهی عقلانی برای آن، قابل پذیرش خواهد بود. مبنا چه اجتماعی، موجب کاهش اعتبار و اساس نفوذ این مکتب بر آن است که همه معارف اعتقادی معقول است و جایی برای تعبد در عقاید وجود نداردشد<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،65معتزله، دانشنامه اسلامی.</ref>.
معتزله، مانند دیگر متکلمان به نقل نیز رجوع میکردند؛ اما مفاد و محتوای نصوص دینی تنها در صورت توافق با عقل قابل قبول بود. در غیر این صورت، به تأویل و توجیه نصوص میپرداختند.<br>به سخن دیگر، نقش نقل در مکتب اعتزال، تأیید و ارشاد به حکم عقل است و خود به تنهایی منبع مستقلی محسوب نمیشود. معمولاً این مبنا در قالب قاعده معروف معتزله "الفكر قبل ورود السمع" بیان میشود. برخی از معتزله تا آنجا پیش رفتند که همه واجبات را عقلی دانسته و بر آن شدند که عقل حسن و قبح همه افعال را درک میکند<ref>آشنایی با {{تاریخ فرق و مذاهب اسلامی،65.</ref>.اسلامی}}
==عقاید مهم==
'''روش عقلگرایانه'''<br>
معتزله با تکیه بر عقل، باور داشتند که اصول دین باید بر پایه استدلال عقلی پذیرفته شود، نه تعبد صرف. بهنظر آنها، نقل تنها زمانی پذیرفتنی است که با عقل هماهنگ باشد. این روش در واکنش به مناظره با [[زنادقه]] و دفاع عقلانی از دین پدید آمد و بهتدریج به ابزار استنباط دینی نیز بدل شد<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،66-65.</ref>.
زیادهروی معتزله در عقلگرایی، عمدتاً به این سبب بود که آنان در صف مقدم جدال و پیکار عقلی با زنادقه و مخالفان دین قرار داشتند و دائماً با آنان مناظره میکردند. از این رو برای تحکیم عقاید دینی به وسیله ادله عقلی و عرضه اصول اسلامی به گونهای که مورد پسند همگان قرار گیرد، تلاش بسیار کردند. این کار به تدریج موجب شد تا آنان روشی را که در مقام دفاع به کار میگرفتند، به مقام استنباط و استخراج معارف دینی سرایت دهند و نقش اصلی و تأسیسی را به عقل و مبادی عقلانی واگذار کنند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،65.</ref>.
==عقاید=='''اصول اندیشه'''<br>متکلمانی که به معتزله شهرت یافتهاند دارای اندیشههای گوناگونی # توحید: انکار صفات زاید بر ذات خداوند؛ تمام صفات الهی عین ذات او هستند و در بسیاری از موضوعات کلامی با یکدیگر اختلاف نظر دارند. همین مطلب باعث شده # عدل: خداوند عادل است که این گمان پدید آید که معتزله یک مکتب خاص نیست، بلکه تنها یک روش کلامی است که در آن بر عقل و مبادی عقلی تکیه میشود اما بسیاری از محققان هرگز کار قبیح انجام نمیدهد. افعال خوب و نیز خود معتزله، چنین اعتقادی ندارند بد ذاتاً چنیناند و اعتزال عقل توان شناخت آنها را مکتب یگانهای میدانند که مانند دیگر فرقهها دارد.# منزله بین المنزلتین: مرتکب گناه کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه در جایگاهی میان پیروانش عقاید مشترک و نیز پارهای اختلاف نظرها وجود این دو قرار دارد.<br>معتزله برای اثبات این مطلب معمولاً پنج اصل را # وعد و وعید: خداوند به عنوان عقاید مشترک وعدههای پاداش و ملاک معتزلی بودن ذکر کردهاند کیفر خود وفادار است و حتی کتابهایی با همین عنوان نوشتهاندگناهکار بیتوبه را نمیبخشد. برای مثال، میتوان # امر به معروف و نهی از کتابهای "الخمسة الاصول" از ابوالهذيل علاف، "الاصول الخمسة" نوشته جعفر بن حرب، منکر: وظیفهای شرعی که باید با شرط تأثیر و "شرح الاصول الخمسة" از قاضی عبدالجبار نام برددر صورت لزوم با اقدام عملی اجرا شود<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،66اسلامی،67-6566.</ref>.
در زمان پایهگذاری ==پراکندگی جمعیت==مکتب اعتزال به دست واصل در آغاز در [[بصره]] شکل گرفت و رشد یافت، اما در اواخر سده دوم هجری، با مهاجرت [[بشر بن عطا، ملاک معتزلی بودن صرفاً اعتقاد به منزله بین المنزلتین بود اما معتمر]] به تدریج [[بغداد]] و تأسیس مدرسهای معتزلی در طول زمان، اعتقاد آنجا، این مکتب به چهار اصل دیگر یعنی توحید، عدل، وعد و وعید، امر به معروف و نهی پایتخت عباسیان نیز راه یافت. معتزله بغداد با تأثیرپذیری از منکر نیز بر فهرست عقاید آراء شیعه، در برخی اصول با معتزله افزوده شد بصره تفاوت داشتند و از ویژگیهای این مکتب به شمار آمدشیعه نزدیکتر بودند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،66اسلامی،64.</ref>.
===اصول اندیشه===* توحید: توحید مراتب این مکتب، افزون بر دو شاخه اصلی بغداد و معانی گوناگونی دارد که مهمتر بصره، به بیش از همه توحید ذاتی، توحید صفاتی و توحید افعالی است. توحید ذاتی به این معنا است بیست گروه تقسیم شد که ذات پروردگار یگانه است و مثل و مانند ندارد. توحید ذاتی مورد قبول همه فرقههای اسلامی است، اما درباره توحید صفاتی و توحید افعالی با وجود اتفاق نظر در پنج اصل بنیادین آن، در میان متکلمان بیشتر مسائل دیگر اختلاف نظر جدی وجود داردداشتند<ref>فرقه معتزله، ویکیفقه.<br/ref>معتزله بر خلاف اشاعره، معتقد به توحید صفاتی و منکر توحید افعالیاند.
شهرستانی درباره اعتقاد معتزله به توحید صفاتی میگوید: «این سخن در آغاز ناپخته بود و واصل بن عطا در اثبات دیدگاه خود به این استدلال ساده اکتفا میکرد که لازمه اثبات صفات قدیم برای خدا تعدد خدایان است. یعنی لازمه پذیرفتن توحید ذاتی، توحید صفاتی است».
==منابع تکمیلی==
* [https://ketabnak.com/book/122720/%D9%85%D8%B9%D8%AA%D8%B2%D9%84%D9%87 معتزله: بررسی و تحقیق در بیان احوال، افکار و آثار معتزله، محمود یزدیمطلقفاضل، مشهد: نشر قاف، ۱۳۸۶، چاپ دوم.]
* [https://noorlib.ir/book/info/12293/%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D8%AA%D8%B2%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D9%87 شیعه در برابر معتزله و اشاعره، هاشم معروف الحسنی، مترجم محمدصادق عارف، مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۳۷۹، چاپ سوم.]
بعدها پیروان واصل در توضیح عقیده او بیان داشتند که معنای توحید صفاتی، انکار مطلق صفات نیست، بلکه مراد انکار صفات زاید بر ذات الهی و در نتیجه عینیت همه صفات با ذات اوست.<br>
در واقع معتزله با این نظریه در صدد رد اعتقاد اصحاب حدیث، مبنی بر اثبات صفات زاید بر ذات بودند. اگرچه انکار این نوع صفات مورد اتفاق معتزله بود، اما در فروع و جزئیات این مسئله، تفاسیر مختلفی از سوی معتزلیان مطرح شده است.
* عدل: هیچ یک از فرقههای اسلامی منکر عدل به عنوان یکی از صفات الهی نیستند.اختلاف متکلمان بیشتر در تفسیری است که از این مفهوم صورت میپذیرد.<br>==پانویس==تفسیر معتزله و امامیه، بر اساس بینشی است که درباره حسن و قبح اعمال دارند. آنان معتقدند که افعال در ذات خویش، صرف نظر از دستور شرع، خوب یا بد هستند و عقل آدمی نیز قادر است دست کم در پارهای موارد این حسن و قبح را دریابد. بنابراین، عدل از کارهای خوب و واجب است و ظلم از کارهای بد و ناشایست است. از سوی دیگر، چون خداوند از هر گونه امر قبیح و ناروا مبرّاست، پس لزوماً کارهایش بر طبق عدل است و هر چه عقل مصداق ظلم تشخیص دهد، خداوند انجام نخواهد داد.<br>معتزله از این تفسیر به نتایج متعددی رسیدند؛ از جمله میتوان به انکار جبر و اثبات اختیار برای انسان و رد توحید افعالی اشاعره - به این معنا که خداوند فاعل همه اعمال است - اشاره کرد. از نظر معتزله، یکی دیگر از لوازم عدل، رد تکلیف مالا یطاق و عذاب کردن اطفال مشرکان بر اثر گناه پدران است.* منزلة بین المنزلتین: معتزله در مقابل خوارج و مرجئه معتقدند که مرتکب کبیره نه کافر است و نه مؤمن؛ بلکه منزلت و مقامی بین کفر و ایمان دارد.* وعد و وعید: "وعد" به معنای نوید به پاداش است و "وعید" به معنای تهدید به کیفر و عذاب است. به عقیده معتزله، خداوند همانگونه که خلف وعده نمیکند (این مطلب مورد اجماع همه مسلمانان است)، خلف وعید نیز از او سر نمیزند.<br>بنابراین، تمام تهدیدها و کیفرهایی که درباره کافران و فاسقان در قرآن و روایات آمده است، در روز قیامت به وقوع خواهد پیوست و محال است که خداوند آنها را ببخشد مگر آنکه در دنیا توبه کرده باشند.* امر به معروف و نهی از منکر: این اصل مورد اتفاق مسلمانان است و اختلاف تنها در مراتب و شرایط آن است.<br>خوارج برای امر به معروف و نهی از منکر شرط و حدی نمیشناختند، اما برخی از اصحاب حدیث، مانند احمد بن حنبل، آن را صرفاً در محدوده قلب و زبان میپذیرند نه در محدوده عمل و قیام مسلحانه. معتزله برای امر به معروف و نهی از منکر شروطی مانند احتمال تأثیر و عدم مفسده قائلند؛ اما آن را به قلب و زبان محدود نمیکنند و بر این باورند که اگر منکرات شایع شود یا حکومت ستمگر باشد، بر مسلمانان واجب است تا قوای لازم را فراهم کنند و بر فساد و ستم بشورند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،67-66.</ref>.{{پانویس}}
از پنج اصل معتزله، تنها دو اصل - توحید و عدل - از اصول مهم اعتقادیاند، اما دو اصل دیگر - وعد و وعید و منزله بین المنزلتین - از فروع اعتقادی به حساب میآیند و امر به معروف و نهی از منکر جزء تکالیف عملی است و باید در فقه به آن پرداخت. قاضی عبدالجبار معتقد است که اصول معتزله از آن رو منحصر در پنج اصل مذکور است که تمام مخالفان دستکم در یکی از این اصول با ایشان اختلاف دارند.
<br>به بیان دیگر، این پنج اصل هم وجه اشتراک معتزله است و هم اختلاف و امتیاز آنان را از سایر فرق نشان میدهد<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،68-67-66.</ref>.
==سقوط و انزوا==
مهمترین عامل سقوط نهضتها و مذاهب فکری و سیاسی، از درون خود آنها سرچشمه میگیرد. معتزله با ورود به دربار عباسی از یک مکتب علمی به یک حزب سیاسی تبدیل شد و سرنوشتش را به حمایت خلفا گره زد. هرچند این حمایت در ابتدا به رشد آنان کمک کرد، اما با کاهش حمایت دربار، معتزله به انزوا و زوال کشیده شد.
==منابع==
نویسنده: [[کاربر:Dastyar|فاطمه دستیار]]
سرکوب مخالفان نیز ابتدا قدرت معتزله را افزایش داد، اما در نهایت باعث مظلومیت مخالفان و افول خود معتزله شد. برخورد با احمد بن حنبل نمونهای از این رویکرد بود که با ایجاد حمایت مردمی از او، به زیان معتزله تمام شد.
مخالفت فقها و محدثین با علوم عقلی، بهویژه کلام، نقش مهمی در کاهش نفوذ اجتماعی معتزله داشت. فقها، با تأثیر گسترده بر مردم، این مکتب را تضعیف کردند.
در نهایت، مخالفت آشکار معتزله با شیعه نیز به تضعیف و شکست آنان انجامید. این مخالفت از سوی ائمه شیعه با ردیههای علمی پاسخ داده شد و موجب کاهش اعتبار معتزله گردید<ref>معتزله، دانشنامه اسلامی.</ref>.
==منابع==
* آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار، قم: نشر طه، 1387، فایل pdf.
* الملل و انحل، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی، ترجمه افضلالدین صدرترکه اصفهانی، تصحیح سیدمحمدرضا جلالی نائینی، چاپخانه تابان، ۱۳۳۵، چاپ دوم.
* معتزله، دانشنامه اسلامی.
==پانویس==* معتزله، ویکیشیعه.{{پانویس}}* فرقه معتزله، ویکیفقه.
==منابع تکمیلی==* [https://ketabnak.com/book/122720/%D9%85%D8%B9%D8%AA%D8%B2%D9%84%D9%87 معتزله[رده: بررسی و تحقیق در بیان احوال، افکار فرق و آثار معتزله، محمود یزدیمطلقفاضل، مشهد: نشر قاف، ۱۳۸۶، چاپ دوم.مذاهب اسلامی]* [https://noorlib.ir/book/info/12293/%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D8%AA%D8%B2%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D9%87 شیعه در برابر معتزله و اشاعره، هاشم معروف الحسنی، مترجم محمدصادق عارف، مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۳۷۹، چاپ سوم.]