۱۱۵
ویرایش
تغییرات
بدون خلاصه ویرایش
<br>
معتزله که با تأکید بر «عدل» و «توحید»، به "اصحاب «اصحاب عدل و توحید" مشهورند، به "توحید» معروف شدند و از آنان با عنوان «[[قدریه]]" » نیز معروف شدهاندیاد شدهاست<ref>الملل و النحل،34. در اطلاق واژه "</ref> زیرا معتزله ادامۀ طبیعی برای قدریه" به این طایفه، تأویلی صورت گرفته تا نشان داده شود که مراد از "قدریه"، گروهی است که خیر و شر را به تقدیر خداوند حکیم و قدیر نسبت میدهند. این تأویل بهمنظور اجتناب از نکوهشی است شمار میروند، چرا که در حدیث مأثور آمده است: «القدرية مجوس هذه الامة»باورهای مشترک بسیاری با یکدیگر دارند<ref>الملل و النحل،34معتزله، ویکیشیعه.</ref>.
==پیدایش==
==اشخاص مهم==
==سیر تاریخی==
ورود معتزله به دربار، آنان را به یک جریان سیاسی وابسته بدل کرد که با زوال حمایت خلفا، رو به افول گذاشت.<br>
افزون بر این، مخالفت [[فقها]]، [[محدثان]] و [[شیعه]] با معتزله، چه از منظر علمی و چه اجتماعی، موجب کاهش اعتبار و نفوذ این مکتب شد<ref>معتزله، دانشنامه اسلامی.</ref>.
{{تاریخ فرق و مذاهب اسلامی}}
'''اصول اندیشه'''<br># توحید: انکار صفات زاید بر ذات خداوند؛ تمام صفات الهی عین ذات او هستند.# عدل: خداوند عادل است و هرگز کار قبیح انجام نمیدهد. افعال خوب و بد ذاتاً چنیناند و عقل توان شناخت آنها را دارد.# منزله بین المنزلتین: مرتکب گناه کبیره نه مؤمن است و نه کافر، بلکه در نهایت، مخالفت آشکار معتزله با شیعه نیز جایگاهی میان این دو قرار دارد.# وعد و وعید: خداوند به تضعیف وعدههای پاداش و شکست آنان انجامیدکیفر خود وفادار است و گناهکار بیتوبه را نمیبخشد. این مخالفت # امر به معروف و نهی از سوی ائمه شیعه منکر: وظیفهای شرعی که باید با ردیههای علمی پاسخ داده شد شرط تأثیر و موجب کاهش اعتبار معتزله گردیددر صورت لزوم با اقدام عملی اجرا شود<ref>معتزله، دانشنامه اسلامیآشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،67-66.</ref>.
==پراکندگی جمعیت==
مکتب اعتزال در آغاز در [[بصره به وجود آمد ]] شکل گرفت و رشد کرد؛ یافت، اما در اواخر سده دوم هجری، با مهاجرت [[بشر بن معتمر (م. ۲۱۰ هـ.ق) که یکی از دانشآموختگان مدرسه بصره بود ]] به [[بغداد سفر کرد ]] و مدرسه معتزله بغداد را تأسیس کرد و به ترویج اصول مدرسهای معتزلی در آنجا، این مکتب اعتزال در بغداد همت گماشت. ضمن آنکه در برخی جزئیات با آرای بزرگان بصره مخالفت کرد، بشر به شیعه گرایش داشتپایتخت عباسیان نیز راه یافت. میتوان گفت که در مجموع، معتزله بغداد بیش از معتزله بصره به عقاید شیعه نزدیک است<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،64.</ref>. از متکلمان برجسته بصره، میتوان از ابوعلی جبائی (۲۰۴ - ۲۳۵ هـ.ق) و فرزندش ابوهاشم جبائی (۲۷۷ - ۳۲۱ هـ.ق) و قاضی عبدالجبار (۲۲۴ - ۴۱۵ هـ.ق) نام برد. محمد اسکافی (۲۴۰ هـ.ق)، ابوالحسین خیاط (۳۱۱ هـ.ق) و ابوالقاسم بلخی معروف به کعبی (۲۷۳ - ۳۱۷ هـ.ق) از جمله بزرگان معتزله بغداد هستند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،65.</ref>. ==عقاید مهم=====روش کلامی===در اندیشه معتزله، عقل و احکام عقلی نقشی اساسی و تعیینکننده در کشف و استنباط عقاید دینی و نیز اثبات و دفاع تأثیرپذیری از این عقاید بر عهده دارد. در این روش، هر مسئلهای را باید بر خرد آدمی عرضه کرد و تنها با یافتن توجیهی عقلانی برای آن، قابل پذیرش خواهد بود. مبنا و اساس این مکتب بر آن است که همه معارف اعتقادی معقول است و جایی برای تعبد آراء شیعه، در عقاید وجود ندارد<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،65.</ref>. معتزله، مانند دیگر متکلمان به نقل نیز رجوع میکردند؛ اما مفاد و محتوای نصوص دینی تنها در صورت توافق با عقل قابل قبول بود. در غیر این صورت، به تأویل و توجیه نصوص میپرداختند.<br>به سخن دیگر، نقش نقل در مکتب اعتزال، تأیید و ارشاد به حکم عقل است و خود به تنهایی منبع مستقلی محسوب نمیشود. معمولاً این مبنا در قالب قاعده معروف معتزله "الفكر قبل ورود السمع" بیان میشود. برخی از معتزله تا آنجا پیش رفتند که همه واجبات را عقلی دانسته و بر آن شدند که عقل حسن و قبح همه افعال را درک میکند<ref>آشنایی اصول با فرق و مذاهب اسلامی،65.</ref>. زیادهروی معتزله در عقلگرایی، عمدتاً به این سبب بود که آنان در صف مقدم جدال و پیکار عقلی با زنادقه و مخالفان دین قرار بصره تفاوت داشتند و دائماً با آنان مناظره میکردند. از این رو برای تحکیم عقاید دینی به وسیله ادله عقلی و عرضه اصول اسلامی به گونهای که مورد پسند همگان قرار گیرد، تلاش بسیار کردند. این کار به تدریج موجب شد تا آنان روشی را که در مقام دفاع به کار میگرفتند، به مقام استنباط و استخراج معارف دینی سرایت دهند و نقش اصلی و تأسیسی را به عقل و مبادی عقلانی واگذار کنند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،65.</ref>. ===عقاید===متکلمانی که به معتزله شهرت یافتهاند دارای اندیشههای گوناگونی هستند و در بسیاری از موضوعات کلامی با یکدیگر اختلاف نظر دارند. همین مطلب باعث شده است که این گمان پدید آید که معتزله یک مکتب خاص نیست، بلکه تنها یک روش کلامی است که در آن بر عقل و مبادی عقلی تکیه میشود اما بسیاری از محققان و نیز خود معتزله، چنین اعتقادی ندارند و اعتزال را مکتب یگانهای میدانند که مانند دیگر فرقهها در میان پیروانش عقاید مشترک و نیز پارهای اختلاف نظرها وجود دارد.<br>معتزله برای اثبات این مطلب معمولاً پنج اصل را به عنوان عقاید مشترک و ملاک معتزلی بودن ذکر کردهاند و حتی کتابهایی با همین عنوان نوشتهاند. برای مثال، میتوان از کتابهای "الخمسة الاصول" از ابوالهذيل علاف، "الاصول الخمسة" نوشته جعفر بن حرب، و "شرح الاصول الخمسة" از قاضی عبدالجبار نام برد<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،66-65.</ref>. در زمان پایهگذاری مکتب اعتزال به دست واصل بن عطا، ملاک معتزلی بودن صرفاً اعتقاد به منزله بین المنزلتین بود اما به تدریج و در طول زمان، اعتقاد به چهار اصل دیگر یعنی توحید، عدل، وعد و وعید، امر به معروف و نهی از منکر نیز بر فهرست عقاید معتزله افزوده شد و از ویژگیهای این مکتب به شمار آمد<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،66.</ref>. ===اصول اندیشه===* توحید: توحید مراتب و معانی گوناگونی دارد که مهمتر از همه توحید ذاتی، توحید صفاتی و توحید افعالی است. توحید ذاتی به این معنا است که ذات پروردگار یگانه است و مثل و مانند ندارد. توحید ذاتی مورد قبول همه فرقههای اسلامی است، اما درباره توحید صفاتی و توحید افعالی در میان متکلمان اختلاف نظر جدی وجود دارد.<br>معتزله بر خلاف اشاعره، معتقد به توحید صفاتی و منکر توحید افعالیاند. شهرستانی درباره اعتقاد معتزله به توحید صفاتی میگوید: «این سخن در آغاز ناپخته بود و واصل بن عطا در اثبات دیدگاه خود به این استدلال ساده اکتفا میکرد که لازمه اثبات صفات قدیم برای خدا تعدد خدایان است. یعنی لازمه پذیرفتن توحید ذاتی، توحید صفاتی است». بعدها پیروان واصل در توضیح عقیده او بیان داشتند که معنای توحید صفاتی، انکار مطلق صفات نیست، بلکه مراد انکار صفات زاید بر ذات الهی و در نتیجه عینیت همه صفات با ذات اوست.<br>در واقع معتزله با این نظریه در صدد رد اعتقاد اصحاب حدیث، مبنی بر اثبات صفات زاید بر ذات شیعه نزدیکتر بودند. اگرچه انکار این نوع صفات مورد اتفاق معتزله بود، اما در فروع و جزئیات این مسئله، تفاسیر مختلفی از سوی معتزلیان مطرح شده است. * عدل: هیچ یک از فرقههای اسلامی منکر عدل به عنوان یکی از صفات الهی نیستند.اختلاف متکلمان بیشتر در تفسیری است که از این مفهوم صورت میپذیرد.<br>تفسیر معتزله و امامیه، بر اساس بینشی است که درباره حسن و قبح اعمال دارند. آنان معتقدند که افعال در ذات خویش، صرف نظر از دستور شرع، خوب یا بد هستند و عقل آدمی نیز قادر است دست کم در پارهای موارد این حسن و قبح را دریابد. بنابراین، عدل از کارهای خوب و واجب است و ظلم از کارهای بد و ناشایست است. از سوی دیگر، چون خداوند از هر گونه امر قبیح و ناروا مبرّاست، پس لزوماً کارهایش بر طبق عدل است و هر چه عقل مصداق ظلم تشخیص دهد، خداوند انجام نخواهد داد.<br>معتزله از این تفسیر به نتایج متعددی رسیدند؛ از جمله میتوان به انکار جبر و اثبات اختیار برای انسان و رد توحید افعالی اشاعره - به این معنا که خداوند فاعل همه اعمال است - اشاره کرد. از نظر معتزله، یکی دیگر از لوازم عدل، رد تکلیف مالا یطاق و عذاب کردن اطفال مشرکان بر اثر گناه پدران است.* منزلة بین المنزلتین: معتزله در مقابل خوارج و مرجئه معتقدند که مرتکب کبیره نه کافر است و نه مؤمن؛ بلکه منزلت و مقامی بین کفر و ایمان دارد.* وعد و وعید: "وعد" به معنای نوید به پاداش است و "وعید" به معنای تهدید به کیفر و عذاب است. به عقیده معتزله، خداوند همانگونه که خلف وعده نمیکند (این مطلب مورد اجماع همه مسلمانان است)، خلف وعید نیز از او سر نمیزند.<br>بنابراین، تمام تهدیدها و کیفرهایی که درباره کافران و فاسقان در قرآن و روایات آمده است، در روز قیامت به وقوع خواهد پیوست و محال است که خداوند آنها را ببخشد مگر آنکه در دنیا توبه کرده باشند.* امر به معروف و نهی از منکر: این اصل مورد اتفاق مسلمانان است و اختلاف تنها در مراتب و شرایط آن است.<br>خوارج برای امر به معروف و نهی از منکر شرط و حدی نمیشناختند، اما برخی از اصحاب حدیث، مانند احمد بن حنبل، آن را صرفاً در محدوده قلب و زبان میپذیرند نه در محدوده عمل و قیام مسلحانه. معتزله برای امر به معروف و نهی از منکر شروطی مانند احتمال تأثیر و عدم مفسده قائلند؛ اما آن را به قلب و زبان محدود نمیکنند و بر این باورند که اگر منکرات شایع شود یا حکومت ستمگر باشد، بر مسلمانان واجب است تا قوای لازم را فراهم کنند و بر فساد و ستم بشورند<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،67-66.</ref>. از پنج اصل معتزله، تنها دو اصل - توحید و عدل - از اصول مهم اعتقادیاند، اما دو اصل دیگر - وعد و وعید و منزله بین المنزلتین - از فروع اعتقادی به حساب میآیند و امر به معروف و نهی از منکر جزء تکالیف عملی است و باید در فقه به آن پرداخت. قاضی عبدالجبار معتقد است که اصول معتزله از آن رو منحصر در پنج اصل مذکور است که تمام مخالفان دستکم در یکی از این اصول با ایشان اختلاف دارند.<br>به بیان دیگر، این پنج اصل هم وجه اشتراک معتزله است و هم اختلاف و امتیاز آنان را از سایر فرق نشان میدهد<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،68-67-66اسلامی،64.</ref>.
این مکتب، افزون بر دو شاخه اصلی بغداد و بصره، به بیش از بیست گروه تقسیم شد که با وجود اتفاق نظر در پنج اصل بنیادین آن، در بیشتر مسائل دیگر اختلاف نظر داشتند<ref>فرقه معتزله، ویکیفقه.</ref>.
==منابع==
نویسنده: [[کاربر:Dastyar|فاطمه دستیار]]
* آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار، قم: نشر طه، 1387، فایل pdf.
* الملل و انحل، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی، ترجمه افضلالدین صدرترکه اصفهانی، تصحیح سیدمحمدرضا جلالی نائینی، چاپخانه تابان، ۱۳۳۵، چاپ دوم.
* معتزله، دانشنامه اسلامی.
* معتزله، ویکیشیعه.
* فرقه معتزله، ویکیفقه.
[[رده:فرق و مذاهب اسلامی]]