درباره این آیه جوابهای مختلفی بیان شده است که در این مطلب به آنها اشاره میشود.
==جواب آیت الله احمدی فقیه==
دکتر محمد امین احمدی فقیه ترجمه دیگری برای آیه 34 سوره تساء دارند:
الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَي النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلي بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِيًّا کَبيراً
مردان، سرپرست و خدمتگزار و کارگزار و نگهبان زنان هستند (جهت پایداری خانواده)، به واسطهی اینکه خداوند تفاوتهای ساختاری و نظام اجتماعی بین آنها قرار دادهاست و نیز به سبب اینکه از اموالشان هزینه و نفقه میدهند؛
در نتیجه زنانِ درستکار و پسندیده، فرمانبُردار خدا بوده و در نبود همسرشان حدود احکام خداوند و منافع و اسرار خانواده را پاس خواهند داشت؛ به هر حال زنانى که ناسازِگاری میکنند و از رفتارشان بیم دارید، پند و اندرزشان دهید و در بستر خواب به آنها پشت کنید و در نهایت با بیاعتنایی، آنها را به رفتارشان آگاه کنید، در نتیجه اگر به حالت عادّی برگشتند، هیچ راهی برای آزار و زیان آنها پی نگیرید؛ همانا خداوند بلند مرتبهای بسیار بزرگ است (34).
نظر ایشون در مورد ترجمه ضرب آگاه کردن است؛ البته در این آیه به نظرم همان بی اعتنائی ترجمه کردن
واهجروهن فی المضاجع یعنی قهر در عین حال که در مضجع یا محل خواب با هم هستید، قاعدتا قدم بعدی کتک زدن نیست بلکه بی اعتنائی کلا در امور مختلف زندگی است و اگر باز هم سازگار نشدند:
عاشروهن بمعروف او سرحوهن باحسان
دلیل اینکه قدم بعدی کتک زدن نیست اینکه :
خداوند حتی در موردی که مردان طمع به اموال زنان دارند، سرزنش میکند و متعجبانه میگوید چطور بعد از آن همه عهد و پیمان اینطور رفتار میکنید
مسلما زدن برای زن خیلی نابخشودنی تر است تا ندادن اموال (که قابل جبران است ولی خشونت قابل جبران نیست)
وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُۥ وَقَدْ أَفْضَىٰ بَعْضُكُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنكُم مِّيثَـٰقًا غَلِيظًا
و نهایتا اگر زدن در جامعه ای "معروف " یا پسندیده نباشد پس جایز نیست. در حالیکه قهر و بی اعتنائی در شرایط لازم ناپسند (به شکل کلی ) محسوب نمیشود
===نقدی بر این جواب===
درسته که معنای اگاه کردن برای لغت ضرب در اینجا، بخشی از انتقادات را برطرف میکنه.اما بشرطی که اون لغت،معنای مورد نظر را داشته باشه نه اینکه برای فرار از معنای کتک زدن،این معنا را بذاریم.
ثانیا در آیه،ابتدا کلمه فعظوهن آمده.یعنی بعد از حرف و موعظه و آگاهی دادن،وارد اقدام عملی بشین واگاه کردن در همان فعظوهن مستتر است.
ثالثا ایا زدن همواره و برای همه اقوام بد است؟مگر تا همین چند سال پیش،زدن یکی از روشهای تربیت ما در مدرسه نبود؟الان در چندسال اخیر مورد تقبیح هست .
اما در این ۱۴۰۰سال،که مورد قبول و استفاده هم بوده و نتیجه داده.(البته استفاده بجا ومنطقی وغیر ظالمانه آن ) تنبیه و زدن یکی از روشهای عقلا بوده و خدا هم آنرا تایید کرده.اما امر نکرده. گفته موعظه، بعد اقدامات بعدی
این بستگی به این داره،که آیا همه آیات قرآن را در حکم قانون بدانیم یا نه، برخی معتقدند که بسیاری از آیات،جنبه امضایی دارد و خدا،روش عقلای آن زمان را تایید کرده،نه اینکه نسخه ای برای همه زمانها داده.
اگر این امر جابیفتد، بسیاری از مسایل امروزه از جمله حکم سنگسار،مصادیق زکات( که گندم هست و لی بسیاری از شغلهای پردرآمد امرپزی نیست)و .....حل میشود.
از جمله موارد ديگري كه فعل ضرب به معناي زدن براي همسر بكاررفته،در سوره ص و در داستان معروف حضرت ايوب است.
وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۴۴﴾
فولادوند: [و به او گفتيم] يك بسته تركه به دستت برگير و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشكن ما او را شكيبا يافتيم چه نيكوبنده اى به راستى او توبه كار بود
بنابراين تلاش براي تغيير كلمه ضرب از زدن به كلمات ديگر،منطقي نيست.
همانطور كه قبلا هم گفتم بايد رويكرد خود را نسبت به اين گونه جملات وايات قران اصلاح كنيم.
آيا اين عبارات و يا دستورات سوره نساء جنبه دستور به همه مردان تاريخ دارد؟يا حكمي امضايي بوده ويا حكمي اصلاحي براي آن زمان.
مثالي بزنم :شما فردي را در ميهماني مي بيند كه در اثر خطاي كوچكي از فرزندش ،او را ميزند .به او توصيه ميكنيد كه اول نصيحتش كن بعد دعواش كن اگر ،ادامه داد،اگرخواستي بزني بزنش.
ايا ميتوان گفت كه شما امر به كتك زدن كرده ايد؟بر عكس شما براي اينكه از همون اول ،نزنه بچه را ،يك روش و مكانيزم اصلاحي و گام به گام پيشنهاد كردين بهش.
طبيعتا هر فردي در هر زماني اين مراحل و روشهاي تربيتي را بسته به محيط،فرهنگ،طرف مقابل و ..اجرا ميكنه.
==جواب آیت الله صادقی تهرانی==
اصل تمکین و نشوز در مسائل زناشویی که موضوعی ثابت است، نیز باید با خشونت و زیانرسانی همراه نباشد و با اصل "لا ضرر" سنجیده شود که برآوردن خواستة مرد توسط زن، موجب ضرر و زیانی به زن نباشد.
==جواب آیت الله احمدی فقیهپایگاه پاسخگویی==دکتر محمد امین احمدی فقیه ترجمه دیگری برای آیه 34 سوره تساء دارندمی دانید که یکی از دستورات اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر است که مراتبی دارد:
الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَي النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلي بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِيًّا کَبيراًمرتبه اول ـ اظهار ناراحتی با اخم یا برگرداندن صورت و رو.
مردان، سرپرست مرتبه دوم ـ امر و خدمتگزار و کارگزار و نگهبان زنان هستند (جهت پایداری خانواده)، به واسطهی اینکه خداوند تفاوتهای ساختاری و نظام اجتماعی بین آنها قرار دادهاست و نیز به سبب اینکه از اموالشان هزینه و نفقه میدهند؛ نهی زبانی.
در نتیجه زنانِ درستکار مرتبه سوم ـ امر و پسندیده، فرمانبُردار خدا بوده و در نبود همسرشان حدود احکام خداوند و منافع و اسرار خانواده نهی بوسیلة اعمال قدرت مثلاً ظرف شراب را پاس خواهند داشت؛ به هر حال زنانى از کسی که ناسازِگاری میکنند و از رفتارشان بیم دارید، پند می خواهد شراب بنوشد، بگیرد یا دست او را بگیرد و اندرزشان دهید و در بستر خواب به آنها پشت کنید و در نهایت با بیاعتنایی، آنها یا او را به رفتارشان آگاه کنید، در نتیجه اگر به حالت عادّی برگشتند، هیچ راهی برای آزار و زیان آنها پی نگیرید؛ همانا خداوند بلند مرتبهای بسیار بزرگ است (34)بزند.
نظر ایشون در مورد ترجمه ضرب آگاه کردن است؛ قابل توجه است که چنانچه امر به معروف و نهی از منکر با هر مرتبه ای انجام شود، بکاربردن مرحلة بالاتر جایز نیست، کما اینکه اگر با مرحلة پائین انجام نشد، (چنانچه انسان بتواند) موظف است برای رفع و دفع فعل منکر مرحلة بعد را انجام دهد. البته مناسب است در این آیه به نظرم همان بی اعتنائی ترجمه کردنتمام مراحل همچون پدر و طبیبی مهربان عمل نماید.
واهجروهن فی المضاجع یعنی قهر بعد از این مقدمه عرض می شود که قرآن کریم بعد از آنکه در آیه 19 سوره نساء به مردان دستور می دهد که با زنان خود خوشرفتار باشند (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ) در عین حال این آیه بعنوان نهی از منکر می فرماید: زنانی را که آثار عدم اطاعت در آنها هویدا شد، موعظه کنید و در مضجع یا محل خواب با هم هستید، قاعدتا قدم بعدی کتک زدن نیست بلکه بی اعتنائی کلا مرحله بعد اگر موعظه تأثیر نداشت در امور مختلف زندگی است رختخواب پشت به آنان بخوابید و اگر باز هم سازگار نشدند:عاشروهن بمعروف او سرحوهن باحسانتأثیر نگذاشت آنان را بزنید پس اگر شما را اطاعت کردند دیگر بر آنها هیچ راهی را برای سرزنش مجوئید که خدا والای بزرگ است.
دلیل اینکه قدم بعدی کتک زدن نیست اینکه در اینجا توضیح چند نکته لازم است:
خداوند حتی منظور اطاعت در موردی غذا پختن یا اینکه چرا لباسها را نشستی یا این قبیل امور نیست بلکه منظور اطاعت در اموری است که مردان طمع به اموال زنان دارند، سرزنش میکند و متعجبانه میگوید چطور بعد از آن همه عهد و پیمان اینطور رفتار میکنیدمسلما زدن برای وظیفه زن خیلی نابخشودنی تر است تا ندادن اموال (که قابل جبران است ولی خشونت قابل جبران نیست)یعنی آمیزش و امور واجب.
وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُۥ وَقَدْ أَفْضَىٰ بَعْضُكُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنكُم مِّيثَـٰقًا غَلِيظًاو منظور از ”زدن“ آن نیست که او را چنین و چنان بزنید بلکه همانطور که در مراتب امر به معروف توضیح داده شد، تا اینکار با مرحله ضعیف انجام می شود از مرحلة قوی تر باید اجتناب کرد، پیامبر اکرم (ص) فرمود: زن لعبت است، هر کس او را گرفت مراقب باشد که ضایعش نسازد<ref>الکافی ج 5 ص510 ، باب إکرام الزوجة . ص : 509</ref> و هم چنین فرمود: آیا جای تعجب نیست که کسی همسرش را بزند و آنگاه با او دست به گردن شود<ref>الکافی ج 5 ص 509 ، باب إکرام الزوجة . ص : 509</ref> و امثال این بیانات که در احادیث بسیار زیاد است که با دقت در آن نظر اسلام در مورد زنان معلوم می شود.
ج ـ زن نیز چنین وظیفه ای نسبت به شوهر و نهایتا دیگران دارد که اگر زدن در جامعه ای "دید شوهر یا کس دیگر واجبی را ترک کرده یا منکری را انجام می دهد، با وجود توانائی باید امر به معروف " یا پسندیده نباشد پس جایز نیستو نهی از منکر نماید. در حالیکه قهر و بی اعتنائی در شرایط لازم ناپسند (به شکل کلی ) محسوب نمیشود
===نقدی بر بنابراین معلوم شد که این جواب===درسته که معنای اگاه آیه ناظر به دستور عمومی امر به معروف و نهی از منکر است و آنهم محدود و مشروط به شرائط خاص خودش نه پهن کردن برای لغت ضرب بساط خشونت در اینجا، بخشی از انتقادات را برطرف میکنه.اما بشرطی که اون لغت،معنای مورد نظر را داشته باشه نه اینکه برای فرار از معنای کتک زدن،این معنا را بذاریمخانه و علیه زنان.
ثانیا ==معنای ضرب، زدن نیست==مجازات زن نافرمان در آیه،ابتدا کلمه فعظوهن آمدهاین آیه به صورت متوالی و تصاعدی استو مرحله اول شامل صحبت، گفتار نیک، نصیحت و راهنمایی است.یعنی بعد اگر نتیجه نداشت، دوری از حرف همخوابگی و موعظه بالین است که این راه حل دوم به شمار می آید. این برخورد تأثیر روانی و آگاهی دادن،وارد اقدام عملی بشین واگاه کردن تربیتی بر زن دارد و این دوری در همان فعظوهن مستتر استداخل اتاق خواب رخ می دهد.
ثالثا ایا اما (واضربوهن) به معنای زدن همواره با دست یا ادوات مخصوص تنبیه نیست بلکه معنای دوری و برای همه اقوام بد است؟مگر تا همین چند سال پیش،زدن یکی خارج شدن از منزل است.از آنجا که معانی الفاظ قرآن از روشهای تربیت ما خود قرآن قابل فهم و تفسیر است معنای واژه (ضرب) را در مدرسه نبود؟الان قرآن و زبان عربی صحیح پی جویی کردیم و مشاهده شد که بر خلاف معنای برخورد فیزیکی، غالبا معنای جدایی، دوری و نادیده گرفتن را تداعی می کند.به عنوان مثال، زدن با ابزار را با واژه (جلد) تعبیر کرده اند. برای زدن بر صورت واژه (لطم)، برای مفهوم زدن بر گردن (صفع)، مشت زدن را با واژه (وكز)، و زدن با پا را با واژه (ركل) بیان کرده اند.در چندسال اخیر مورد تقبیح هست .فرهنگ های لغت نیز وقتی معنای (ضرب) را بررسی کنیم به مواردی از قبیل زیر دست می یابیم:(ضرب الدهر بين القوم) یعنی بین آن ها فاصله انداختو(ضرب عليه الحصار) یعنی او را از محیطش دور کردو(ضرب عنقه) یعنی سرش را از گردنش جدا کردپس (ضرب) معنای دوری، جدایی و نادیده گرفتن را تداعی می کند
اما در این ۱۴۰۰سال،که مورد قبول و استفاده هم بوده و نتیجه داده.آیات زیادی هستند که معنای دوری را برای واژه (ضرب) به تصویر می کشند:{وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لَّا تَخَافُ دَرَكاً وَلَا تَخْشَى} طه ٧٧یعنی میان آب ها راهی برایشان ایجاد کن(البته استفاده بجا ومنطقی وغیر ظالمانه آن با ایجاد فاصله میان ذرات آب) تنبیه {فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ} الشعراء ٦٣یعنی میان دو طرف آب فاصله بیانداز{لِلْفُقَرَاء الَّذِينَ أُحصِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الأَرْضِ} البقرة٢٧٣یعنی دوری، سفر و هجرت در سرزمین وسیع الهی{وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ}المزمل٢٠یعنی سفر می کنند و زدن یکی برای کسب روزی از روشهای عقلا بوده و خدا هم آنرا تایید کردهدیار خود فاصله می گیرند.اما امر نکرده. گفته موعظه، بعد اقدامات بعدی{فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ} الحديد ١٣یعنی بین آن ها با دیواری فاصله می افتد
در ضرب المثل ها نیز اینگونه آمده است: (ضرب به عُرض الحائط) یعنی ائ را نادیده گرفت و از او روی گردان شدو همین معنا مد نظر آیه است…{فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ}:پس این بستگی آیه به پند و اندرز تشویق می کند، سپس دوری از بستر خواب، به این داره،که آیا همه آیات قرآن را در حکم قانون بدانیم یا نه، برخی معتقدند معنا که بسیاری کنار هم قرار نگیرند و اگر این امر نیز کارساز نشد، توصیه به دوری و نادیده گرفتن می کند و این امری است معقول و سلاحی است برای زوجین جهت اصلاح درون و خانواده تا از آیات،جنبه امضایی دارد و خدا،روش عقلای آن زمان عادت های مضری که کیان خانواده را تایید کرده،نه اینکه نسخه تهدید می کند رهایی یابند. خانواده ای که خود پایه ی استوار برای همه زمانها دادهایجاد جامعه اسلامی و انسانی است.....................................................عبارت های دیگری هم داریم که این معنا را تداعی می کنند مانند:(أضرب عن الطعام) یعنی اعتصاب غذا کرد و از غذا خوردن دست کشید(والاضرابات فى الجامعات او المعامل) که به معنای دست کشیدن از کار است.
اگر این امر جابیفتد، بسیاری برگرفته از مسایل امروزه از جمله حکم سنگسار،مصادیق زکات( که گندم هست و لی بسیاری از شغلهای پردرآمد امرپزی نیست)و .....حل میشود.ديدگاه دکتر عبدالحمید احمد ابو سلیمان عربستانی در کتاب "ضرب المراه"
===نقد رضا بابایی===پس از جمله موارد ديگري كه فعل ضرب به معناي زدن براي همسر بكاررفته،در سوره ص و در داستان معروف حضرت ايوب است.۱۴۰۰ سال
وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۴۴﴾یکی از آیات قرآن مجید که دربارۀ آن بسیار گفتوگو و نزاع شده است، آیهای است که به مردان اجازه میدهد که پس از طی مراحلی، همسران بسترگریزشان را بزنند: وَاضْرِبُوهُنَّ(نساء/۳۴). از قدیم، مفسران کوشیدهاند که تفسیری معقول و مقبول از این آیه به دست دهند. هر چه به زمان حاضر نزدیکتر میشویم، این کوششها بیشتر میشود. بهتازگی نیز نویسندهای در مقالهای، با نظر به کلمات قرآن و معانی «ضرب» در لغت عرب، نتیجه گرفته است: «معنای ضرب در این آیه، ترک موقت همسر و بیرون آمدن از خانه است، نه کتککاری.»
فولادوند: [نخست بگویم که من این گونه آیات را همزبانی با عرف زمانه میدانم، و به او گفتيم] يك بسته تركه به دستت برگير همزبانی با زمانه را هم کسر شأن متون مقدس نمیپندارم. در کتاب «دیانت و [همسرت عقلانیت» بهتفصیل دربارۀ این دیدگاه سخن گفتهام. اما آنچه اکنون میافزایم این است که اگر ما این گونه تفسیرها را] بپذیریم و مثلا قبول کنیم که معنای «ضرب» در این آیه، بیرون آمدن از خانه است، نه آنچه مسلمانان در ۱۴۰۰ سال گذشته فهمیدهاند، آنگاه ممکن است کسی از ما بپرسد: چرا باید در قرآن کلماتی باشد که ۱۴۰۰ سال بعد، معنای درست آن فهمیده شود؟ مگر قرآن خود نمیگوید که من مبین(آشکار)، فصیح و بلیغم؟ آیا با فصاحت و بلاغت سازگار است که کسی امروز سخنی بگوید و مردم ۱۴۰۰ سال بعد معنای درست آن بزن را بفهمند؟ تکلیف زنانی که در این مدت کتک خوردهاند و سوگند مشكن ما او را شكيبا يافتيم چه نيكوبنده اى به راستى او توبه كار بودتحقیر شدهاند چیست؟
اینکه بگوییم معنای «ضرب» این است و معنای «قطع ید» آن است، تفسیر نیست؛ تحمیل معانی دور و بدون قرینه بر کلمات ساده و گویا است.
راهحل بهتر همان است که بگوییم: شیوۀ قرآن و سیرۀ پیامبر(ص) در وضع قوانین اجتماعی، بیشتر امضای روشهای متعارف در جامعۀ آن زمان بوده است، نه وضع احکام جدید و ابدی. بنابراین گاهی پیروی از منطق و روح قرآن، مقتضی رویگردانی از ظاهر برخی آیات است. کسی که «ضرب» را آن گونه معنا میکند، او نیز در حقیقت از ظاهر آیه روی برگردانده است. چرا این رویگردانی را میپذیرید، آن را نه؟
سنت و روایات نیز همین حکم را دارد. به قول آیةالله مطهری: سیرۀ پیامبر، غیر از گفتارها و رفتارهای ایشان است. سیره، منطق و اسلوب کلی است که از مجموع رفتارها و گفتارها فهمیده میشود(سيری در سيرۀ نبوی، ص۵۲). مرحوم شریعتی نیز میگفت: در دینشناسی باید به برآیند گفتارها و رفتارها توجه کرد، نه به تکتک آنها.
بنابراين تلاش براي تغيير كلمه ضرب از زدن به كلمات ديگر،منطقي نيست.
همانطور كه قبلا هم گفتم بايد رويكرد خود را نسبت ==نظر خانم شریعت پناهی==با سلام خدمت دوستان گرامی : بنده پس از حدود سی سال تحقیق و تدبر در مورد آیات مربوط به اين گونه جملات وايات حقوق و تکالیف زن در قران اصلاح كنيم.کریم و بخصوص پیرامون کلمه " واضربواهن " در این آیه شریفه به این نتیجه رسیده ام که :
آيا اين عبارات ۱- چنانچه معنای ضرب را زدن فرض کنیم، طبق خطبه حجته الوداع در تفسیر این آیه شریفه ، خود حضرت رسول تصریح کرده اند که که ضرب می بایستی "غیر مبرح باشد" یعنی بیشتر سمبولیک است و يا دستورات سوره نساء جنبه دستور توهین داردتا زدن واقعی، که با توجه به همه مردان تاريخ دارد؟يا حكمي امضايي بوده ويا حكمي اصلاحي براي عرف آن زمانزمان، گام اول در کاهش خشونت بر علیه زنان را دارد که تا به امروز حتی سازمان ملل متحد هم در از بین بردن آن ناتوان مانده است و هرساله گزارشات بسیار زیادی از ضرب و جرح گرفته تا تجاوز و حتی قتل در گزارشات مختلف در سرتاسر جهان منتشر می شود.
مثالي بزنم :شما فردي ۲- طبق آیه شریفه که پیامبر اسلام را الگوی عملی مسلمانان می داند، و از آنجاییکه ایشان در هیچ موردی دست بر روی زنانشان بلند نکردن و حتی غر مبرح آنان را نزدند، در ميهماني مي بيند كه تفسیری بهتر ، اگر حرف "عن" را در تقدیر بگیریم ، یعنی بگوییم " فضربوا عن هن " بوده است ، این عبارت، به معنای جدایی موقت خواهد بود که هم اکنون در جوامع غربی نیز ، پیش از حکم طلاق، دادگاه حکم به جدایی موقت از چند ماه تا یکسال را می دهد و عملکرد پیامبر گرامی اسلام نیز در اثر خطاي كوچكي دو مورد از فرزندش ،او خوف نشوز همسرانشان و نیز خوف از نشوز ام المومنین عایشه، خود همین کار را ميزند .کردند، در مورد اول خود به او توصيه ميكنيد كه اول نصيحتش كن بعد دعواش كن اگر ،ادامه داد،اگرخواستي بزني بزنشمدت یکماه در اطاقی در آنطرف منزل سکنی گزیدند و در مورد دوم عایشه را مخیر کردند که تا عتیین تکلیف همانجا بماند یا به خانه پدرش برود.
ايا ميتوان گفت كه شما امر به كتك زدن كرده ايد؟بر عكس شما براي اينكه ۳- و در تفسیری احسن :همه میدانیم که آیات سوره شریفه نور پس از آیات سوره شریفه نساء نازل شده اند، پس در یک استدلال منطقی می توانیم نتیجه گیری کنیم که پس از همون اول ،نزنه بچه را ،يك روش و مكانيزم اصلاحي و گام نزول آیات ۶ تا ۹ سوره شریفه نور " واضربواهن "نسخ شده است. استدلال بنده به گام پيشنهاد كردين بهش.این شرح است :
طبيعتا هر فردي در از آنجاییکه شوهری که نسبت زنا به همسرش می دهد طبق آیات ۶ تا ۹ سوره شریفه نور، نمی تواند همسرش را بزند، و می بایستی به دادگاه رجوع کند، و نیز از آنجاییکه معنای نشوز ( هر زماني اين مراحل و روشهاي تربيتي را بسته چه که می خواهد باشد از نافرمانی یا ناسازگاری یا عدم تمکین جنسی، تا به محيط،فرهنگ،طرف مقابل مقدمات فحشاء رسیدن و ..اجرا ميكنه. )، کار ناپسندی کمتر از " زنا " است، پس در صورت نشوز هم، شوهر نمی تواند زنش را بزند.
==جواب پایگاه پاسخگویی==اگر این استدلال را نپذیریم بی عدالتی به خداوند لطیف خبیر نسبت داده و برای کار ناپسندی همچون " نشوز " تنبیهی بیشتر از کار ناپسند بزرگتری یعنی" زنا " معین کرده ایم که عقلا طلم است. چون می دانید دانیم که یکی خداوند علیم حکیم حتی به اندازه خط میان هسته خرما به بندگانش اعم از دستورات اسلامی، امر به معروف زن یا مرد، ظلمی روا نمی دارد، پس بایستی نتیجه بگیریم که پس از نزول آیات ۶ تا ۹ سوره شریفه نور، عبارت " و نهی اضربواهن " نسخ شده است.با تشکر از منکر است که مراتبی دارد:حوصله خوانندگان منتظر نظراتتان هستم. مهندس ژیلا موحذ شریعت پناهی (قران پژوه )
مرتبه اول ـ اظهار ناراحتی با اخم یا برگرداندن صورت و رو.==نظری کلی==خلاصه در اين حكم شرايط زير ديده ميشود:
مرتبه دوم ـ امر 1. اختصاص به مورد سرپيچي زن از تكليف خود و نهی زبانی.حقوق مسلّم مرد دارد؛ حقوقي كه با پيمان ازدواج، زن وفاداري خود نسبت به آن را متعهد شده است؛
مرتبه سوم ـ امر 2. درراستاي حل مشكل در داخل خانه و نهی بوسیلة اعمال قدرت مثلاً ظرف شراب را خودداري از بروزآن درخارج از کسی که می خواهد شراب بنوشد، بگیرد یا دست او را بگیرد و یا او را بزند.منزل وضع شده؛
قابل توجه 3. سومين مرحله حل اختلاف در خانه است که چنانچه امر به معروف و نهی بدون گذر از منکر با هر مرتبه ای انجام شود، بکاربردن مرحلة بالاتر جایز نیست، کما اینکه اگر با مرحلة پائین انجام نشد، (چنانچه انسان بتواند) موظف است برای رفع و دفع فعل منکر مرحلة بعد را انجام دهد. البته مناسب است در تمام مراحل همچون پدر و طبیبی مهربان عمل نمایدپيشين روا نيست.
بعد از این مقدمه عرض می شود که قرآن کریم بعد از آنکه در آیه 19 سوره نساء به مردان دستور می دهد که با زنان خود خوشرفتار باشند (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ) در این آیه بعنوان نهی از منکر می فرماید: زنانی را که آثار عدم اطاعت در آنها هویدا شد، موعظه کنید 4. حد آن نازلترين مرتبه ضرب است و در مرحله بعد اگر موعظه تأثیر نداشت در رختخواب پشت به آنان بخوابید و اگر باز هم تأثیر نگذاشت آنان را بزنید پس اگر شما را اطاعت کردند دیگر نبايد موجب كمترين آسيبي بر آنها هیچ راهی را برای سرزنش مجوئید که خدا والای بزرگ است.بدن زن شود؛
در اینجا توضیح چند نکته لازم 5. موقتي است:و چه داراي نتيجه مثبت یا منفي، بايد به زودي از آن دست كشيد.
منظور اطاعت گروهی از پژوهشگران ضرب مورد اشاره در غذا پختن یا اینکه چرا لباسها آيه را نشستی یا این قبیل امور نیست به معناي زدن نميدانند، بلكه ميگويند: به معناي جدايي شوهر و ترك خانه و دوري از زن و خانواده است یعنی مرحله شدیدتر از قهر در بستر که مرحله دوم بود. « ضرب » در قرآن تنها به معناي « زدن » نيامده است بلکه منظور اطاعت معاني متعددي دارد، چنانکه در اموری ادبيات عرب نيز « ضرب » مفاهيم متعددي دارد.مثل منع کردن، خودداري نمودن، روي برگرداندن، دور شدن و ... بنابر اين « کتک زدن » فقط يکي از معاني « ضرب » است و ما براي اينکه مشخص کنيم در هر گزاره اي کدام معنا آمده بايد به قرائن و شواهدي که وظیفه زن در خود جمله وجود دارد مراجعه نمائيم . و شواهد و قرائن موجود در اين آيه ترديدي با قي نميگذارد که « ضرب » در اينجا، به معناي کتک زدن نيست، بلکه به معناي « دوري گزيدن » است یعنی آمیزش که در عربي به معناي « إعراض » و « إجتناب ».در موارد ديگر نيز هر گاه قرآن خواسته «زدن» را تجويز كند، تعبير به «ضرب » نكرده، بلكه «جَلد» آورده، مانند : «الزانية و امور واجبالزاني فاجلدوا كلَّ واحد...» (2)
و منظور علاوه بر اين از ”زدن“ آن نیست که او را چنین و چنان بزنید بلکه همانطور که برخي روايات نيز همين مطلب استفاده ميشود. مثلاً در مراتب امر به معروف توضیح داده شد، تا اینکار با مرحله ضعیف انجام می شود بحارالانوار از مرحلة قوی تر باید اجتناب کرد، پیامبر اکرم امام صادق (صع) فرمودروايت شده که آنحضرت ميفرمايد: زن لعبت است، هر کس او « در تعجبم از مرداني که زنان را گرفت مراقب باشد که ضایعش نسازد<ref>الکافی ج 5 ص510 ، باب إکرام الزوجة کتک ميزنند حال آنکه ( اگر قرار بود کسي کتک بخورد ) مردان مناسب تر براي کتک خوردن ميباشند. ص : 509</ref> زنانتان را با خشونت نزنيد بلکه اگر آنان حقوق همسري را رعايت نميکنند براي آنکه به آنان هشدار دهيد و هم چنین فرمود: آیا جای تعجب نیست که کسی همسرش متوجهء اشتباهشان بکنيد، آنان را بزند و آنگاه با او دست قطع نفقه شان ( يعني پولي که بابت هزينه هايشان ميپردازيد ) بزنيد.» از اين حديث به گردن شود<ref>الکافی ج 5 ص 509 ، باب إکرام الزوجة . ص : 509</ref> و امثال این بیانات وضوح روشن ميشود که « ضرب » در احادیث بسیار زیاد اينجا به معناي ديگري غير از « زدن » آمده است . ولي ظاهراً پاره اي سنتهاي فرهنگي مليتهاي مسلمان و برخي سلايق باعث شده که با دقت در آن نظر اسلام در مورد زنان معلوم می ناديده گرفتن اين همه قرينه و دليل ، « ضرب » به معناي « زدن » ترجمه شود.
ج ـ زن نیز چنین وظیفه ای نسبت سيره و روش پيامبر نيز مويد همين تفسير از آيه است. وقتي ميان پيامبر و همسرانش اختلاف پيش آمد و اينان به شوهر نصيحت رسول خدا عمل نكردند، پيامبر براي يك ماه از آنان جدا شد و دیگران دارد که اگر دید شوهر یا کس دیگر واجبی بعد از یک ماه آنها را ترک کرده بین ماندن با آن شرایط یا منکری را انجام می دهد، جدایی با وجود توانائی باید امر گرفتن بهره دنیایی خود مخیر کرد. پيامبر هيچ گونه آزار جسماني به معروف آنان نرسانده، كتك شان نزد و نهی از منکر نمایدتحقير و سرزنش شان نكرد. اگر زدن و آزار جسمي و روحي خواستة خدا و راه حلي ثمربخش بود، پيامبر نخستين كسي بود كه به دستور خدا عمل ميكرد اما كسي را نزد و بدان اجازه يا دستور نداد.
بنابراین معلوم شد که بنا بر این آیه ناظر به دستور عمومی امر به معروف حداکثر قرآن در یک مورد آن هم با قیدهای فراوان و نهی از منکر است و آنهم محدود و مشروط به شرائط خاص خودش نه پهن کردن بساط خشونت عنوان آخرین راه حل مشکل در خانه ، مرد را اجازه داده به طور خفیف زن را تنبیه کند و علیه زناناین که ما به طور مطلق بگوییم مرد اجازه دارد زن را کتک بزند ، دروغ بستن به قرآن است.
==نظر و بررسی کلی==