باز کردن منو اصلی

تاریخ‌نما β

تغییرات

مقدمه نفس

۱٬۹۵۷ بایت اضافه‌شده، ‏۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۱۵
جز
بدون خلاصه ویرایش
حکماء و فلاسفه‌ی قدیم یونان به وجود نفس یا روح اعتقاد داشتند و بحث از نفس از دیرباز در میان سایر علوم از اهمیّت ویژه و به سزایی برخوردار بوده است. در اسلام نیز با توجّه به اهمیّت مباحث مربوط به علم النفس در خداشناسی، معاد و اخلاق توجّه‌ی ویژه‌ای به شناخت نفس مبذول شده است. <ref>نفس در اصطلاح فلاسفه‌ی اسلامی به «کمال اوّل برای جسم طبیعی» معرّفی شده، در نزد اکثر ایشان جوهری مجرّد انسانی و بسیط است که قوای آن از طریق آثار آن در موجود زنده قابل اثبات است و در همین راستا براهینی نیز بر آن اقامه کرده‌اند. همچنین ایشان برای نفس سه قوّه‌ی کلّی با نام قوّه‌ی ظاهره یا حسی، قوّه‌ی باطنی و قوّه‌ی عاقله در نظر گرفته‌اند؛ امّا علمای اخلاقی اسلامی با توجّه به نوع گرایشات و حالات مختلف نفس انسانی، قوای آنرا به غضبیّه، شهویّه، وهمیّه منظر فلسفه و عاقله تفسیم کرده‌انداخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.</ref>
حکماء در اسلام نیز با توجّه به اهمیّت مباحث مربوط به علم النفس در خداشناسی، معاد و اخلاق توجّه‌ی ویژه‌ای به شناخت نفس مبذول شده است. نفس در اصطلاح فلاسفه‌ی قدیم یونان اسلامی به وجود نفس یا روح اعتقاد داشتند «کمال اوّل برای جسم طبیعی» معرّفی شده، در نزد اکثر ایشان جوهری مجرّد و بحث بسیط است که از نفس از دیرباز طریق آثار آن در میان سایر علوم از اهمیّت ویژه موجود زنده قابل اثبات است و به سزایی برخوردار بوده استدر همین راستا براهینی نیز بر آن اقامه کرده‌اند. <ref>همچنین ایشان برای نفس انسانی سه قوّه‌ی کلّی با نام قوّه‌ی ظاهره یا حسی، قوّه‌ی باطنی و قوّه‌ی عاقله در نظر گرفته‌اند؛ امّا علمای اخلاقی اسلامی با توجّه به نوع گرایشات و حالات مختلف نفس انسانی، قوای آن از منظر فلسفه آنرا به غضبیّه، شهویّه، وهمیّه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقیعاقله تفسیم کرده‌اند.</ref>
بسیاری از فلاسفه‌ی بزرگ همچون فیثاغورس، سقراط، افلاطون و... اساس فلسفه‌ی خود را شناخت نفس قرار دادهاند و درمورد وجود نفس و حقیقت و آثار آن نظریّاتی مختلفی را ارائه کردند. <ref>نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.</ref>
چنانکه از سقراط نقل شده است که گفت: «بیهوده در شناختن موجودات خشک و بیروح رنج مبر، لکن خود را بشناس که شناخت نفس بالاتر از اسرار طبیعت است.»<ref>حسنزاده‌ی حسن‌زاده‌ی آملی، معرفت نفس. به نقل از نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.</ref> ==مطلب دیگر==یکی از مکاتب فلسفی که بحث مفصّل و گسترده‌ای را در علم النفس فلسفی به انجام رسانده است، حکمت متعالیه ملاصدرای شیرازی است. تا قبل از زمان ملاصدرا مباحث نفس در بخش‌های مختلف فلسفه‌ی اسلامی مطرح می‌شد، امّا ملاصدرای شیرازی که بنیانگذار حکمت متعالیه است مباحث مربوط به نفس را را از مرحله‌ی تکوین تا مرحله‌ی بقاء و معاد در بخش جداگانه‌ای جمع‌آوری کرد و به آن مباحث نظم و سامان بخشید. <ref>نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.</ref> ملاصدرا روش ویژه و تازه‌ای را انتخاب کرد و در مرتّب کردن و تنظیم مباحث فلسفی از روش عرفا درسیر و سلوک عرفانی‌شان بهره برد. او فلسفه‌اش را به چهاربخش امور عامّه، طبیعیّات، الهیّات بالمعنی الأخص و علم النفس تقسیم کرد. ملاصدرا در بخش چهارم، تمام مباحث نفس را که در کتب فلاسفه به طور پراکنده در ابواب مختلف بحث می‌شد، را جمع‌آوری نمود و در این بخش، بحث نفس را از ابتدای پیدایش آن تا منتها و نیز کمالاتی که ممکن است در این سیر صعودی بدست آورد را مطرح کرد و نیز در همین راستا در ادامه به بحث معاد پرداخت. در حالیکه در کتب فلاسفه‌ی قبلی، نفس در طبیعیّات، معاد در الهیّات و کمالات نفس در علم اخلاق و تا حدودی در الهیّات مطرح میشد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، شرح اسفار اربعه، ص 42. به نقل از نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.</ref> ==پانویس=={{پانویس}}
automoderated، دیوان‌سالاران، developer، مدیران
۸٬۸۱۱
ویرایش