اثبات نفس: تفاوت بین نسخه‌ها

از تاریخ‌نما
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «ابن سینا برای اثبات نفس، چنین می‌گوید: «ما اجسامی را می‌بینیم که کار آنها ه...» ایجاد کرد)
 
جز
 
سطر ۲: سطر ۲:
  
 
«ما اجسامی را می‌بینیم که کار آنها همواره به یک طریق نیست. تغذیه، نمو یافتن و تولید مثل کار این دسته از اجسام است. حال اگر صدور این افعال از این اجسام به علت جسم بودن آنها باشد، باید همه‌ی اجسام چنین باشند و حال آنکه چنین نیست. پس، علاوه بر جسمیت، چیز دیگری در آنهاست که صورت نوعی آن چیزها است به گونه‌ای که افعال مذکور از این صورتِ نوعی پدید می‌آیند. این صورتِ نوعی، نفس نامیده می‌شود.<ref>مقاله علم‌النفس، علی‌اکبر وطن‌پرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.</ref>
 
«ما اجسامی را می‌بینیم که کار آنها همواره به یک طریق نیست. تغذیه، نمو یافتن و تولید مثل کار این دسته از اجسام است. حال اگر صدور این افعال از این اجسام به علت جسم بودن آنها باشد، باید همه‌ی اجسام چنین باشند و حال آنکه چنین نیست. پس، علاوه بر جسمیت، چیز دیگری در آنهاست که صورت نوعی آن چیزها است به گونه‌ای که افعال مذکور از این صورتِ نوعی پدید می‌آیند. این صورتِ نوعی، نفس نامیده می‌شود.<ref>مقاله علم‌النفس، علی‌اکبر وطن‌پرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.</ref>
 +
 +
==مطلب دیگر==
 +
از جمله طرق عقلی برای پی بردن به وجود یک شیئ، بررسی آثار و نتایجی است که از آن صادر میشود. معلولها آینه‌ی تمام نمایی هستند که چهره‌ی علّتهای خویش را نمایان میسازند و حتّی در صورت عدم دسترسی به یک شئی، رجوع به اموری که از آن نشأت گرفته و معلول وی میباشند، برای پی بردن به آن کفایت میکنند. <ref>نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.</ref>
 +
 +
نفس نیز به عنوان یک موجود خارجی منشأ اثار و افعالی در وجود انسان است، و وجود این آثار که تنها از نفس صادر شده و معلول بدن جسمانی نمیباشند، خود بهترین دلیل بر وجود نفس است. <ref>نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.</ref>
 +
 +
شهید مطهّری در این زمینه بیان میدارد:
 +
 +
«حقیقت حیات و زندگی هرچه میخواهد باشد، این مقدار مسلّم و قطعی است که برخی از موجودات، یک نوع آثار و فعالیّتهایی دارند که آن آثارو فعالیّتها در آن دسته‌ی دیگر از موجودات که بیجان و مرده هستند یافت نمیشود...»<ref>مرتضی مطهّری، مجموعه‌ی آثار، ج13، ص36. به نقل از نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.</ref>
 +
 +
در ادامه شهید مطهّری به یکی از این آثار و خصوصیّات اشاره میکند:
 +
 +
« در موجود زنده، خاصیّت انطباق با محیط وجود دارد و این خاصیّت از یک فعالیّت داخلی سرچشمه میگیرد، ولی در موجودات بیجاان، به هیچ وجه این خاصیّت وجود ندارد، اگر موجودی بیجان در محیطی قرار بگیرد که عوامل انهدام آن، فراهم است، او از خود فعالیّتی برای حفظ و بقای خود بروز نمیدهد و عملاً در مقام مبارزه با عوامل محیط بر نمیآید... از اینجا ما کاملاً درک میکنیم که زندگی به خودی خود، نیرویی است مخصوص و کمالی است علی حدّه و فعلیّتی است علاوه که درمادّه پیدا میشود و آثار و فعالیّتهای متنوّع و علاوه از خود بروز میدهد. کسانی که جنبههای روانی انسان را مورد مطالعه قرار دادند، بدون آنکه در پی پیدا کردن اصالت حیات انسانی باشند و بدون آنکه خودشان به نتیجه‌ی فلسفی که از تحقیقاتشان حاصل میشود، توجّه داشته باشند، قائل به قوه‌ای فعّال و قدرتی ماوراء الطبیعی شدند»<ref>مرتضی مطهّری، مجموعه‌ی آثار، ج13، ص40. به نقل از نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.</ref>
 +
 +
==پانویس==
 +
{{پانویس}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۲۰

ابن سینا برای اثبات نفس، چنین می‌گوید:

«ما اجسامی را می‌بینیم که کار آنها همواره به یک طریق نیست. تغذیه، نمو یافتن و تولید مثل کار این دسته از اجسام است. حال اگر صدور این افعال از این اجسام به علت جسم بودن آنها باشد، باید همه‌ی اجسام چنین باشند و حال آنکه چنین نیست. پس، علاوه بر جسمیت، چیز دیگری در آنهاست که صورت نوعی آن چیزها است به گونه‌ای که افعال مذکور از این صورتِ نوعی پدید می‌آیند. این صورتِ نوعی، نفس نامیده می‌شود.[۱]

مطلب دیگر

از جمله طرق عقلی برای پی بردن به وجود یک شیئ، بررسی آثار و نتایجی است که از آن صادر میشود. معلولها آینه‌ی تمام نمایی هستند که چهره‌ی علّتهای خویش را نمایان میسازند و حتّی در صورت عدم دسترسی به یک شئی، رجوع به اموری که از آن نشأت گرفته و معلول وی میباشند، برای پی بردن به آن کفایت میکنند. [۲]

نفس نیز به عنوان یک موجود خارجی منشأ اثار و افعالی در وجود انسان است، و وجود این آثار که تنها از نفس صادر شده و معلول بدن جسمانی نمیباشند، خود بهترین دلیل بر وجود نفس است. [۳]

شهید مطهّری در این زمینه بیان میدارد:

«حقیقت حیات و زندگی هرچه میخواهد باشد، این مقدار مسلّم و قطعی است که برخی از موجودات، یک نوع آثار و فعالیّتهایی دارند که آن آثارو فعالیّتها در آن دسته‌ی دیگر از موجودات که بیجان و مرده هستند یافت نمیشود...»[۴]

در ادامه شهید مطهّری به یکی از این آثار و خصوصیّات اشاره میکند:

« در موجود زنده، خاصیّت انطباق با محیط وجود دارد و این خاصیّت از یک فعالیّت داخلی سرچشمه میگیرد، ولی در موجودات بیجاان، به هیچ وجه این خاصیّت وجود ندارد، اگر موجودی بیجان در محیطی قرار بگیرد که عوامل انهدام آن، فراهم است، او از خود فعالیّتی برای حفظ و بقای خود بروز نمیدهد و عملاً در مقام مبارزه با عوامل محیط بر نمیآید... از اینجا ما کاملاً درک میکنیم که زندگی به خودی خود، نیرویی است مخصوص و کمالی است علی حدّه و فعلیّتی است علاوه که درمادّه پیدا میشود و آثار و فعالیّتهای متنوّع و علاوه از خود بروز میدهد. کسانی که جنبههای روانی انسان را مورد مطالعه قرار دادند، بدون آنکه در پی پیدا کردن اصالت حیات انسانی باشند و بدون آنکه خودشان به نتیجه‌ی فلسفی که از تحقیقاتشان حاصل میشود، توجّه داشته باشند، قائل به قوه‌ای فعّال و قدرتی ماوراء الطبیعی شدند»[۵]

پانویس

  1. مقاله علم‌النفس، علی‌اکبر وطن‌پرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.
  2. نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.
  3. نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.
  4. مرتضی مطهّری، مجموعه‌ی آثار، ج13، ص36. به نقل از نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.
  5. مرتضی مطهّری، مجموعه‌ی آثار، ج13، ص40. به نقل از نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.