شیخیه: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «نویسنده زهرا کیک» ایجاد کرد) (برچسبها: ویرایش با تلفن همراه، ویرایش با مرورگر تلفن همراه) |
(←پیدایش شیخیه) |
||
(۵ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
نویسنده زهرا کیک | نویسنده زهرا کیک | ||
+ | ==تاریخچه شیخیه== | ||
+ | در عصر قاجار، با پیشامد آشفتگی های سیاسی و اقتصادی و از طرف دیگر بالا گرفتن اختلافات بین اصولیان و اخباریان، گرایش تازه ایی با قرائت خاص از تعالیم اعتقادی شیعه به وجود آمد که "شیخیه" نامیده شد.(اردکانی و هنومرور،۱۴۰۰، ش۳۲). | ||
+ | شیخیه گروهی از شیعیان امامی پیرو شیخ احمد احسایی،عالم و فقیه قرن ۱۲ و ۱۳ که در پنج سالگی قرآن را نزد پدر خود،شیخ زین الدین احسایی،آموخت، بودند.احسایی همچنین ادبیات عرب و مقدمات علوم دینی را در احسا، زادگاه خود،آموخت. | ||
+ | اساس تعالیم شیخیه، آموزه های خاص احسایی است که در برخی موارد با آموزه های متعارف و رایج شیعیان امامی تفاوت دارد.(شیخیه،لواسانی) | ||
+ | |||
+ | ==پیدایش شیخیه== | ||
+ | آغاز شکل گیری مذهب شیخیه به دوران حیات شیخ احمد احسایی باز میگردد؛(متوفی،۱۲۴۱). دورانی که میان اصولیان و اخباریان، به ویژه در عراق و در شهر های کربلا و نجف ادامه داشت. احسایی سنت علمی اخباریان را به خوبی می شناخت و از شیخ حسین بن عصفور بحرانی، اجازه روایت داشت.(امین،ج۶،ص۱۴۰). از سوی دیگر، او با بزرگان اصولی نیز مراوده داشت؛ از دقت در لحن او در این مباحث به نظر میرسد که احسایی خود را در مقام ناظری بیرون از دو طرف بحث قرار می داده است و سخن هیچ یک از طرفین را کامل نمیدانست. هر چند روش او به روش اخباریان نزدیک تر دانست میشود.البته تفاوت هایی اساسی نیز با آنها داشت؛از جمله در شیوه استدلال و آرای وی درباره مباحثی مثل اجتماع. احسایی تلاش می کرد منظومه فکری خود را با اصلاح اندیشه های کلامی رایج روزگار خود و جمع، میان آموزه های فلسفی و عرفانی با قرآن و حدیث ، به صورت آرایی نظام مند برخاسته از قرآن و حدیث عرضه کند. | ||
+ | احسایی با حمایت دولت قاجار توانست عقاید خود را ترویج دهد و سپس جانشینان او در داخل و خارج، عقاید وی را گسترش دادند. در مقابل عقاید آنها علمایی ایستادگی کردند که شهید ثالث محمد تقی برغانی یکی از آنها بود. | ||
+ | |||
+ | ==عقاید و آرا == | ||
+ | مبنای اصلی شیخ احمد که بیانگر روش اصلی اوست؛ این است که همه علوم و معارف در نزد پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) می باشد و تنها راه کشف معارف ، توسل به معصومان و مراجعه به آثار آنهاست و آدمی به تنهایی قادر به درک هیچ یک از علوم اعتقادی و عملی نیست. | ||
+ | حال به برخی آرا احسایی اشاره میکنیم: | ||
+ | ==معاد== | ||
+ | مهم ترین رأی احسایی ،درباره کیفیت معاد جسمانی است و همین نظریه دلیل اصلی مخالفت برخی علما بود. احسایی اصل معاد جسمانی را که در آیات و احادیث متعدد بر آن تاکید شده، میپذیرد. اما تفسیر خاص از جسم ارائه می دهد. او می گوید:جسم در احادیث اعم از جسد است. اجساد در مقابل ارواح به کار میرود ولی اطلاق اجسام عامتر از این است. | ||
+ | به اعتقاد او آدمی دارای دو جسد و دو جسم است.جسد اول مرکب از عناصر زمانی است. این جسد مانند لباس است که گاهی همراه انسان است و گاهی همراه او نیست و لذت و درد و معصیت ندارد. بنابر این جسد اول ، جسد اصلی انسان نیست.چرا که این جسد پس از مرگ انسان از بین میرود و در حیات اخروی همراه انسان نمیباشد. جسد دومعبارت است از طینت انسان که از عالم هور قلیاست.عالم هور قلیا همان عالم برزخی است که حد وسط میان عالم ملک و عالم ملکوت می باشد که به آن عالم مثال نیز گفته می شود. | ||
+ | جسد دوم ، جسد اصلی انسان است و در قبر باقی میماند و پس از نفخ اسرافیل در صور، روح وارد همین جسد می شود و برای محاکمه و جزا فرا خوانده می شود.پس در هنگام مرگ روح از هر دو جسد خارج می شود اما در روز معاد با جسد دوم همراه می گردد. احسایی تاکید میکند که بدن اخروی انسان که عبارت از مجموع جسد اول و جسد دوم می باشد ،همان بدن دنیوی انسان است با این تفاوت که بدن دنیوی کثیف و متراکم است ، اما بدن اخروی از تصفیه های متعدد عبور کرده و لطیف و خالص شده است. از همین جا نتیجه می گیرد که به معاد جسمانی معتقد است. |
نسخهٔ کنونی تا ۱ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۴۹
نویسنده زهرا کیک
تاریخچه شیخیه
در عصر قاجار، با پیشامد آشفتگی های سیاسی و اقتصادی و از طرف دیگر بالا گرفتن اختلافات بین اصولیان و اخباریان، گرایش تازه ایی با قرائت خاص از تعالیم اعتقادی شیعه به وجود آمد که "شیخیه" نامیده شد.(اردکانی و هنومرور،۱۴۰۰، ش۳۲). شیخیه گروهی از شیعیان امامی پیرو شیخ احمد احسایی،عالم و فقیه قرن ۱۲ و ۱۳ که در پنج سالگی قرآن را نزد پدر خود،شیخ زین الدین احسایی،آموخت، بودند.احسایی همچنین ادبیات عرب و مقدمات علوم دینی را در احسا، زادگاه خود،آموخت. اساس تعالیم شیخیه، آموزه های خاص احسایی است که در برخی موارد با آموزه های متعارف و رایج شیعیان امامی تفاوت دارد.(شیخیه،لواسانی)
پیدایش شیخیه
آغاز شکل گیری مذهب شیخیه به دوران حیات شیخ احمد احسایی باز میگردد؛(متوفی،۱۲۴۱). دورانی که میان اصولیان و اخباریان، به ویژه در عراق و در شهر های کربلا و نجف ادامه داشت. احسایی سنت علمی اخباریان را به خوبی می شناخت و از شیخ حسین بن عصفور بحرانی، اجازه روایت داشت.(امین،ج۶،ص۱۴۰). از سوی دیگر، او با بزرگان اصولی نیز مراوده داشت؛ از دقت در لحن او در این مباحث به نظر میرسد که احسایی خود را در مقام ناظری بیرون از دو طرف بحث قرار می داده است و سخن هیچ یک از طرفین را کامل نمیدانست. هر چند روش او به روش اخباریان نزدیک تر دانست میشود.البته تفاوت هایی اساسی نیز با آنها داشت؛از جمله در شیوه استدلال و آرای وی درباره مباحثی مثل اجتماع. احسایی تلاش می کرد منظومه فکری خود را با اصلاح اندیشه های کلامی رایج روزگار خود و جمع، میان آموزه های فلسفی و عرفانی با قرآن و حدیث ، به صورت آرایی نظام مند برخاسته از قرآن و حدیث عرضه کند. احسایی با حمایت دولت قاجار توانست عقاید خود را ترویج دهد و سپس جانشینان او در داخل و خارج، عقاید وی را گسترش دادند. در مقابل عقاید آنها علمایی ایستادگی کردند که شهید ثالث محمد تقی برغانی یکی از آنها بود.
عقاید و آرا
مبنای اصلی شیخ احمد که بیانگر روش اصلی اوست؛ این است که همه علوم و معارف در نزد پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) می باشد و تنها راه کشف معارف ، توسل به معصومان و مراجعه به آثار آنهاست و آدمی به تنهایی قادر به درک هیچ یک از علوم اعتقادی و عملی نیست. حال به برخی آرا احسایی اشاره میکنیم:
معاد
مهم ترین رأی احسایی ،درباره کیفیت معاد جسمانی است و همین نظریه دلیل اصلی مخالفت برخی علما بود. احسایی اصل معاد جسمانی را که در آیات و احادیث متعدد بر آن تاکید شده، میپذیرد. اما تفسیر خاص از جسم ارائه می دهد. او می گوید:جسم در احادیث اعم از جسد است. اجساد در مقابل ارواح به کار میرود ولی اطلاق اجسام عامتر از این است. به اعتقاد او آدمی دارای دو جسد و دو جسم است.جسد اول مرکب از عناصر زمانی است. این جسد مانند لباس است که گاهی همراه انسان است و گاهی همراه او نیست و لذت و درد و معصیت ندارد. بنابر این جسد اول ، جسد اصلی انسان نیست.چرا که این جسد پس از مرگ انسان از بین میرود و در حیات اخروی همراه انسان نمیباشد. جسد دومعبارت است از طینت انسان که از عالم هور قلیاست.عالم هور قلیا همان عالم برزخی است که حد وسط میان عالم ملک و عالم ملکوت می باشد که به آن عالم مثال نیز گفته می شود. جسد دوم ، جسد اصلی انسان است و در قبر باقی میماند و پس از نفخ اسرافیل در صور، روح وارد همین جسد می شود و برای محاکمه و جزا فرا خوانده می شود.پس در هنگام مرگ روح از هر دو جسد خارج می شود اما در روز معاد با جسد دوم همراه می گردد. احسایی تاکید میکند که بدن اخروی انسان که عبارت از مجموع جسد اول و جسد دوم می باشد ،همان بدن دنیوی انسان است با این تفاوت که بدن دنیوی کثیف و متراکم است ، اما بدن اخروی از تصفیه های متعدد عبور کرده و لطیف و خالص شده است. از همین جا نتیجه می گیرد که به معاد جسمانی معتقد است.