وهابیت: تفاوت بین نسخهها
(←دولت های مهم) |
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) جز |
||
| (۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | |||
{{جعبه اطلاعات فرقه | {{جعبه اطلاعات فرقه | ||
| عنوان = وهابیت | | عنوان = وهابیت | ||
| سطر ۳۵: | سطر ۳۴: | ||
}} | }} | ||
| − | |||
| − | |||
وهابیت، فرقه ای در عربستان است که در منطقه نجد توسط [[محمد بن عبدالوهاب]] تاسیس شد؛ به همین دلیل به پیروان این فرقه وهابی میگویند.وهابیان درفروع دین تابع [[احمد بن حنبل]] هستند و بیشتر آنان درشبه جزیره عربستان سکونت دارند. | وهابیت، فرقه ای در عربستان است که در منطقه نجد توسط [[محمد بن عبدالوهاب]] تاسیس شد؛ به همین دلیل به پیروان این فرقه وهابی میگویند.وهابیان درفروع دین تابع [[احمد بن حنبل]] هستند و بیشتر آنان درشبه جزیره عربستان سکونت دارند. | ||
البته در دوره جدید پیروان این مذهب برای معرفی خود ازواژه سلفی استفاده میکنند و میگویند ما تابع یک شخص یعنی محمدبن عبدالوهاب نیستیم بلکه تابع یک مسلک فکری به نام سلفی گری هستیم.منظور از سلف مسمانان قرون نخستین اسلامی است.وهابیان با اعتقاد به اینکه مفهوم توحید در بین مسلمانان با شرک آمیخته شده، آنان را دعوت به بازگشت بر سر عقاید اسلامی پیشینیان مینمایند و مخالفین از مسلمانان را غالبا کافر یا مشرک میدانند. | البته در دوره جدید پیروان این مذهب برای معرفی خود ازواژه سلفی استفاده میکنند و میگویند ما تابع یک شخص یعنی محمدبن عبدالوهاب نیستیم بلکه تابع یک مسلک فکری به نام سلفی گری هستیم.منظور از سلف مسمانان قرون نخستین اسلامی است.وهابیان با اعتقاد به اینکه مفهوم توحید در بین مسلمانان با شرک آمیخته شده، آنان را دعوت به بازگشت بر سر عقاید اسلامی پیشینیان مینمایند و مخالفین از مسلمانان را غالبا کافر یا مشرک میدانند. | ||
=پیدایش= | =پیدایش= | ||
| − | |||
اگر بخواهیم تاریخ وهابیگری و سلفی گری را دقیقا مورد بررسی قرار دهیم باید گفت تاریخ آن باز میگردد به قرن دوم هجری و زمان احمد بن حنبل و او را میتوان از روسای این فرقه نامید. به بیان دیگر احمد بن حنبل نخستین کسی بود که به هنگام مواجه با فلسفه و فرهنگ غرب و شرق به این فکر افتاد که حدیث را از این هجمه نجات دهد ولی دچار تفریط شدیدی شد و همین مساله موجب شد که عقل را به طور کلی کنار بزند و فقط به نقل و شنیدن و حتی احادیث جعلی تکیه نمود.دکتر جواد مشکور در این باره مینویسد: احمد بن حنبل آنقدر در استناد به احادیث مبالغه کرد که بزرگانی چون طبری و ابن ندیم او را از اهل حدیث شمرده اند نه از مجتهدان.(شکور،محمدجواد،فرهنگ فرق اسلامی،ص 169) | اگر بخواهیم تاریخ وهابیگری و سلفی گری را دقیقا مورد بررسی قرار دهیم باید گفت تاریخ آن باز میگردد به قرن دوم هجری و زمان احمد بن حنبل و او را میتوان از روسای این فرقه نامید. به بیان دیگر احمد بن حنبل نخستین کسی بود که به هنگام مواجه با فلسفه و فرهنگ غرب و شرق به این فکر افتاد که حدیث را از این هجمه نجات دهد ولی دچار تفریط شدیدی شد و همین مساله موجب شد که عقل را به طور کلی کنار بزند و فقط به نقل و شنیدن و حتی احادیث جعلی تکیه نمود.دکتر جواد مشکور در این باره مینویسد: احمد بن حنبل آنقدر در استناد به احادیث مبالغه کرد که بزرگانی چون طبری و ابن ندیم او را از اهل حدیث شمرده اند نه از مجتهدان.(شکور،محمدجواد،فرهنگ فرق اسلامی،ص 169) | ||
<ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،63.</ref>. | <ref>آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی،63.</ref>. | ||
=سیرتاریخی= | =سیرتاریخی= | ||
| − | |||
دیدگاهها و عقاید وهابیت بر نظریههای احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه (مشهور به ابن تیمیه) و مبانی سلفی او مبتنی است. او که در قرن ۸ هجری قمری میزیست و حنبلی مذهب بود، عقاید و آرایی ارائه کرد که پیش از آن در هیچ یک از مذاهب اسلامی وجود نداشت.<ref>بحوث فی الملل و النحل، ص331.</ref>. فقهای بزرگ اهل سنت آن زمان اقوال وی را مردود و محکوم دانستند و بسیاری از علمای دینی در بلاد اسلامی با او مخالفت کردند. برخی او را کافر دانسته و برخی دیگر خواستار حبس او شدند.<ref>وهابیت از دیدگاه مذاهب اهل سنت،ص57-43.</ref>. | دیدگاهها و عقاید وهابیت بر نظریههای احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه (مشهور به ابن تیمیه) و مبانی سلفی او مبتنی است. او که در قرن ۸ هجری قمری میزیست و حنبلی مذهب بود، عقاید و آرایی ارائه کرد که پیش از آن در هیچ یک از مذاهب اسلامی وجود نداشت.<ref>بحوث فی الملل و النحل، ص331.</ref>. فقهای بزرگ اهل سنت آن زمان اقوال وی را مردود و محکوم دانستند و بسیاری از علمای دینی در بلاد اسلامی با او مخالفت کردند. برخی او را کافر دانسته و برخی دیگر خواستار حبس او شدند.<ref>وهابیت از دیدگاه مذاهب اهل سنت،ص57-43.</ref>. | ||
| سطر ۵۴: | سطر ۴۹: | ||
=دولت های مهم= | =دولت های مهم= | ||
| + | {{تاریخ فرق و مذاهب اسلامی}} | ||
===آل سعود=== | ===آل سعود=== | ||
گسترش نفوذ نظامی و سیاسی این سلسله را از آغاز تاکنون به سه دوره میتوان تقسیم کرد: الف ـ تأسیس دولت کوچکی در درعیه تا چیرگی مصریان؛ ب ـ بازگشت به قدرت تا استیلای بن رشید برنجد؛ ج ـ چیرگی بن سعود بر ریاض، یا آغاز دوران نوین فرمانروایی آل سعود.دربارۀ فرمانروایان دو دورۀ نخست و سالهای حکومت آنان اختلافها و تناقضهایی در منابع تاریخی دیده میشود. این معنی، گذشته از عدم رواج وقایعنگاری در میان عربهای آن روز در آن منطقه، ناشی از ناآرامیها و جنگهای دراز مدت آل سعود با رقیبان داخلی و نیروهای مصری و عثمانی است. وانگهی، سفرنامهها و تاریخهای تملقآمیز معاصر، و نیز نوشتههای یکسره مخالف با این سلسله، اعم از عربی یا اروپایی، پژوهش در باب پیشینۀ این خاندان را با دشواری روبهرو میسازد. | گسترش نفوذ نظامی و سیاسی این سلسله را از آغاز تاکنون به سه دوره میتوان تقسیم کرد: الف ـ تأسیس دولت کوچکی در درعیه تا چیرگی مصریان؛ ب ـ بازگشت به قدرت تا استیلای بن رشید برنجد؛ ج ـ چیرگی بن سعود بر ریاض، یا آغاز دوران نوین فرمانروایی آل سعود.دربارۀ فرمانروایان دو دورۀ نخست و سالهای حکومت آنان اختلافها و تناقضهایی در منابع تاریخی دیده میشود. این معنی، گذشته از عدم رواج وقایعنگاری در میان عربهای آن روز در آن منطقه، ناشی از ناآرامیها و جنگهای دراز مدت آل سعود با رقیبان داخلی و نیروهای مصری و عثمانی است. وانگهی، سفرنامهها و تاریخهای تملقآمیز معاصر، و نیز نوشتههای یکسره مخالف با این سلسله، اعم از عربی یا اروپایی، پژوهش در باب پیشینۀ این خاندان را با دشواری روبهرو میسازد. | ||
| + | |||
| + | ===آل سعود دوره اول=== | ||
| + | |||
| + | دوره اول حکومت آل سعود با تشکیل امارتی در منطقه درعیه و اطراف آن به دست محمد بن سعود محمد بن مقرن بن مرخان بن ابراهیم از قبیله مسالخ و از اعراب عنزه در سال ۱۷۲۴ میلادی آغاز شد. پس از مرگ سعود پسرانش محمد، ثُنَیان، فَرْحان و مَشاری به اشتراک قلمرو کوچک پدر را اداره میکردند تا آنکه ثنیان درگذشت و دیگر پسران به فرمان محمد گردن نهادند. وی پایهگذار واقعی دولت آل سعود در نجد بهشمار میرود. | ||
| + | محمد بن سعود با «محمدبن عبدالوهاب» مؤسس وهابیت همپیمان شد. بن سعود و بن عبدالوهاب که هر دو خواستار گسترش نفوذ خود بودند پس از این اتحاد دیری نپایید که به یاری یکدیگر بر بخش بزرگی از نجد چیره شدند. جانشینان نیز با ادامه این راه به تدریج قدرت یافتند و بر بخش مهمی از شبه جزیرۀ عربستان چیره شدند. | ||
| + | با مرگ ابن سعود، پسر او «عبدالعزیز بن محمد بن سعود» با دخالت ابن عبدالوهاب جای پدر راگرفت. عبدالعزیز ۳۰ سال از دوران حکومتش را به پیکار پیوسته با قبایل بنیخالد، آل مکرمی، مُنْتَفِق و امیران مخالف در شهرهای اطراف گذراند. | ||
| + | پس از وی، عبداللَّه بن سعود رشته کارها را به دست گرفت.عبدالله بن سعود در برابر حملههای پیدرپی مصریان در تنگنا قرار گرفت و در همان سال نخست حکومتش برادرش فیصل از مصریها شکست سختی خورد. | ||
| + | در این دوران محمدعلی پاشا والی مصر لشکری را با رهبری فرزندش ابراهیم پاشا به حجاز فرستاد. ابراهیم پاشا با لشکر مجهزش وارد مکه شد و از آنجا به طرف درعیّه حرکت و این منطقه را به کنترل درآورد. وی بدون آنکه مقاومتی در برابرش صورت گیرد تمام اراضی مکه را که آل سعود و وهابیها با ظلم و ستم به دست آورده بودند از آنها باز پس گرفت. وی نیز دست به قتل عام وهابیون زد و بسیاری از آنها را به اسارت گرفت و غنایم زیاد و با ارزشی به دست آورد. | ||
| + | |||
| + | صاحب کتاب «آل سعود ماضیهم و مستقبلهم» در این باره چنین نگاشته است: عبداللـه در قصر خود تسلیم و با خانوادهاش به قاهره تبعید شد و محمدعلی وی را به استانبول فرستاد و او در دسامبر ۱۸۱۸میلادی به دار آویخته شد. پس از خروج ابراهیم پاشا از نجد، مشاری برادر عبداللـه قدرت را به دست گرفت و توانست پایگاه خود را در درعیه تثبیت کند. با مرگ وی نخستین دورۀ فرمانروایی آل سعود به پایان رسید. | ||
| + | |||
| + | ===آل سعود دوره دوم=== | ||
| + | |||
| + | پس از سقوط درعیه به دست ابراهیم پاشا و فرار جمع زیادی از وهابیها و آل سعود، با مرگ ابراهیم پاشا فراریها به شهر بازگشتند. از جمله کسانی که دوباره به شهر آمدند عمربن عبدالعزیز، ترکی برادرزاده عبدالعزیز و مشاریبن سعود بودند. ترکی برادرزاده عبدالعزیز مدتی طولانی به طور مخفیانه در مناطق جنوب زندگی میکرد و گاهی به صحرای نجد میرفت و اعراب بادیهنشین را به آیین وهابیت فرا میخواند. ترکی ۳۰ تن از اعراب را پیرامون خود گرد آورد و بدین وسیله سایر قبایل را نیز مطیع خود ساخت. | ||
| + | |||
| + | در جریان خیزش مردم قصیم بر ضد مصریها که مجبور شدند از حجاز به تدریج خارج شوند، ترکی از این فرصت استفاده کرد، در منطقه ریاض بر لشکر مصریها تاخت و آنجا را به تصرف خود درآورد. از همانجا بود که به توسعه حکومت خود پرداخت و به مناطق دیگر دست اندازی کرد. بعد از آنکه مصریها منطقه نجد را ترک کردند، بعضی از مناطق قصیم هم به حکم ترکی، ضمیمه حکومت وی شد. از این رو، میتوان گفت که او اولین امیر سعودی در دوره دوم حکومت بود که به واسطه او، امارت از فرزندان عبدالعزیز بن سعودبن محمدبن سعود به فرزندان عبداللهبن سعود رسید، اما مشاریبن عبدالرحمان بن مشاری بن سعود، به همراه یارانش که از قبیله قحطان بودند، دست به شورش و مخالفت با امیر ترکی زدند و از اینکه حکومت از نسل عبدالعزیز خارج شده، ناراضی بودند. بنابراین، مشاری به حیلهای، ترکی را به قتل رساند و حکومت را به دست گرفت. | ||
| + | |||
| + | با کشته شدن ترکیبن عبدالله به دست مشاریبن عبدالرحمن در سال ۱۸۳۴ حکومت او نیز به آخر رسید و مشاری با غلبه بر دیگران حاکم ششم تعیین شد. حکومت مشاری ۴۰ روز بیشتر طول نکشید. چون فیصل بن ترکی با لشکری مجهز و با کمک عبدالله و عبیدالله، که از شیوخ آل رشید و حائل بودند با سرعت به طرف ریاض حرکت کرد. سپس مدینه را به کنترل درآورد و مشاری را دستگیر و اعدام کرد. بعد از این جریان، فیصل در سال ۱۸۳۴ به عنوان حاکم هفتم سعودیها قدرت را در دست گرفت. اما محمدعلی پاشا به وی فرصت حکومت کردن نداد. زیرا پاشا لشکری را به نجد فرستاد و در میان لشکر، خالدبن سعود که از جمله تبعید شدگان به مصر بود، قرار داشت. | ||
| + | |||
| + | لشکر بر پایتخت مسلط و فیصل مجبور به فرار شد، اما فرارش سودی نداشت و سرانجام دستگیر و به مصر تبعید گردید. مصریها هم به جای فیصل، خالدبن سعود را بر حکومت ریاض و مناطق اطراف منصوب کردند. خالد بن سعود طی سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۴۲ حکومت را در دست داشت. وی در قاهره محاکمه شد، اما محمدعلی پاشا او را تبرئه کرد و به جای خود در جزیره العرب منصوب ساخت. | ||
| + | |||
| + | خالد یارانی داشت که میگفتند نباید حکومت از اولاد سعود کبیر به اولاد عبدالله بن محمد برسد. در این عقیده بسیاری از قبایل ریاض نظر موافق داشتند. به این ترتیب حکومت به فرزندان سعود کبیر رسید و خالدبن سعود هشتمین حاکم آنان گردید که امارتش دوسال دوام یافت. پس از وی عبدالله بن ثنیان به مدت یکسال قدرت را در دست گرفت. وی با سپاهی که نجدی بودند، به خالدبن سعود حمله کرد. خالد توان مقابله با سپاه او را نیافت و ناگزیر به مکه گریخت و در آنجا درگذشت. وقتی خبر این جریان به فیصل که در مصر محبوس بود رسید و دانست که عبدالله قدرت را به دست گرفته و خالد نیز فرار کرده با حیلهای از مصر گریخت و خود را به قصیم رساند و جمع بسیاری هم او را یاری کردند. با کمکهای اهالی عنیزه توانست ابن ثنیان را در ریاض شکست دهد و وی را دستگیر و حبس کند. سرانجام نیز او را به قتل رسانید. | ||
| + | |||
| + | پس از او فیصل بن ترکی طی سال های ۱۸۴۳تا ۱۸۶۵میلادی دولت را در دست داشت. لیکن دولت عثمانی تصمیم به جنگ با فیصل امیر ریاض گرفت. دولت مرکزی عثمانی لشکری را به فرماندهی شریف محمدبن عون امیر مکه به قصیم فرستاد و اهالی قصیم را به اطاعت دولت مرکزی درآورد. سرانجام وی صلحی با اهالی قصیم منعقد کرد که قرار شد که، قصیمیها هر سال ۱۰ هزار ریال پرداخت کنند. بدین ترتیب شریف با لشکر خود به قرارگاه برگشت و فیصل هم به تعهد خود عمل کرد و هر سال ۱۰ هزار ریال بر طبق عهدنامه پرداخت مینمود. این امر هم چنان ادامه داشت تا اینکه فیصل فلج و نابینا شد و درگذشت و به جای خود عبدالله را از میان چهار فرزندش به حکومت منصوب کرد. این امر باعث درگیری میان برادران گردید. یکی از برادران عبدالله بن فیصل الترکی، که سعود نام داشت، بر ضد او شورید. این جنگها تا آنجا کشیده شد که به ضعف حکومت و استقلال بعضی از مناطق منجر گردید و ترکها بر احسا و قطیف مسلط شدند. | ||
| + | |||
| + | این درگیریها به خانواده آل سعود کشانده شد و عبدالله با پشتیبانی ترکها، مناطقی را اشغال کرد و سعود را از ریاض راند و خود در سال ۱۲۸۲ ق. به ریاض بازگشت. پس از وی سعودبن فیصل ترکی، قدرت را در دست گرفت. پس از درگذشت وی حکومت به دست برادرش عبدالرحمان بن فیصل افتاد. اما در سال۱۸۹۱ میلادی و در پی شکستی فجیع در جنگ المُلیدة، وی به همراه خانوادهاش مجبور به ترک ریاض به سوی بغداد شد که در بین آنها عبدالعزیز بن سعود موسس دولت سوم سعودی نیز حضور داشت. عبدالرحمن در سال ۱۳۰۵ ق. از دنیا رفت و با مرگ عبدالرحمان دوره دوم حکومت سعودیها پایان یافت. | ||
| + | |||
| + | ===آل سعود دوره سوم یا معاصر=== | ||
| + | |||
| + | فرمانروایی سوم سعودی را ملک عبدالعزیز بنیان نهاد. وی طی سال های ۱۹۰۲ تا ۱۹۵۳ حکومت کرد. وی از سال ۱۹۰۲ پس از کودتایی خونین، حکومت بر ریاض را به دست آورد و در ۱۹۲۲ بر کل منطقه نجد مسلط شد و از ۱۹۲۵ حجاز را به قلمرو خود افزود و در سال ۱۹۳۲ کشور جدیدی را با نام عربستان سعودی بنیان گذاشت. | ||
| + | |||
| + | دوران سلطنت او با کشف نفت در عربستان در سال ۱۹۳۸ و بهرهبرداری گسترده از منابع نفتی این سرزمین همراه بود. پس از مرگ عبدالعزیز، پسرش با نام سعود بن عبدالعزیز به قدرت رسید. او طی سالهای ۱۹۵۳تا ۱۹۶۴ قدرت را در دست داشت و با پنج پادشاه پس از خود فیصل، خالد، فهد، عبدالله و سلمان برادر بود. | ||
| + | |||
| + | سعود با کودتای برادرش فیصل از قدرت برکنار شد. فیصل بن عبدالعزیز طی سالهای ۱۹۶۴تا ۱۹۷۵ حکومت را در دست داشت. فیصل از پیشگامان مدرنیزه کردن عربستان و از مؤسسان ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی عربستان بود که در آغاز با مخالفت علما همراه شد. | ||
| + | |||
| + | پس از وی خالد بن عبدالعزیز طی سال های ۱۹۷۵تا۱۹۸۲ حکومت را در دست گرفت. با مرگ خالد، فهد بن عبدالعزیز قدرت را به دست گرفت و طی سالهای ۱۹۸۲تا ۲۰۰۵ قدرت را در دست داشت. زمان به سلطنت رسیدن فهد مصادف با اوج رونق و افزایش دلارهای نفتی بود که باعث شد سیر حرکت عربستان سعودی از یک کشور صحرایی فقیر و یک جامعه قبیلهای منزوی به یک کشور متمول تسریع شود. | ||
| + | با مرگ فهد برادرش عبدالله بن عبدالعزیز به پادشاهی عربستان رسید.عبدالله در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۵ میلادی درگذشت. | ||
| + | بعد از مرگ عبدالله پادشاه سابق عربستان، سلمان بن عبدالعزیز بر اساس یک سنت پذیرفته شده در خاندان سعودی به پادشاهی رسید. بر خلاف این سنت، «محمد بنسلمان» فرزند پادشاه در زمان حیات عموها و عموزادههای ارشد به عنوان ولیعهد و جانشین پدرش معرفی شد. این سنتشکنی در طول پادشاهی آلسعود برای نخستین بار اتفاق افتاد و از سوی بسیاری از شاهزادگان و مفتیهای دربار سعودی و حتی افرادی در هیات بیعت با مخالفتهای پیدا و پنهان مواجه شد.<ref>[https://www.irna.ir/news/83716041/%D8%B3%D9%87-%DA%AF%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF%DB%8C-%D9%87%D8%A7 سه گانه تاریخی سعودی ها].</ref> | ||
=اشخاص مهم= | =اشخاص مهم= | ||
| سطر ۱۱۱: | سطر ۱۴۵: | ||
=منابع= | =منابع= | ||
| − | + | *نویسنده: مائده آجرلو | |
| − | نویسنده: مائده آجرلو | + | *نگاهی بر وهابیت، طوبی کرمانی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، تابستان 1382 |
| − | * | + | *آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار، قم: نشر طه، 1387 |
| − | + | *وهابیان را بهتر بشناسیم، علی اصغر رضوانی، نشر دلیل ما، 1387 | |
| − | * | + | * [https://www.irna.ir/news/83716041/%D8%B3%D9%87-%DA%AF%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF%DB%8C-%D9%87%D8%A7 سه گانه تاریخی سعودی ها]. |
| − | |||
| − | * | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۱۸
|
تصویری منسوب به محمد بن عبدالوهاب | |
| اطلاعات کلی | |
|---|---|
| مؤسس | عبدالوهاب |
| گستره جغرافیایی | عربستان |
| حکومتها | آل سعود |
| نامهای دیگر | سلفی |
| از شاخههای | اسلام |
وهابیت، فرقه ای در عربستان است که در منطقه نجد توسط محمد بن عبدالوهاب تاسیس شد؛ به همین دلیل به پیروان این فرقه وهابی میگویند.وهابیان درفروع دین تابع احمد بن حنبل هستند و بیشتر آنان درشبه جزیره عربستان سکونت دارند.
البته در دوره جدید پیروان این مذهب برای معرفی خود ازواژه سلفی استفاده میکنند و میگویند ما تابع یک شخص یعنی محمدبن عبدالوهاب نیستیم بلکه تابع یک مسلک فکری به نام سلفی گری هستیم.منظور از سلف مسمانان قرون نخستین اسلامی است.وهابیان با اعتقاد به اینکه مفهوم توحید در بین مسلمانان با شرک آمیخته شده، آنان را دعوت به بازگشت بر سر عقاید اسلامی پیشینیان مینمایند و مخالفین از مسلمانان را غالبا کافر یا مشرک میدانند.
محتویات
پیدایش
اگر بخواهیم تاریخ وهابیگری و سلفی گری را دقیقا مورد بررسی قرار دهیم باید گفت تاریخ آن باز میگردد به قرن دوم هجری و زمان احمد بن حنبل و او را میتوان از روسای این فرقه نامید. به بیان دیگر احمد بن حنبل نخستین کسی بود که به هنگام مواجه با فلسفه و فرهنگ غرب و شرق به این فکر افتاد که حدیث را از این هجمه نجات دهد ولی دچار تفریط شدیدی شد و همین مساله موجب شد که عقل را به طور کلی کنار بزند و فقط به نقل و شنیدن و حتی احادیث جعلی تکیه نمود.دکتر جواد مشکور در این باره مینویسد: احمد بن حنبل آنقدر در استناد به احادیث مبالغه کرد که بزرگانی چون طبری و ابن ندیم او را از اهل حدیث شمرده اند نه از مجتهدان.(شکور،محمدجواد،فرهنگ فرق اسلامی،ص 169) [۱].
سیرتاریخی
دیدگاهها و عقاید وهابیت بر نظریههای احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه (مشهور به ابن تیمیه) و مبانی سلفی او مبتنی است. او که در قرن ۸ هجری قمری میزیست و حنبلی مذهب بود، عقاید و آرایی ارائه کرد که پیش از آن در هیچ یک از مذاهب اسلامی وجود نداشت.[۲]. فقهای بزرگ اهل سنت آن زمان اقوال وی را مردود و محکوم دانستند و بسیاری از علمای دینی در بلاد اسلامی با او مخالفت کردند. برخی او را کافر دانسته و برخی دیگر خواستار حبس او شدند.[۳].
با این مخالفتها، عقاید ابن تیمیه تا قرن ۱۲ هجری قمری رونق نیافت. در این قرن بود که محمّد بن عبدالوهّاب نجدی به احیای نظریههای او پرداخت. او که در آغاز هواخواهی نیافت، به سال ۱۱۶۰ق. به شهر دِرعیّة(دَرعیّه) از شهرهای مشهور نَجْد رفت.[۴]. امیر آن دیار، محمّد بن سعود بود و عقاید عبدالوهّاب را برای تقویت حکومت خویش مناسب دید. محمّد بن سعود با محمّد بن عبدالوهّاب قرار گذاشت تا نیروی حکومتی خویش را برای تبلیغ و ترویج مذهب او به کار اندازد؛ به شرط آن که محمّد بن عبدالوهّاب نیز از گذر جایگاه دینی خویش، حکومت را تأیید و تقویت کند. از آن پس، این دو تن به شهرهای بسیاری لشکر کشیدند و هر کس را با عقاید خویش ناسازگار یافتند، کافِر خوانده و کشتند.اتحاد میان محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود یک اتحاد سیاسی-مذهبی بود که تا ۱۵۰ سال ادامه یافت.
بدین سان، روز به روز قدرت آل سعود رو به فزونی گذاشت و در سایه آن، آیین وَهّابی نیز گسترش یافت. چون امپراتوری عثمانی به دست کشورهای استعمارگر تجزیه شد، عربستان به آل سعود واگذار گشت؛ زیرا آنان بسیار قدرت یافته بودند و باورهایشان با اهداف استعمارگران ناسازگار نبود.[۵]. از آن زمان وهابیت مذهب خاندان حاکم بر کشور عربستان است و وهابیان میکوشند تا مذهب و در واقع گرایشهای سیاسی فرقه خویش را در دیگر کشورهای اسلامی ترویج دهند
دولت های مهم
| فرق و مذاهب اسلامی | |
| اهل سنت | |
| معتزله | |
| اهل حدیث | |
| اشاعره | |
| ماتریدیه | |
| وهابیت | |
| اباضیه | |
| قدریه | |
| شیعه | |
| امامیه | |
| زیدیه | |
| اسماعیلیه | |
| ناووسیه | |
| غلات | |
| اهل حق | |
| دروزیه | |
| نصیریه | |
| شیخیه | |
| بابیت | |
| بهائیت | |
آل سعود
گسترش نفوذ نظامی و سیاسی این سلسله را از آغاز تاکنون به سه دوره میتوان تقسیم کرد: الف ـ تأسیس دولت کوچکی در درعیه تا چیرگی مصریان؛ ب ـ بازگشت به قدرت تا استیلای بن رشید برنجد؛ ج ـ چیرگی بن سعود بر ریاض، یا آغاز دوران نوین فرمانروایی آل سعود.دربارۀ فرمانروایان دو دورۀ نخست و سالهای حکومت آنان اختلافها و تناقضهایی در منابع تاریخی دیده میشود. این معنی، گذشته از عدم رواج وقایعنگاری در میان عربهای آن روز در آن منطقه، ناشی از ناآرامیها و جنگهای دراز مدت آل سعود با رقیبان داخلی و نیروهای مصری و عثمانی است. وانگهی، سفرنامهها و تاریخهای تملقآمیز معاصر، و نیز نوشتههای یکسره مخالف با این سلسله، اعم از عربی یا اروپایی، پژوهش در باب پیشینۀ این خاندان را با دشواری روبهرو میسازد.
آل سعود دوره اول
دوره اول حکومت آل سعود با تشکیل امارتی در منطقه درعیه و اطراف آن به دست محمد بن سعود محمد بن مقرن بن مرخان بن ابراهیم از قبیله مسالخ و از اعراب عنزه در سال ۱۷۲۴ میلادی آغاز شد. پس از مرگ سعود پسرانش محمد، ثُنَیان، فَرْحان و مَشاری به اشتراک قلمرو کوچک پدر را اداره میکردند تا آنکه ثنیان درگذشت و دیگر پسران به فرمان محمد گردن نهادند. وی پایهگذار واقعی دولت آل سعود در نجد بهشمار میرود. محمد بن سعود با «محمدبن عبدالوهاب» مؤسس وهابیت همپیمان شد. بن سعود و بن عبدالوهاب که هر دو خواستار گسترش نفوذ خود بودند پس از این اتحاد دیری نپایید که به یاری یکدیگر بر بخش بزرگی از نجد چیره شدند. جانشینان نیز با ادامه این راه به تدریج قدرت یافتند و بر بخش مهمی از شبه جزیرۀ عربستان چیره شدند. با مرگ ابن سعود، پسر او «عبدالعزیز بن محمد بن سعود» با دخالت ابن عبدالوهاب جای پدر راگرفت. عبدالعزیز ۳۰ سال از دوران حکومتش را به پیکار پیوسته با قبایل بنیخالد، آل مکرمی، مُنْتَفِق و امیران مخالف در شهرهای اطراف گذراند. پس از وی، عبداللَّه بن سعود رشته کارها را به دست گرفت.عبدالله بن سعود در برابر حملههای پیدرپی مصریان در تنگنا قرار گرفت و در همان سال نخست حکومتش برادرش فیصل از مصریها شکست سختی خورد. در این دوران محمدعلی پاشا والی مصر لشکری را با رهبری فرزندش ابراهیم پاشا به حجاز فرستاد. ابراهیم پاشا با لشکر مجهزش وارد مکه شد و از آنجا به طرف درعیّه حرکت و این منطقه را به کنترل درآورد. وی بدون آنکه مقاومتی در برابرش صورت گیرد تمام اراضی مکه را که آل سعود و وهابیها با ظلم و ستم به دست آورده بودند از آنها باز پس گرفت. وی نیز دست به قتل عام وهابیون زد و بسیاری از آنها را به اسارت گرفت و غنایم زیاد و با ارزشی به دست آورد.
صاحب کتاب «آل سعود ماضیهم و مستقبلهم» در این باره چنین نگاشته است: عبداللـه در قصر خود تسلیم و با خانوادهاش به قاهره تبعید شد و محمدعلی وی را به استانبول فرستاد و او در دسامبر ۱۸۱۸میلادی به دار آویخته شد. پس از خروج ابراهیم پاشا از نجد، مشاری برادر عبداللـه قدرت را به دست گرفت و توانست پایگاه خود را در درعیه تثبیت کند. با مرگ وی نخستین دورۀ فرمانروایی آل سعود به پایان رسید.
آل سعود دوره دوم
پس از سقوط درعیه به دست ابراهیم پاشا و فرار جمع زیادی از وهابیها و آل سعود، با مرگ ابراهیم پاشا فراریها به شهر بازگشتند. از جمله کسانی که دوباره به شهر آمدند عمربن عبدالعزیز، ترکی برادرزاده عبدالعزیز و مشاریبن سعود بودند. ترکی برادرزاده عبدالعزیز مدتی طولانی به طور مخفیانه در مناطق جنوب زندگی میکرد و گاهی به صحرای نجد میرفت و اعراب بادیهنشین را به آیین وهابیت فرا میخواند. ترکی ۳۰ تن از اعراب را پیرامون خود گرد آورد و بدین وسیله سایر قبایل را نیز مطیع خود ساخت.
در جریان خیزش مردم قصیم بر ضد مصریها که مجبور شدند از حجاز به تدریج خارج شوند، ترکی از این فرصت استفاده کرد، در منطقه ریاض بر لشکر مصریها تاخت و آنجا را به تصرف خود درآورد. از همانجا بود که به توسعه حکومت خود پرداخت و به مناطق دیگر دست اندازی کرد. بعد از آنکه مصریها منطقه نجد را ترک کردند، بعضی از مناطق قصیم هم به حکم ترکی، ضمیمه حکومت وی شد. از این رو، میتوان گفت که او اولین امیر سعودی در دوره دوم حکومت بود که به واسطه او، امارت از فرزندان عبدالعزیز بن سعودبن محمدبن سعود به فرزندان عبداللهبن سعود رسید، اما مشاریبن عبدالرحمان بن مشاری بن سعود، به همراه یارانش که از قبیله قحطان بودند، دست به شورش و مخالفت با امیر ترکی زدند و از اینکه حکومت از نسل عبدالعزیز خارج شده، ناراضی بودند. بنابراین، مشاری به حیلهای، ترکی را به قتل رساند و حکومت را به دست گرفت.
با کشته شدن ترکیبن عبدالله به دست مشاریبن عبدالرحمن در سال ۱۸۳۴ حکومت او نیز به آخر رسید و مشاری با غلبه بر دیگران حاکم ششم تعیین شد. حکومت مشاری ۴۰ روز بیشتر طول نکشید. چون فیصل بن ترکی با لشکری مجهز و با کمک عبدالله و عبیدالله، که از شیوخ آل رشید و حائل بودند با سرعت به طرف ریاض حرکت کرد. سپس مدینه را به کنترل درآورد و مشاری را دستگیر و اعدام کرد. بعد از این جریان، فیصل در سال ۱۸۳۴ به عنوان حاکم هفتم سعودیها قدرت را در دست گرفت. اما محمدعلی پاشا به وی فرصت حکومت کردن نداد. زیرا پاشا لشکری را به نجد فرستاد و در میان لشکر، خالدبن سعود که از جمله تبعید شدگان به مصر بود، قرار داشت.
لشکر بر پایتخت مسلط و فیصل مجبور به فرار شد، اما فرارش سودی نداشت و سرانجام دستگیر و به مصر تبعید گردید. مصریها هم به جای فیصل، خالدبن سعود را بر حکومت ریاض و مناطق اطراف منصوب کردند. خالد بن سعود طی سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۴۲ حکومت را در دست داشت. وی در قاهره محاکمه شد، اما محمدعلی پاشا او را تبرئه کرد و به جای خود در جزیره العرب منصوب ساخت.
خالد یارانی داشت که میگفتند نباید حکومت از اولاد سعود کبیر به اولاد عبدالله بن محمد برسد. در این عقیده بسیاری از قبایل ریاض نظر موافق داشتند. به این ترتیب حکومت به فرزندان سعود کبیر رسید و خالدبن سعود هشتمین حاکم آنان گردید که امارتش دوسال دوام یافت. پس از وی عبدالله بن ثنیان به مدت یکسال قدرت را در دست گرفت. وی با سپاهی که نجدی بودند، به خالدبن سعود حمله کرد. خالد توان مقابله با سپاه او را نیافت و ناگزیر به مکه گریخت و در آنجا درگذشت. وقتی خبر این جریان به فیصل که در مصر محبوس بود رسید و دانست که عبدالله قدرت را به دست گرفته و خالد نیز فرار کرده با حیلهای از مصر گریخت و خود را به قصیم رساند و جمع بسیاری هم او را یاری کردند. با کمکهای اهالی عنیزه توانست ابن ثنیان را در ریاض شکست دهد و وی را دستگیر و حبس کند. سرانجام نیز او را به قتل رسانید.
پس از او فیصل بن ترکی طی سال های ۱۸۴۳تا ۱۸۶۵میلادی دولت را در دست داشت. لیکن دولت عثمانی تصمیم به جنگ با فیصل امیر ریاض گرفت. دولت مرکزی عثمانی لشکری را به فرماندهی شریف محمدبن عون امیر مکه به قصیم فرستاد و اهالی قصیم را به اطاعت دولت مرکزی درآورد. سرانجام وی صلحی با اهالی قصیم منعقد کرد که قرار شد که، قصیمیها هر سال ۱۰ هزار ریال پرداخت کنند. بدین ترتیب شریف با لشکر خود به قرارگاه برگشت و فیصل هم به تعهد خود عمل کرد و هر سال ۱۰ هزار ریال بر طبق عهدنامه پرداخت مینمود. این امر هم چنان ادامه داشت تا اینکه فیصل فلج و نابینا شد و درگذشت و به جای خود عبدالله را از میان چهار فرزندش به حکومت منصوب کرد. این امر باعث درگیری میان برادران گردید. یکی از برادران عبدالله بن فیصل الترکی، که سعود نام داشت، بر ضد او شورید. این جنگها تا آنجا کشیده شد که به ضعف حکومت و استقلال بعضی از مناطق منجر گردید و ترکها بر احسا و قطیف مسلط شدند.
این درگیریها به خانواده آل سعود کشانده شد و عبدالله با پشتیبانی ترکها، مناطقی را اشغال کرد و سعود را از ریاض راند و خود در سال ۱۲۸۲ ق. به ریاض بازگشت. پس از وی سعودبن فیصل ترکی، قدرت را در دست گرفت. پس از درگذشت وی حکومت به دست برادرش عبدالرحمان بن فیصل افتاد. اما در سال۱۸۹۱ میلادی و در پی شکستی فجیع در جنگ المُلیدة، وی به همراه خانوادهاش مجبور به ترک ریاض به سوی بغداد شد که در بین آنها عبدالعزیز بن سعود موسس دولت سوم سعودی نیز حضور داشت. عبدالرحمن در سال ۱۳۰۵ ق. از دنیا رفت و با مرگ عبدالرحمان دوره دوم حکومت سعودیها پایان یافت.
آل سعود دوره سوم یا معاصر
فرمانروایی سوم سعودی را ملک عبدالعزیز بنیان نهاد. وی طی سال های ۱۹۰۲ تا ۱۹۵۳ حکومت کرد. وی از سال ۱۹۰۲ پس از کودتایی خونین، حکومت بر ریاض را به دست آورد و در ۱۹۲۲ بر کل منطقه نجد مسلط شد و از ۱۹۲۵ حجاز را به قلمرو خود افزود و در سال ۱۹۳۲ کشور جدیدی را با نام عربستان سعودی بنیان گذاشت.
دوران سلطنت او با کشف نفت در عربستان در سال ۱۹۳۸ و بهرهبرداری گسترده از منابع نفتی این سرزمین همراه بود. پس از مرگ عبدالعزیز، پسرش با نام سعود بن عبدالعزیز به قدرت رسید. او طی سالهای ۱۹۵۳تا ۱۹۶۴ قدرت را در دست داشت و با پنج پادشاه پس از خود فیصل، خالد، فهد، عبدالله و سلمان برادر بود.
سعود با کودتای برادرش فیصل از قدرت برکنار شد. فیصل بن عبدالعزیز طی سالهای ۱۹۶۴تا ۱۹۷۵ حکومت را در دست داشت. فیصل از پیشگامان مدرنیزه کردن عربستان و از مؤسسان ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی عربستان بود که در آغاز با مخالفت علما همراه شد.
پس از وی خالد بن عبدالعزیز طی سال های ۱۹۷۵تا۱۹۸۲ حکومت را در دست گرفت. با مرگ خالد، فهد بن عبدالعزیز قدرت را به دست گرفت و طی سالهای ۱۹۸۲تا ۲۰۰۵ قدرت را در دست داشت. زمان به سلطنت رسیدن فهد مصادف با اوج رونق و افزایش دلارهای نفتی بود که باعث شد سیر حرکت عربستان سعودی از یک کشور صحرایی فقیر و یک جامعه قبیلهای منزوی به یک کشور متمول تسریع شود. با مرگ فهد برادرش عبدالله بن عبدالعزیز به پادشاهی عربستان رسید.عبدالله در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۵ میلادی درگذشت. بعد از مرگ عبدالله پادشاه سابق عربستان، سلمان بن عبدالعزیز بر اساس یک سنت پذیرفته شده در خاندان سعودی به پادشاهی رسید. بر خلاف این سنت، «محمد بنسلمان» فرزند پادشاه در زمان حیات عموها و عموزادههای ارشد به عنوان ولیعهد و جانشین پدرش معرفی شد. این سنتشکنی در طول پادشاهی آلسعود برای نخستین بار اتفاق افتاد و از سوی بسیاری از شاهزادگان و مفتیهای دربار سعودی و حتی افرادی در هیات بیعت با مخالفتهای پیدا و پنهان مواجه شد.[۶]
اشخاص مهم
ابن تیمیه
ابو العباس احمد بن عبد الحلیم حرّانی از علمای حنبلی قرن هفتم و هشتم هجری قمری بود. از آن جا که عقایدش مخالف افکار علمای معاصرش بود، تکفیر شده و به زندان افتاد. به واسطه حمله مغولان، از شام به قاهره گریخت. به سال ۷۱۲ق به دمشق برگشت و در ۷۲۸قمری در قلعه دمشق درگذشت.
ابن تیمیه با این که خود و پدرش از علمای حنبلی به شمار میرفتند، مقید به تبعیت از مذهب فقهی احمد بن حنبل نبود و در مسائل کلامی با تأکید زیاد بر مسئله توحید، نظریات خلاف شهرت و اجماع زیادی دارد.
ابن قیم
شمس الدین ابو عبداللّه محمد معروف به ابن قیم الجوزیة (۶۹۱-۷۵۱ ه.ق) شاگرد ابن تیمیه بود و مانند استاد خود از آراء و افکار مذکور دفاع میکرد و به اتهام بدعت گذاری در دین اسلام به زندان افتاد.
محمد بن عبدالوهاب
او در شهر عینیه از شهرهای منطقه نجد بهدنیا آمد و فقه حنبلی را نزد پدر خود آموخت. به دنبال اظهار نظرهای جنجالی و افراطی خویش در مسئله توحید و خصوصا مخالفتهایش با توسل، تبرک و زیارت قبور، از عینیه رانده و در ۱۱۰۶ به درعیه راهی شد. محمد بن سعود، امیر این منطقه که نظرات او را به مصلحت مقام خود دانست، به وی وعده کمک و همراهی در ترویج عقایدش داد. پس از مدتی، مردم شهرش را به جهاد علیه مردم نجد فرمان داد و با همراهی محمد بن سعود، توانست بر نجد غلبه کند.
انشعابات
عقاید مهم
عمده ترین عقاید
ویژگی بنیادی مذهب وهّابی، بر نفی عقاید و اعمال دیگر مسلمانان استوار است. آنان برخی اعتقادات و اعمال مسلمانان را با توحید عبادی ناسازگار میپندارند. بر اساس مطالبی که در کتابهای پیشوایان فکری این فرقه به دست میآید، تنها کسی را میتوان مسلمان و موحد خواند که کارهای زیر را ترک کند:[۷].
- توسل به هیچ یک از انبیاء و اولیای خداوند نجوید و مثلا نگوید: «یا الله اتوسل الیک بنبیک محمد نبی الرحمه».
- نباید خدا را به حق هیچ انسانی مورد خطاب قرار دهد؛ یعنی نباید بگوید خدایا به حق محمد فلان خواسته مرا اجابت کن
- به قصد زیارت، به قبر پیامبر(ص) نزدیک نشود و در آن جا دعا نخواند، دست به قبور آنان نکشد و در کنار قبر آنان نماز نخواند.
- پناه بردن و استغاثه و کمک خواستن از غیر خداوند، شرک است.
- فال خوب و بد نزند؛ مثلا نگوید: اگر «ان شاء الله» خدا چنین بخواهد و یا خدای نکرده اگر چنین شود.
- برای هیچ مردهای، حتی اگر از انبیاء باشد، نذر نکند.
- زیارت قبور، ساخت گنبد و بنای بر روی قبور، تزیین قبور و شمع گذاردن بر روی آن، شرک است.
- طلب شفاعت از هیچ انسانی نکند، حتی اگر پیامبر(ص) باشد؛ چرا که اگرچه آنان از سوی خداوند دارای چنین مقامی میباشند، اما دیگران حق ندارند چنین چیزی را درخواست کنند و گرنه با بت پرستان هیچ تفاوتی ندارند.
پراکندگی جمعیت
جمعیت وهابیهای جهان ساکن در ناحیه خلیج فارس معادل ۴/۵۶ میلیون نفر تخمین زده شده است.
عربستان سعودی: ۲۲/۹ درصد (۳/۹۷ میلیون نفر) امارات: ۴۴/۸ درصد (۳۹۰ هزار نفر) قطر: ۴۶/۷۸ درصد (۱۵۰ هزار نفر) کویت: ۲/۱۷ درصد (۲۰ هزار نفر) بحرین: ۵/۷ درصد (۳۰ هزار نفر)
پانویس
منابع تکمیلی
- وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی،آیت الله العظمی جعفر سبحانی
- مجموعه مقالات و مطالعاتی در تاریخ و اندیشه وهابیت، محمد حسین رفیعی
منابع
- نویسنده: مائده آجرلو
- نگاهی بر وهابیت، طوبی کرمانی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، تابستان 1382
- آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار، قم: نشر طه، 1387
- وهابیان را بهتر بشناسیم، علی اصغر رضوانی، نشر دلیل ما، 1387
- سه گانه تاریخی سعودی ها.