تأسیس مذهب بهائی: بعد از اعدام باب، یکی از پیروان برجستهاش به نام [[بهاءالله]] ادعا کرد که او همان پیامآور بزرگتر است که باب به ظهورش اشاره کرده بود. این اتفاق باعث شد تا مذهب بهائی بهعنوان یک مذهب مستقل از بابیت شکل گیرد..<ref>5 تاریخ فرق و مذاهب اسلامی.ص105 </ref>
===سقوط و انزوا===
پس از مرگ [[محمد شاه قاجار]] در سال ۱۲۶۴ ق . مریدان علی محمد آشوبهایی در کشور پدید آوردند و در مناطقی به قتل و غارت مردم پرداختند در این زمان میرزا تقی خان امیر کبیر اعظم [[ناصرالدین]] شاه - تصمیم به قتل علی محمد و فرو نشاندن فتنه بابیه گرفت . برای این کار از علما فتوا خواست. برخی علما به دلیل دعاوی مختلف و متضاد او و رفتار جنون آمیزش شبه خبط دماغ را مطرح کردند و از صدور حکم اعدام او خودداری کردند اما برخی دیگر علی محمد را مردی دروغگو و ریاست طلب می شمردند و از این رو حکم به قتل او دادند علی محمد همراه یکی از پیروانش در ۲۷ شعبان ۱۲۶۶ در [[تبریز]] تیرباران شد.
همان طور که دیدیم سید علی محمد آرا و عقاید متناقصی ابراز داشته است اما از کتاب بیان که آن را کتاب آسمانی خویش می دانست برمی آید که خود را برتر از همه انبیای الهی و مظهر نفس پروردگار میپنداشته است و عقیده داشت که با ظهورش آیین [[اسلام]] منسوخ و قیامت موعود در قرآن ، به پا شده است. علی محمد خود را مبشر ظهور بعدی شمرده و او را (من يظهره الله )کسی که خدا او را آشکار میکند خوانده است و در ایمان پیروانش بدو تاءکید فراوان دارد او نسبت به کسانی که آیین او را نپذیرفتند خشونت بسیاری را سفارش کرده است و از جمله وظایف فرمانروای بابی را این میداند که نباید جز بابیها کسی را بر روی زمین باقی بگذارد باز دستور میدهد غیر از کتابهای بابیان همه کتابهای دیگر باید محو و نابود شوند و پیروانش نباید جز کتاب بیان و کتابهای دیگر با بیان کتاب دیگری را بیاموزند.<ref>12 تاریخ فرق ومذاهب اسلامی .ص 105</ref>
ادعاي خدايي باب
ادعاهاي باب عاقبت به آن جايي انجاميد كه در [[«بيان»]] فارسي، باب اول، واحد اول از خود به عنوان خدايي ياد كرد و اين گونه نوشت كه: «كل شي ء به اين شي ء واحد (خودش) برمي گردد و كل شي ء به اين شي ء واحد خلق ميشود و اين شي ء واحد در قيامت بعد نيست [ صفحه ۲۶] مگر من يظهره الله الذي ينطق في كل شي ء انني انا الله الا انا رب كل شي ء، و ان مادوني خلقي، ان يا خلقي اياي فاعبدون». يعني: من خدا هستم و جز من خدايي نيست و من پروردگار همه ي پديدهها ميباشم و غير من هر چه هست آفريده من است. اي مخلوق من مرا پرستش كنيد».
اعدام سيد علي محمد باب
در اثر چنين كلمات و عقايدي بود كه علما بر آن شدند تا حكم به اعدام وي بدهند ولي با ديدن نوشتجات و رفتار جنون آميز او به علت [ صفحه ۲۷] شبهه خلط دماغ و جنون رأي به اعدام وي ندادند ولي هر روز اغتشاشات و درگيريها در بين [[شيعيان]] و [[بابيان]] بالا ميگرفت و منجر به كشته شدن جمعي كثير ميشد. بنابراين وزير كاردان و با كفايت وقت [[مرحوم اميركبير]] به خاطر رفع اين غائله تصميم به اعدام و تير باران سيد علي محمد باب گرفت و در سال ۱۲۶۶ در كنار خندق [[تبريز]] او را تير باران كردند.<ref>13 بابیت و بهایت در بستر تاریخ . ص 99</ref>
==دولت های مهم==