۲۱۶
ویرایش
تغییرات
بدون خلاصه ویرایش
=تعریف=
مکتب اهل حدیث، که یکی از مذاهب [[اهل سنت]] است، از اولین جریانهای مهم اعتقادی در اسلام محسوب میشود و تأثیر زیادی بر پیدایش [[مکتب اشعری]] داشته است. اهل حدیث تنها به ظواهر قرآن و حدیث اعتقاد داشتند و عقل را به عنوان منبع مستقل برای استنباط عقاید نمیپذیرفتند. آنها با هرگونه اندیشهورزی در دین مخالفت میکردند و [[علم کلام ]] را انکار میکردند <ref>تاریخ فرق و مذاهب اسلامی، ص 69</ref>تعریف هایی مجرد و مبتنی بر لفظ مانند تعریف [[ابوحاتم رازی]] که اهل حدیث یا اصحاب حدیث را گروهی منکر کاربرد قیاس و رأی دانسته است که تنها از حدیث نبوی و آراء صحابه و تابعین پیروی میکنند، می کنند، تعریفی نمادین است که هرگز نباید به دنبال تعمیم آن در بارۀ تمامی گروههای گروه های شهرت یافته به اصحاب حدیث بود و تنها باید با جست وجو در تاریخ، مصداقی را برای آن مشخص کرد.<ref>اصحاب حدیث </ref>
=پیدایش=
در پی جویی از تاریخ تقابلهای مذهبی در سدهٔ نخست هجری، نخستین رویارویی میان یک گروه از تابعان که بر سنتهای سنت های پیشین اصرار می ورزیدند با گروه مقابل یعنی جمعی از دانشجویان جوان خود، رخ مینماید می نماید که به دنبال طرح پرسش هایی تقدیری (فرضی) و گسترش دادن نظری فقه بوده اند. این گروه از سوی جناح غالب سنت گرا، [[اصحاب ارأیترأی]] خوانده می شد، اما هنوز این گروه جوان از چنان موقعیتی برخوردار نشده بودند تا سنت گرایان خود نیز در تقابل با ایشان نیازمند نامیده شدن به نامی بوده باشند. در نسل بعد نیاز روزافزون به فقهی نظام پذیر و برخوردار از ساختاری قانونمند شرایط را به زیان سنت گرایان تغییر داد و ناتوانی روز افزای آنان در پاسخگویی به نیازهای اجتماعی به زودی جایگاه خصم را در محافل علمی مستحکم ساخت.<ref>اصحاب حدیث</ref>
در نیمه نخست سده ۲ ق، فقه در طی تحولی سریع مرحله فقه نظام گرا را پشت سر گذارده و شتابان روی به سوی مرحله ای دیگر یعنی تدوین نهاده بود که شکل گیری گروهی با عنوان اصحاب رأی حاصل آغاز همین مرحله در تکوین فقه بود. در میانه سده ۲ ق نزاع بر سر ارأیت و پرسشهای تقدیری نزاعی تقریباً پایان یافته بود، اما نزاع محافل دینی در باب استعمال رأی و حدود کاربرد آن موضوعیتی کاملاً متفاوت داشت که دو گروه جدید را در مقابل یکدیگر نهاده بود گروهی که رأی فقهی را ارجی ویژه می نهادند و به اصحاب رأی (هـ (م) شناخته بودند و گروهی که به رویارویی با آنان برخاسته بر پیروی سنت پیشینیان اصرار داشتند اما هنوز در آن روزگار به اصحاب حدیث شناخته نمی شدند.پیش از آغاز سخن درباره نام این گروه باید یادآور شد که در فرهنگ روایی سده های نخستین اصطلاح «اثر» مفهومی اعم از حدیث داشته و افزون بر احادیث مروی از [[پیامبر اسلام ]] (ص) روایاتی حاکی از گفتار و کردار صحابه و تابعان را نیز شامل می شده است.
گفتنی است که در عصر اتباع اتباع، تابعان افزون بر حدیث نبوی گفتار و کردار صحابه و تابعان البته برجستگان (آنان نیز به صورت نقل از فرد یا نقل ،جمعی به سان آیینه ای از سنت نبوی موضوعیت یافته بوده و در کنار دریافته ها از پیامبر (ص) در تعالیم دینی مورد توجه قرار می گرفته است.
بررسی نمونه های گوناگون از متون تاریخی حکایت از آن دارد که در دهه های میانی سدهٔ ۲ ،ق، درست در عصر شکوفایی مکتب اصحاب رأی و مقابل شدن آن با مکتب سنت گرا اصطلاحی که شاخص علم پیشینیان بوده و در برابر «رأی» به کار می رفته اصطلاح «اثر» بوده است؛ چنانکه این تقابل میان دو اصطلاح اثر و رأی در عباراتی از زبان ابن جريج، زرارة بن اعین اوزاعی و سفیان ثوری در منابع تاریخی ثبت شده است.در واقع باید گفت طیفی از عالمان سنت گرا که در سده ۲ ق در برابر اصحاب رأی صف آراسته و در منابع متأخر با عنوان عام {اصحاب
حدیث} نام یافته اند، به تعبیر عصر خود {اصحاب اثر} یا {اصحاب آثار} خوانده می شده اند.<ref>اصحاب حدیث</ref>