حدوث و بقاء نفس: تفاوت بین نسخهها
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) جز (Hasaninasab صفحهٔ حدوث نفس را به حدوث و بقاء نفس منتقل کرد) |
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) جز (←دیدگاه کندی) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | ==دیدگاه سقراط== | ||
+ | سقراط، وجود نفس و بقاء آنرا قبول داشت و میگفت: «روح علاوه بر اینکه مرگناپذیر است، فناناپذیر و جاویدان نیز میباشد»<ref>دورهی کامل آثار افلاطون، ترجمهی محمد حسن لطفی، ج1، ص549. به نقل از نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.</ref> و همیشه این مطلب را به شاگردانش گوشتزد می-کرد که در اندیشهی روح خود باشید.<ref>دورهی کامل آثار افلاطون، ترجمهی محمد حسن لطفی، ج1، ص557. به نقل از نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.</ref> | ||
+ | |||
+ | ==دیدگاه افلاطون== | ||
+ | افلاطون که شاگرد برجستهی سقراط بود، نفس را قدیم دانسته و در اکثر رسائل و آثاری که از او برجای مانده است، از قبیل فایدون و تیمائوس، از نفس و حقیقت آن بحث کرده است. او در رسالهی فایدون از قول سقراط میگوید: «آموختن به جز یادآوردن نیست، ما باید چیزی را که در این زندگی به یاد میآوریم، در زندگی پیشین آموخته باشیم و چنین چیزی امکانپذیر نبود اگر روح ما پیش از اینکه در قالب کنونی درآید، وجود نمیداشت و همین خود دلیل است بر اینکه روح باید از آغاز وجود داشته باشد و تا ابد زنده بماند.»<ref>دورهی کامل آثار افلاطون، ترجمهی محمد حسن لطفی، ج1، ص503. به نقل از نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.</ref> | ||
+ | |||
==دیدگاه کندی== | ==دیدگاه کندی== | ||
کندی در بیان طبیعت نفس میگوید نفس جوهری بسیط، الاهی و روحانی است، نه طول دارد نه عرض و نه عمق. نوری است از انوار باریتعالی. ولی هرگز صریحاً نمیگوید که نفس قبل از بدن موجود بوده یا آنکه با جسم آفریده شده و در آن حلول کرده است.<ref>مقاله علمالنفس، علیاکبر وطنپرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.</ref> کندی اضافه میکند: ما در این جهان کاروانی هستیم که از پل یا معبری میگذریم در اینجا درنگی نخواهیم داشت. کندی میافزاید: مقام و قرارگاه اصلی ما عالمی است اعلی و شریف، که ارواح ما پس از مرگ بدان عالم منتقل میشوند.<ref>مقاله علمالنفس، علیاکبر وطنپرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.</ref> | کندی در بیان طبیعت نفس میگوید نفس جوهری بسیط، الاهی و روحانی است، نه طول دارد نه عرض و نه عمق. نوری است از انوار باریتعالی. ولی هرگز صریحاً نمیگوید که نفس قبل از بدن موجود بوده یا آنکه با جسم آفریده شده و در آن حلول کرده است.<ref>مقاله علمالنفس، علیاکبر وطنپرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.</ref> کندی اضافه میکند: ما در این جهان کاروانی هستیم که از پل یا معبری میگذریم در اینجا درنگی نخواهیم داشت. کندی میافزاید: مقام و قرارگاه اصلی ما عالمی است اعلی و شریف، که ارواح ما پس از مرگ بدان عالم منتقل میشوند.<ref>مقاله علمالنفس، علیاکبر وطنپرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.</ref> | ||
کندی در این گفتار، صریحاً به بقای نفس اقرار میکند و در پایان رساله در تأیید گفتهی خود چنین میگوید: «ای انسان نادان، آیا نمیدانی که بقای تو در این جهان لمحهای بیش نیست و تو به عالم حقیقی خواهی رفت و در آنجا تا ابد خواهی ماند؟».<ref>مقاله علمالنفس، علیاکبر وطنپرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.</ref> | کندی در این گفتار، صریحاً به بقای نفس اقرار میکند و در پایان رساله در تأیید گفتهی خود چنین میگوید: «ای انسان نادان، آیا نمیدانی که بقای تو در این جهان لمحهای بیش نیست و تو به عالم حقیقی خواهی رفت و در آنجا تا ابد خواهی ماند؟».<ref>مقاله علمالنفس، علیاکبر وطنپرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.</ref> | ||
+ | |||
+ | ==دیدگاه سهروردی== | ||
+ | شیخ اشراق که فلسفهاش متأثّر از افلاطون است و او را رئیس اشراقیّون میداند، در باب حدوث یا قدم نفس، به مخالفت با افلاطون پرداخته و نفس را حادث میداند. او در اکثر کتب و مقالاتش این مطلب را بیان میدارد و برای اثبات آن، برهان اقامه میکند.<ref>ر.ک. مجموعهی مصنّفات شیخ اشراق، ج4، ص4755. به نقل از نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.</ref> |
نسخهٔ ۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۱۴
دیدگاه سقراط
سقراط، وجود نفس و بقاء آنرا قبول داشت و میگفت: «روح علاوه بر اینکه مرگناپذیر است، فناناپذیر و جاویدان نیز میباشد»[۱] و همیشه این مطلب را به شاگردانش گوشتزد می-کرد که در اندیشهی روح خود باشید.[۲]
دیدگاه افلاطون
افلاطون که شاگرد برجستهی سقراط بود، نفس را قدیم دانسته و در اکثر رسائل و آثاری که از او برجای مانده است، از قبیل فایدون و تیمائوس، از نفس و حقیقت آن بحث کرده است. او در رسالهی فایدون از قول سقراط میگوید: «آموختن به جز یادآوردن نیست، ما باید چیزی را که در این زندگی به یاد میآوریم، در زندگی پیشین آموخته باشیم و چنین چیزی امکانپذیر نبود اگر روح ما پیش از اینکه در قالب کنونی درآید، وجود نمیداشت و همین خود دلیل است بر اینکه روح باید از آغاز وجود داشته باشد و تا ابد زنده بماند.»[۳]
دیدگاه کندی
کندی در بیان طبیعت نفس میگوید نفس جوهری بسیط، الاهی و روحانی است، نه طول دارد نه عرض و نه عمق. نوری است از انوار باریتعالی. ولی هرگز صریحاً نمیگوید که نفس قبل از بدن موجود بوده یا آنکه با جسم آفریده شده و در آن حلول کرده است.[۴] کندی اضافه میکند: ما در این جهان کاروانی هستیم که از پل یا معبری میگذریم در اینجا درنگی نخواهیم داشت. کندی میافزاید: مقام و قرارگاه اصلی ما عالمی است اعلی و شریف، که ارواح ما پس از مرگ بدان عالم منتقل میشوند.[۵]
کندی در این گفتار، صریحاً به بقای نفس اقرار میکند و در پایان رساله در تأیید گفتهی خود چنین میگوید: «ای انسان نادان، آیا نمیدانی که بقای تو در این جهان لمحهای بیش نیست و تو به عالم حقیقی خواهی رفت و در آنجا تا ابد خواهی ماند؟».[۶]
دیدگاه سهروردی
شیخ اشراق که فلسفهاش متأثّر از افلاطون است و او را رئیس اشراقیّون میداند، در باب حدوث یا قدم نفس، به مخالفت با افلاطون پرداخته و نفس را حادث میداند. او در اکثر کتب و مقالاتش این مطلب را بیان میدارد و برای اثبات آن، برهان اقامه میکند.[۷]
- ↑ دورهی کامل آثار افلاطون، ترجمهی محمد حسن لطفی، ج1، ص549. به نقل از نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.
- ↑ دورهی کامل آثار افلاطون، ترجمهی محمد حسن لطفی، ج1، ص557. به نقل از نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.
- ↑ دورهی کامل آثار افلاطون، ترجمهی محمد حسن لطفی، ج1، ص503. به نقل از نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.
- ↑ مقاله علمالنفس، علیاکبر وطنپرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.
- ↑ مقاله علمالنفس، علیاکبر وطنپرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.
- ↑ مقاله علمالنفس، علیاکبر وطنپرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.
- ↑ ر.ک. مجموعهی مصنّفات شیخ اشراق، ج4، ص4755. به نقل از نفس انسانی و قوای آن از منظر فلسفه و اخلاق، نوشته اعظم ملاصادقی.