اهل حق

از تاریخ‌نما
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۱۵ توسط Shahri (بحث | مشارکت‌ها) (منابع تکمیلی)
پرش به: ناوبری، جستجو

نویسنده: یاسمن شهری

تعريف

اهل حق ، على اللهی ، سر سپردگان ، یارسان ، غلات ، نصیریه، علویان و.... نامهایی است برای افراد و گروههایی که در مورد امام على عليه السلام راه غلو را پیمودهاند و او را به درجه خدایی رسانیدهاند و برای خود آداب و رسون خاص وضع کرده اند. برخی از این گروهها حتی درباره رؤسای خود نیز غلو می کنند. در کشور ایران درباره این گروهها معمولا از اسامی اهل حق و علی اللهی می شود، گرچه خود آنها ترجیح می دهند که بر آنان اهل حق اطلاق شود و کلمات علی اللهی و غلات خوشایندشان استفاده نیست. در ترکیه به این گروه بکتاشی و علوی و در سوریه نصریه و علویان می گویند. پیروان این مذاهب در کشورهای ایران، عراق، ترکیه، آلبانی، سوریه، افغانستان و کشورهای آسیای میانه پراکنده شده اند. درایران اکثر اهل حق در استان کرامنشاه زندگی میکنند هرچند در مناطق دیگر نیز طوایفی از اهل حق وجود دارند. ایران اکثر اهل حق در استان کرامنشاه زندگی میکنند هر چند در مناطق دیگر نیز طوایفی از اهل حق وجود دارند.(۲۰۸) گروههای مختلف اهل حق ، در آرا و عقاید و آداب و رسوم اختلافات زیادی دارند تا آنجا که به راحتی نمیتوان اهل کوفه را فرقه و مذهبی واحد دانست برخی از آنان صریحا امام علی علیه السلام را خدا می دانند برخی دیگر که شیطان پرست نامیده می شوند شیطان را تقدیس می کنند و حرامهای الهی را حلال دانند و مخالف طهارت و .عبادتند همچنین گروهی از اهل حق خود رامی اهل حق مسلمان و شیعه اثنی عشریه معرفی کرده و سعی میکنند تا عقاید خود را با عقاید امامیه هماهنگ سازند و به شریعت واعمال و عبادات اسلامی پایبندند.[۱]

پيدايش

درباره تاریخ پیدایش فرقه های اهل حق اختلاف نظر وجود دارد و در این باره مدارک مستندی در دست نیست . در کتابهای قدیمی که تا قرن پنجم نگاشته شده، نامی از اهل حق دیده نمیشود اگر ملاک اهل حق بودن را صرفا غلو درباره امام علی علیه السلام بدانیم در این صورت ، تاریخ پیدایش این فرقه به زمان امام علی علیه السلام میرسد زیرا در زمان آن حضرت ، برخی او را به درجه خدایی رساندند و حضرت با آنها برخورد شدیدی کرد ما اگر اهل حق را فرقه ای خاص با مجموعه ای از آرا و عقاید که هم اینک مرکز آنها در غرب ایران است بدانیم، در این صورت تعیین دقیق تاریخ پیدایش آنان ممکن نیست و تنها نقل قولهایی در این باره وجود دارد.و بنا به کتاب نامه سرانجام که از متون مقدس اهل حق است این مسلک از زمانی که خداوند با ارواح آدمیان به محاوره پرداخته از آنان بر الوهیت خود اقرار گرفته است عالم الست یا علم ذر) پی ریزی شده و برنامه آن در هر زمان و عصری جزء اسرار پیامبران بوده و سینه به سینه از سلف به خلف و نیزدنباله همان برنامه می رسیده است که امام علی علیه السلام به سلمان و عدهای از یاران معدود خود تعلیم داد و سپس در ادوار گونان اسرار این گروه به اشخاص دیگری از قبیل بهلول ، بابا سرهنگ ، بابانااوس و سلطان اسحاق منتقل شده و آنان نیز به دیگران انتقال دادند. کتاب شاهنامه حقیقت که از کتابهای اهل حق به شمار می،رود مؤسس و پایه گذار اهل حق را نصیر معرفی میکند و او را .غلام حضرت علی علیه السلام میداند. برخی معتقدند این آیین در قرن دوم توسط بهلول ماهی و یارانش با استفاده از عقاید و آرا و ذخایر معنوی ایران مانند آیین زردشتی ، مانوی و مزدکی و با بهره گیری از دین مبین اسلام و آیین مسیحی و کلیمی و افکار فرقه های غالی پس از اسلام پی ریزی شده است همچنین گفته شده است که مسک اهل حق در قرن سوم توسط شاه فضل ولی تاسیس شده برخی دیگر بر آن اند که در قرن چهارم مردی به نام مبارک شاه ملقب به شاه خوشین که همچون حضرت عیسی علیه السلام متولد از مادری بکر به نام ماما جلاله دانسته می،شود در میان ایلات لر ظهور کرد و آیین حقیقت را در میان مردم شایع کرد گفته می شود و وعده داد که پس از رحلتش روحش به جسم شخصی به نام سلطان اسحاق حلول خواهد کرد. در قرن هشتم سلطان اسحاق سحاک یا صحاک ( در مناطق کردنشین بین ایران و عراق ظهور کرد او در قریه برزنجه ناحیه شاره زور بخش حلبچه عراق به دنیا آمد امام پس از مرگ پدرش شیخ عیسی ، به منطقه اورامان ایران مهاجرت کرد اگر او را مؤسس فرقه اهل حق ندانیم، لااقل باید او را بزرگترین مجدد و احیاگر این آیین دانست. او بود که مذهبی با عقاید و آیین مشخص ابداع کرد و اهل حق را از مناطق مختلف کردنشین دور خویش جمع کرد و آنها را سازماندهی کرد. یکی از منابع مهم درباره آیین اهل حق مجموعه رسائلی است که شامل شش بخش میباشد و مجموعا نامه سرانجام یا کلام سرانجام نامیده می.شود این رسائل توسط سلطان اسحاق و یارانش نگاشته شده است. کتابهای دیگری نیز توسط یاران سلطان نوشته شده و از خود او نیز سرودهای زیادی برجای مانده است . سلطان اسحاق برای تداوم آیین خود یارانش را سازماندی کرد ابتدا یکی از یارانش به نام پیر بنیامین را به سمت پیری و دیگر دوستش به نام داود را به سمت دلیل برگزید سپس هفت تن از پیروانش را به عنوان هفت خاندان برای رهبری فرقه خویش انتخاب کرد. بدین ترتیب خاندانهای هفتگانه پارسان (مخفف یارستان به معنای یاران حق ) تشکیل شد. این خاندانها عبارت اند از: شاه ابراهیمی ، یادگاری ، خاموشی ، عالی قلندری ، میرسوری، مصطفائی ، حاجی باویسی در قرن در قرون یازدهم تا سیزدهم، چهار خاندان دیگر به نامهای زنوری، آتش بگی، شاهیاسی و بابا حیدری تشکیل شد. در نتیجه هم اکنون در آیین پارسان یازده خاندان وجود دارد به فرزندان هر یک از این خاندانها سید گفته میشود که وظایف خاصی بر عهده آنان است. سلطان اسحاق گذشته از خاندانها به منظور سازماندهی اهل حق ، دسته های دیگری نیز ایجاد کرد و برای هر دسته و نظایف خاصی تعیین نمود.[۲]

سیر تاریخی

اغلب یارسانیان که خود را مسلمان می‌دانند درباره ظهور آیین یارسان بر این باورند که خداوند از میان بنی‌آدم پیامبرانی همراه با کتاب آسمانی مبعوث کرد تا انسانها را به‌سوی فلاح و رستگاری راهنمایی کنند. پس از آخرین فرستاده‌ی خداوند، اندیشه‌ای پدیدار شد که اهل حق درباره او چنین می‌گویند: «طبق اصل تکامل (در میان اهل حق)، شریعت دوره‌ی خود را از حضرت آدم صفی الله تا حضرت محمد رسول‌الله (صلی‌ الله علیه و آله) آخرین پیامبر مرسل طی نمود. در اثر آگاهی کامل شریعت و ترقی علوم معنوی، دوره‌ای به نام "معرفت" به وجود آمده  که با قبول اصل شرع، به تکامل معنوی انسان همت گمارده‌ و عارفانی به وجود آمده‌اند که آنان نیز مرکز تجلی حق بوده .بر اساس تجلی ذات خداوند در انسان، اهل حق معتقدند: «در هر زمان یک شخص بیش از سایر مردم دارای ذات خدائی بوده که آن شخص مظهر حق‌تعالی یا به قولی ذات (خدا) مهمان می‌باشد.که ره‌آورد چنین اندیشه و تفکری امروزه "آیین یارسان" یا "اهل حق" خواهد بود، که بنا بر اندیشه اهل حق، به آن "دوره حقیقت" می‌گویند. [ظهور دوره‌ی حقیقت از نگاه یارسان (اهل حق)حال باید به اهل حق گفت که اولا این ادعای شما بدون دلیل است و دلیلی از شرعیت السلام بر آن نیامده یا خبری مبنی بر آمدن چنین دینی منتشر نشده است و ثانیاً مبتنی بر عقیده باطل تناسخ یا دونادون می‌باشد که با ادله عقلی و نقلی مردوداست.[۳]

دولت های مهم

ندارد

اشخاص مهم

نام اصلی "نورعلی الهی" پایه‌گذار جریان "مکتب" در فرقه اهل حق، "فتح‌الله" ملقب به "کوچ علی" است که بنا بر داستان‌سرائی و عوام فریبی که نورعلی الهی بیان می‌کند، تغییر پیدا کرده است و او مدعی است که سلطان اسحاق روح سیدی را به پیکر او وارد کرده است. نورعلی الهی مدعی است که نامش توسط سلطان اسحاق برزنجه‌ای از «فتح‌الله» ملقب به «کوچ علی» به «سید نورعلی» تغییر پیداکرده است و هریک از بندهای نام او -نورعلی- مستفاد و منطبق با یکی از آیات الهی در قرآن کریم است که از طرف خداوند به خاندان او عطا گردیده است. سلطان اسحاق برزنجه‌ای که در میان سرسپردگان به این فرقه در تاریخ تولد و وفات سلطان اسحاق اختلاف‌نظر وجود دارد. سلطان اسحاق که در خانواده‌ای پیرو مذهب اهل سنت با گرایش به تصوف به دنیا آمده بود بعد از مرگ پدر از کردستان عراق به کردستان ایران مهاجرت نمود و قوانینی را در اهل حق وضع نموده است که تا امروز اهل حق به آن پایبند هستند. شیخ صفی‌الدین اردبیلی جد پادشاهان صفوی در اهل حق جایگاه خاصی دارد.آنان معتقد هستند که شیخ صفی‌الدین ملقب به "صفیله"، بعدازاینکه دوازده سال شاگردی شیخ زاهد گیلانی را نمود، به دستور استاد خود، به‌رسم طریقت برای بستن کمر، در سال 687 هجری قمری به "پِردیور" مسافرت نمود و به سلطان اسحاق پیوست.[۴]

انشعابات

ندارد

عقایدمهم

همان گونه که گفته شد اهل حق درباره امام على عليه السلام غلو مى کنند بسیاری از آنان امام علی علیه السلام را به مقام الوهیت میرسانند در شاهنامه حقیقت، از کتابهای اهل حق ، آمده است :به دور محمد همان کردگار،شد از جامه مرتضی آشکار،پس از رحلت احمد مصطفی ،بر او جانشین گشت آن مرتضی،كه ان مرتضي بود ذات خدا ،به تخت بقاگشت فرمانرواخداوند برخی از اهل حق همان اعتقادی که درباره حضرت علی علیه السلام دارند در مورد برخی بزرگان خود نیز دارند و معتقدند در جامه های مختلف به میان مردم آمده است در وهله او در جامه ،خداوندگار در مرتبه دوم در جامه علی علیه السلام در مرحله سوم در جامه شاه خوشین ، در مرتبه چهارم در جامه سلطان سحاک ، در مرتبه پنجم در جامه قرمزی شاه ویس قلی ) در مرتبه ششم در جامه محمد بیک، در مرتبه هفتم در جامه خان آتش ظاهر شده است . از دیگر عقاید رایج در میان اهل حق ، مساءله حلول است. حلول به معنای وارد شدن چیزی در غیر خود است و در اصطلاح به معنای حلول ذات خدا در اشیا و افراد است. مساءله حلول مبنای اعتقادی به الوهیت امام علی علیه السلام و برخی از بزرگان اهل حق ، به این معنا که خداوند در حضرت علی علیه السلام و شاه خوشین و سلطان سحاک و دیگران حلول کرده است. تناسخ یکی دیگر از عقاید اهل حق است. تناسخ عبارت از داخل شدن روح انسان پس از مرگ در بدن دیگر است . بر این اساس هر انسان متناسب با اعمالی که در زندگی خویش انجام داده است، پس از مرگ وارد بدن خاصی که به منزله لباس جدید اوست می شود. روح نیکوکاران وارد بدن و لباس ثروتمندان ، و روح بدکاران وارد بدن فقرا میشود تا جزای کردار خویش را ببیند. هر انسانی پس از عوض کردن هزار جامه و لباس، هزار و یکمین جامه خود را که عبارت از بقا و ابدیت است خواهد پوشید. اهل حق معتقدند ارواح انبیاء در بدن بزرگان آنها وارد شده اند. (۲۲۲) قبلا دیدیم که اعتقاد به تناسخ و تقمص در نزد دروزیها هم رایج است . این اعتقاد در همه ادیان هندی و نیز برخی فلسفههای باستان همچون فلسفه فیثاغوری وجود داشته است و احتمالا از ادیان هندی وارد این گونه فرقه ها شده است. ادیان الهی با مساءله تناسخ سخت به مخالفت پرداخته.اند آن را عقیده ای باطل و بی پایه میدانند.[۵]

پراکندگی جمعیت

به گفته دائرة المعارف تشیع در آغاز ایجاد مسلک اهل حق پیروان آن وحدت عقیده داشته.اند با گستردگی جماعت اهل حق و مهاجرت ایلات به دیگر مناطق به تدریج اختلافات میان اهل حق شروع شد و پیروان آن به گروههای مختلفی تقسیم شدند. علت این اختلافها عبارتند از: نقل سینه به سینه کلام ها، دسترسی نداشتن پیروان به کلامهای موثق سودجویی برخی از پیشوایان محلی تفاوت ،زبان ملیت رسوم قومی و اجتماعی پیروان و بی سوادی اکثریت پیروان گروهی از اهل حق معتقدند دین آنها دین یاری است و سلطان سهاک در ان دوران اسرار الهی را به صورت قوانین و ارکان اهل حق به یاران ابلاغ از این رو ارتباطی با دیگر ادیان ندارند. نمود.به گفته دائرةالمعارف تشیع گروهی دیگر در اثر آمیزش با فرق ،دیگر عقاید خود را با اعتقادات آنها یکی دانسته اند گر چه خود را یارسان مینامند، ولی عملاً از نظر اعتقادی گروهی از آنها علی اللهی و گروهی دیگر شیطان پرست هستند.به گفته دائرةالمعارف تشیع گروهی دیگر خود را تابع مذهب شیعه اثنی عشری جعفری میدانند و معتقدند آئین ،حقیقت دین نیست و مسلک اهل حق تابع مذهب اثنی عشری جعفری است. به گفتۀ تحفه ناصری پیروان اهل حق به نامهای مختلف اهل ،حق پارسان ،نصیری اهل طایفه علی اللهی و شیطان پرست معروف اند.اما پیروان این آئین میگویند آنها پارسان یا اهل حق هستند و گروهی به اشتباه آنان را علی اللهی یا شیطان پرست میخوانند.بر اساس نگاهی به تاریخ و فلسفه اهل حق پارسان نام بومی و ایرانی پیروان دین اهل حق یا همان على اللهی.است پیروان کیش پارسان که فارس زبانان آنها را بیشتر به نام علی اللهی میشناسند بیشتر ساکن بخش باختری استان کرمانشاه ایران هستند کیش پارسان آمیزه ای است از دین های زرتشتی و بودایی و .اسلام آنها مانند بوداییان به و ازایش باور دارند یعنی بر این باورند که ما پس از مرگ در پیکر دیگری دوباره زاییده میشویم مناطق گوران و لرستان مرکز اصلی پیدایش آئین یارسان یا اهل حق است

منابع تکمیلی

کتاب مشاهیر اهل حق،تاليف صديق صفي زاده، ناشر كتابخانه طهوری

کتاب شناسی فرقه اهل حق(يارسيان) نويسنده مهري رحيمي،اسماعيل اذر

سایتhttps://www.sid.ir/

پانویس

منابع

  1. (تاریخ فرق و مذاهب اسلامی رضا برنجکار صفحه ۹۲)
  2. (تاریخ فرق و مذاهب اسلامی رضا برنجکار صفحه ۹۳،۹۴)
  3. (پایگاه جامع فرق، ادیان و مذهب سایت https://www.adyannet.com/fa/news/25695)
  4. (پایگاه جامع فرق، ادیان و مذهب سایتhttps://www.adyannet.com/fa/category/28)
  5. (تاریخ فرق و مذاهب اسلامی رضا برنجکار صفحه ۹۵ ،۹۶)