ابن سینا
از جمله آثار مهمّی که از ارسطو به یادگار مانده و همواره مورد توجّه و محل تأمّل ارباب اندیشه بوده است،کتاب ارزنده «درباره نفس» است. ارسطو در این کتاب برای نخستین بار مسایل نفس را به نحو مبسوط وگسترده مورد بحث و پژوهش قرار میدهد، و همراه بانقد و بررسی آرای پیشینیان، به طرح و اثبات نظریاتبدیع خود میپردازد.
این کتاب توسط اسحاق بن حنین بن عربی ترجمهشده(1) و افضلالدین کاشانی تلخیصی از یکی ازشروح آن را به فارسی در آورده است،(2) و نیز بهزبانهای مختلف اروپایی ترجمه شده و در آن سرزمین تاقرون جدید، بزرگترین مرجع مطالعه در علمالنفس بهشمار میرفته است. و علاوه بر آن در جهان اسلام نیزهمواره مورد نظر و توجّه بوده است، و کتابهایعمدهای که از سوی فلاسفه مسلمان درباره نفسنگاشته شده، کاملاً متأثّر از این کتاب عظیم بوده است.
و اما از فیلسوف بزرگ عالم اسلام نوشتههای متعددی درباره علم النفس به جای مانده است، و بااطمینان میتوان گفت که هیچ یک از فلاسفه متقدّم بهاندازه وی در مسأله نفس بحث و گفتگو نکردهاند.(3)
از شرح حال وی، که قسمتی از آن به قلم خود او، و بخش دیگر به خامه شاگردش ابوعبید جوزجانی است،چنین برمیآید که او در اوان کودکی به دانستن مسألهنفس و عقل توجّه خاصّی داشته است، چنانکه خود دراین باره میگوید:
و کان ابی ممن اجاب داعی المصریین و یعد منالاسماعیلیهی و قد سمع منهم ذکر النفس والعقل علی الوجهالذی یقولونه و یعرفونه هم، و کذلک اخی و کان ربماتذاکرا بینهما و انا اسمعهما و ادرک ما یقولانه و لا تقبله نفسیو ابتدا یدعوانی ایضا الیه.»(4)
مهمترین نوشتههای ابن سینا که در آن از علمالنفس گفتگو شده، عبارتند از: شفا، نجات، اشارات، رساله نفس و قانون.
به عقیده برخی از محقّقین، کتب ابن سینا درباره مسایل نفس را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: یکی دسته تألیفات نخستین او نسبت به نفس است که در آن عین مطالب ارسطو بدون تصرّف و اظهار نظر نقل شده است؛ و دسته دوّم تألیفات بعدی او مانند شفا واشارات در رساله نفس است، که در آن نظرات خاص خود را منعکس ساخته است.(5)