باز کردن منو اصلی

تاریخ‌نما β

آیه 19 سوره نساء

سؤال

در سوره نسا آیه پس از عبارت معروف الرجال قوامون علی النسا به بحث نشوز زوجه اشاره کرده و روش برخورد با آن را موعظه،ترک بستر و سپس کتک زدن(واضربوهن) عنوان کرده است.واضربوهن را اكثر مترجمان به زدن معنا كرده اند.آیا قرآن به زدن زنان دستور داده است؟

الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَي النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلي‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِيًّا کَبيراً

جواب آیت الله صادقی تهرانی

آيت الله صادقي تهراني در تفسير اين آيه، چنين گفته است:

" اصولًا قيام سازندگى ايمانى در زندگى مربوط به كل مكلفان است،- چه زنان و چه مردان- و اين قيام نيز دو بعدى است: سازماندهى خود و ديگران، و چون عموماً مردان در اين سازندگى- در كل- نيروى بيشترى از زنان دارند، در اين آيه" الرجال قوامون على النساء" آمده كه قوّام صيغه مبالغه است، پس مردان بعنوان قيام بيشتر در سازندگى معرفى شده اند، و در مقابل زنان هم قائم بر مردانند، يعنى نسبت به مردان هم سازندگى دارند، ليكن كمتر از آنان، و قاعده كلى قواميت مردان بر زنان در بعد تكوين و تشريع است. و اين قواميت مردان بر زنان هرگز ولايت و قيموميتى مطلق- بر خلاف آنچه گفته مى شود- براى مردان بر زنان ندارد، بلكه اين قوام بودن بمعناى پاسدارى مردان نسبت به زنان است، زيرا چنانكه اشاره شد، مردان نيروى پاسداريشان در كل جهات- عقلى، مالى و جسمى- نوعاً بيشتر از زنان است،

اول در بُعد نيرومندتر بودن كه اگر دو نفر با هم با اختلاف نيرو شركت داشته باشند، آنكه نيرومندتر است تكليفش هم زيادتر است،

و بعد دوم در پاسدارى مردان" بما انفقوا من اموالهم" است و طبعاً كسى كه يك طرفه مالى را به ديگرى پرداخت مى كند، پاسدارى او هم نسبت به وى بيشتر است، زيرا چنانكه حفظ مال واجب است، حفظ كسى هم كه مالى را يكطرفه به او مى دهى نيز لازم است، وپس مردان در زمينه پاسدارى نسبت به زنان مسؤليت بيشترى دارند، و زنان هم بامسؤليتى نسبتاً كمتر"

درباره زنان پاسدارى درونى و حفظ پاكدامنى آنان ضرورى تر از مردان، و درباره مردان پاسدارى در بُعد مردانگى و پرداخت اموالشان فزونتر است، و در هر صورت حقوق ميان زنان و مردان دو بخش است: حقوق مشترك، و حقوقى ديگر كه در انحصار هر يك از اين دو مى باشد، جز آنكه حقوق همسان و همگامشان نيز برحسب نيروهاى گوناگونشان مختلف است.

بنابراين قوام بودن مردان بر زنان بدين معنى نيست كه زنان همچون كنيزى زرخريد در دست مردانند بطوريكه همه چيز و همه كارشان بايستى با اجازه مردان باشد، كه حتى تحصيل علم، نذر، قسم، عهد، از خانه بيرون رفتن براى انجام واجبات و يا مستحبات و يا مباحاتى- در عين حالى كه موجب انحراف جنسى آنان نيست، و حقوق واجبه مردان را نيز نمى كاهد- در صورت اجازه ندادن شوهرانشان حرام باشد.

بلكه در كل واجبات و مستحبات و ترك محرمات و مرجوحات در نفى و اثباتشان هرگز اجازه مردان مدخليتى ندارد، و چنانكه مردان هم در انجام وظائف شرعى و مباحشان هرگز نيازى به اجازه زنان ندارند، زنان نيز در اين موارد هرگز نيازى به اجازه مردان ندارند،

و تنها جرياناتى براى حفظ پاكى زنان از نظر عفاف، عقيده، مال، اخلاق و ساير نواميس بر عهده مردان لازمتر است، زنان هم در نقطه مقابل بايستى حتى الامكان حافظ نواميس پنجگانه خود باشند، زيرا قرآن زنان و مردان مؤمن را در امر و نهى شايسته با هم شركت داده است (9: 71). . نواميس پنجگانه: عقيده، عقل، جان، عرض و مال، زمينه هاى اصلى پاسدارى است، مخصوصاً در محيط زناشويى، و از جمله پاسداريهاى زنان سه بُعد صالحات، قانتات «1» و حافظاتٌ للغيب است، كه بايد در حفط اين سه جهت در محيط زناشويى بسيار كوشا باشند، شايستگى پيروى از حق و حفظ در پنهانى و غيب، اول غيب ربوبيت است كه زنان بايستى نواميس خود را در اين غيب نگهبان باشند، غيب دوم پاسدارى آنان نسبت به كل نواميسشان است در غياب همسرانشان، و اين دو حفظ غيب بيانگر دو بُعد پاسدارى آنان نسبت به خودهاشان و همسرانشان مى باشد.

و از جمله پاسداريهاى شوهرانشان زمينه اى است كه" تخافون نشوزهن" و اين خوف نشوز است و نه خوف از نشوز، و بدين معنى نيست كه اگر شوهران بترسند كه زنان سرپيچى در وظائف زناشويى كنند با آنان چنين و چنان كنند، و نيز مراد از نشوز مطلق سرپيچى و تخلف در زندگى زناشوى نيست، بلكه آنگونه سرپيچى است كه موجب ترس مردان بر سازمان زندگى زناشويى باشد، و اين خوف در كل نواميس پنجگانه است، كه مرد بترسد از اين كه همسرش در يكى از اين نواميس دچار انحرافى خانمان سوز باشد، و در هر صورت نوبت به پاسدارى مردان مى رسد، كه اگر بتوانند با نهى از منكر در سه بعدش، و نيز اگر آنهم مؤثر نبود طبق آيه بعد عمل كنند- كه به تفصيل خواهد آمد- و آنگاه اگر تمام اين موارد مؤثر نبود جاى جدائى است، كه احياناً بدون طلاق هم حاصل مى گردد، بويژه در بُعد انحراف جنسى چنان كه آيه نور و مائده به آن تصريح دارند، و اصولًا زناشويى مرد پاك با زن ناپاك و به عكس حرام دانسته شده، چه در آغازش و چه در استمرارش. بلكه زناشويى زنان و مردان ناپاك هم حرام است.

چنانكه گذشت مراد- از" تخافون نشوزهن" خوف از نشوز آينده نيست، كه اگر چنين بود ديگر جايى براى" فإن اطعنكم" نبود، زيرا نشوز مشكوك عصيان نيست، كه پس از آن طاعت جايگزينش شود، در نتيجه اينجا مراد نشوز ترساننده فعلى و قطعى است. پاسدارى سه بعدى مردان نسبت به زنان ناشزه داخلى و سرّى است، چنانكه در باب نهى از منكر كلًا بايد سياست گام به گام رعايت شود، گام اول نهى پنهانى و گام دوم نهى آشكار، پنهانيش: 1- «فعظوهن»: اندرز دادن آنان بگونه اى شايسته و بايسته، و اينجا مراد مبالغه در موعظه است، زيرا اصل موعظه در نشوز غيرمخيف هم هست، اما موعظه بعد از نشوز مخيف جدى تر و بايسته تر است، و اگر اثر نكرد نوبت به مرحله دوم مى رسد.

2-" و اهجروهن فى المضاجع" در بستر همسرى از آنان دورى كنيد، كه با پشت كردن به آنان در بستر- كه جايگاه بسيار نزديك جاذبه جنسى است- بر شخصيت زنانگى آنان ضربه اى وارد كنيد، و اين خرد كردن شخصيت بطور پنهانى است، نه جلوى مردم و بچه ها كه منجر به عناد و سرپيچى بيشترى گردد، و اگر اين هم اثر نكرد.

3- «و اضربوهن» آنان را باندازه بازداشتن از اين نشوز بزنيد، و اين هر سه خود مراحل نهى از منكر است، ليكن در جريان زناشويى دقيقتر و واجبتر مى باشد، و چون اين سه جريان هرگز براى انتقام نيست، بلكه بعنوان پاسدارى در حفظ نواميس پنجگانه است" فان اطعنكم فلاتبغوا عليهن سبيلًا" اگر دست از نشوزشان برداشتند شما هم دست از اينگونه تأديبها برداريد، و ديگر حق تجاوز و تعرّض به آنها را نداريد، تا اينجا جريان نهى از منكر سرى و داخلى بود.

جواب پایگاه پاسخگویی

می دانید که یکی از دستورات اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر است که مراتبی دارد:

مرتبه اول ـ اظهار ناراحتی با اخم یا برگرداندن صورت و رو.

مرتبه دوم ـ امر و نهی زبانی.

مرتبه سوم ـ امر و نهی بوسیلة اعمال قدرت مثلاً ظرف شراب را از کسی که می خواهد شراب بنوشد، بگیرد یا دست او را بگیرد و یا او را بزند.

قابل توجه است که چنانچه امر به معروف و نهی از منکر با هر مرتبه ای انجام شود، بکاربردن مرحلة بالاتر جایز نیست، کما اینکه اگر با مرحلة پائین انجام نشد، (چنانچه انسان بتواند) موظف است برای رفع و دفع فعل منکر مرحلة بعد را انجام دهد. البته مناسب است در تمام مراحل همچون پدر و طبیبی مهربان عمل نماید.

بعد از این مقدمه عرض می شود که قرآن کریم بعد از آنکه در آیه 19 سوره نساء به مردان دستور می دهد که با زنان خود خوشرفتار باشند (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ‏) در این آیه بعنوان نهی از منکر می فرماید: زنانی را که آثار عدم اطاعت در آنها هویدا شد، موعظه کنید و در مرحله بعد اگر موعظه تأثیر نداشت در رختخواب پشت به آنان بخوابید و اگر باز هم تأثیر نگذاشت آنان را بزنید پس اگر شما را اطاعت کردند دیگر بر آنها هیچ راهی را برای سرزنش مجوئید که خدا والای بزرگ است.

در اینجا توضیح چند نکته لازم است:

منظور اطاعت در غذا پختن یا اینکه چرا لباسها را نشستی یا این قبیل امور نیست بلکه منظور اطاعت در اموری است که وظیفه زن است یعنی آمیزش و امور واجب.

و منظور از ”زدن“ آن نیست که او را چنین و چنان بزنید بلکه همانطور که در مراتب امر به معروف توضیح داده شد، تا اینکار با مرحله ضعیف انجام می شود از مرحلة قوی تر باید اجتناب کرد، پیامبر اکرم (ص) فرمود: زن لعبت است، هر کس او را گرفت مراقب باشد که ضایعش نسازد[۱] و هم چنین فرمود: آیا جای تعجب نیست که کسی همسرش را بزند و آنگاه با او دست به گردن شود[۲] و امثال این بیانات که در احادیث بسیار زیاد است که با دقت در آن نظر اسلام در مورد زنان معلوم می شود.

ج ـ زن نیز چنین وظیفه ای نسبت به شوهر و دیگران دارد که اگر دید شوهر یا کس دیگر واجبی را ترک کرده یا منکری را انجام می دهد، با وجود توانائی باید امر به معروف و نهی از منکر نماید.

بنابراین معلوم شد که این آیه ناظر به دستور عمومی امر به معروف و نهی از منکر است و آنهم محدود و مشروط به شرائط خاص خودش نه پهن کردن بساط خشونت در خانه و علیه زنان.

  1. الکافی ج 5 ص510 ، باب إکرام الزوجة . ص : 509
  2. الکافی ج 5 ص 509 ، باب إکرام الزوجة . ص : 509