انواع نفس

از تاریخ‌نما
پرش به: ناوبری، جستجو

دیدگاه ابن سینا

ابن سینا به نفس فلکی، نفس نباتی، نفس حیوانی و نفس انسانی معتقد است.[۱]

ابن سینا به این نکته اشاره می‌کند که نفس جوهری است واحد که دارای قوای مختلف بوده و افعال مختلف دارد.[۲]

دیدگاه فارابی

ابونصر محمد بن فارابی بر آن است همان گونه که انسان، حیوان و نبات دارای نفس هستند، افلاک نیز دارای نفس‌اند که بدان نفس فلکی گویند. اما حقیقت این نفس، با حقیقت نفس انسانی، حیوانی و نباتی متفاوت است.[۳] هر چند که تا حدودی با نفس ناطقه‌ی انسانی تجانس دارد. وی می‌گوید که حرکت دورانی فلک سماوی ناشی از وجود این نفس فلکی است که همواره، از لحظه‌ی پیدایش تا کنون، ادامه داشته است.[۴]

فارابی نفوس را از حیث بقا و فنایشان به سه دسته تقسیم می‌کند. دست‌های که سعادت را شناخته و برای رسیدن به آن کوشیده‌اند و به آن رسیده‌اند؛ اینان مُخلَّد در سعادتاند. دستهای دیگر که سعادت را شناخته‌اند، از آن اعراض کرده‌اند؛ اینان مخلَّد در شقاوتاند و سرانجام دسته‌ی آخر که سعادت را نشناخته‌اند و به درجه‌ی عقل مستفاد نرسیده‌اند و همچنان نیازمند به ماده‌اند.[۵]

به نظر فارابی نوع حیوان، که انسان نیز در شمار آن است، دارای خواصی چند است. از مهمترین خواص او اینکه دارای نفسی است که با اعضای جسمانی اعمال خود را انجام می‌دهد ولی انسان علاوه بر آن دارای قوه‌ی دیگری است به نام عقل که برای اجرای خواست‌های خود به اعضای جسمانی نیاز دارد.[۶]

دیدگاه غزالی

ابوحامد غزالی در بیشتر تألیفات خود، درباره‌ی نفس سخن گفته است. غزالی در کتاب معارج القدس فی مدارج معرفه‌ی النفس، میان نفس نباتی، نفس حیوانی و نفس انسانی فرق می‌گذارد و این انواع سه گانه‌ی نفس را، بدان طریق که ابن سینا و فارابی تعریف کرده‌اند، توضیح می‌دهد:

  • نفس نباتی: کمال اول برای جسم طبیعی آلی است از آن جهت که تغذیه، نمو و تولید مثل می‌کند.
  • نفس حیوانی: کمال اول است برای جسم طبیعی آلی از آن جهت که مدرک جزئیات و متحرک بیاراده است.
  • نفس انسانی: کمال اول است برای جسم طبیعی آلی از جهت انجام افعالی که از روی اختیار عقلی و استنباط بالرّأی و ادراک کلی صورت می‌گیرد.[۷]

به نظر غزالی، وقتی می‌گوییم نفس، مقصود ما آن قوه که طالب غذاست، یا آن قوه‌ای که محرک شهوت و غضب است، یا آن قوه‌ای که در قلب ساکن بوده و مولد حیات و رساننده‌ی حس و حرکت است، نیست. زیرا این امور از تظاهرات روح حیوانی است. بلکه مقصود ما از نفس، جوهر کاملی است که کاری جز تذکر و حفظ و تمیز و رؤیت ندارد. غزالی، مانند ابن سینا، میان جسم و نفس فرق می‌نهد و می‌گوید وقتی به انسان می‌نگریم، می‌بینیم که همه‌ی خواص نبات و حیوان را دارد ولی از آن جهت که می‌تواند چیزهایی را درک کند که خارج از حیطه‌ی حواس است، از حیوان و نبات ممیز می‌شود. نفس جزئیات را از طریق حواس پنجگانه درک می‌کند و کلیات را به واسطه‌ی مشاعر عقلی، انسان در حواس با حیوان شریک است و از حیث مشاعر عقلی با آن فرق دارد.[۸]

پانویس

  1. مقاله علم‌النفس، علی‌اکبر وطن‌پرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.
  2. مقاله علم‌النفس، علی‌اکبر وطن‌پرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.
  3. مقاله علم‌النفس، علی‌اکبر وطن‌پرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.
  4. مقاله علم‌النفس، علی‌اکبر وطن‌پرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.
  5. مقاله علم‌النفس، علی‌اکبر وطن‌پرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.
  6. مقاله علم‌النفس، علی‌اکبر وطن‌پرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.
  7. مقاله علم‌النفس، علی‌اکبر وطن‌پرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.
  8. مقاله علم‌النفس، علی‌اکبر وطن‌پرست، مجله کتاب ماه علوم و فنون، آذر 1388ش.