۹۹
ویرایش
تغییرات
←پیدایش
==پیدایش==
سفر به بوشهر
بعد از مدتي دايي اش او را به بوشهر ميبرد و در آن جاست كه سيد علي محمد به كارهاي عجيبي مانند: تسخير ستارگان، دست ميزند، چنانچه زعيم الدوله در كتاب <ref>[[«مفتاح الابواب»]] </ref> چنين مينويسد: «او را به [[بوشهر]] فرستادند تا بيست سالگي نزد دايي خود بود و در اين ايام به كارهاي روحي ميپرداخت و به تسخير ستارگان و كواكب اشتغال داشت، به بام كاروانسراي حاج عبدالله كه حجره دايي اش در آن جا بود ميرفت و سر برهنه تا عصر ميايستاد و اورادي ميخواند و در نتيجه نوبههاي شديدي بر او غلبه كرد و قواي جسمي او را تضعيف نمود و نصايح دايي او هيچ تأثيري در وي نكرد. » و در تاريخ «نبيل زرندي» با صورت محترمانه تري چنين نگاشته شده است: «حضرت باب غالب اوقات كه در بوشهر بودند وقتي كه هوا در نهايت درجه ي حرارت بود چند ساعت به بالاي بام تشريف ميبردند و به نماز مشغول بودند. آفتاب در نهايت درجه حرارت بر او ميتابيد.
سفر به عراق
پس از چند سال سيد علي محمد به [[كربلا]] ميرود و در مجلس درس سيد كاظم رشتي حاضر ميشود و با شاگردان وي و از [[جمله ملاحسين بشرويه اي]] كه بعدها به او ايمان آورد آشنا ميگردد چنانچه در «مطالع الانوار» اين گونه آمده است: «پس از سه روز همان جوان (سيد علي محمد) وارد محضر درس سيد شد و نزديك درب جلوس نمود، با نهايت ادب و وقار درس سيد را گوش ميداد.