| رهبران/امامان =
| آئینها =
| کتابهای مهم =کتاب بیان
| وضعیت =
| تاریخ انقراض =1850میلادی
| تعداد پیروان =
| مؤسسات =بیش از 10 هزارنفر
| مذهبی =
| اجتماعی =
{{تاریخ فرق و مذاهب اسلامی}}
فرقه بابیت، [[بابیت]] یک جنبش دینی و مذهبی است که در میانه اوایل قرن نوزدهم میلادی در ایران به رهبری [[علیمحمد شیرازی]]، که خود را "باب" معرفی کرد، شکل گرفت. این فرقه مذهب توسط سید علی محمد شیرازی (ملقب به باب) بنیانگذاری شد. بابیت بهعنوان یکی از جریانهای نوظهور در تاریخ دین و یک مذهب ایران، بهویژه در زمینه تصورات دینی و اجتماعی، تأثیرات عمیقی بر جامعه ایرانی و حتی فراتر مستقل از مرزهای ایران گذاشت. بابیت در پی دعوت به تغییرات اجتماعی و دینی و معرفی مفاهیم جدید در حوزه روحانیت بود. این حرکت که ابتدا در پاسخ به نیازهای اصلاحطلبانه جامعه ایران اسلام بهویژه در دوران مذهب [[قاجارشیعه]] شکل گرفت، در نهایت با مخالفتهای شدید روحانیون و مقامات دولتی روبهرو جدا شد و بهسرعت پیروانش به یک بحران مذهبی و سیاسی تبدیل شدعنوان "بابی" شناخته میشدند. فرقه بابیت با آموزههایی متفاوت از شیعه اثناعشری، خصوصاً در زمینه ظهور همچنین بهعنوان پیشدرآمدی برای پیدایش مذهب [["باب"بهائی]] بهعنوان پیامآوری برای ظهور یک پیشوای بزرگتر، به یکی از مفاهیم محوری در تحول دین و سیاست ایران تبدیل گردیدشناخته میشود.<ref>1 ماهیت بابیت تا بهایت.ص104</ref>
سيد علي محمد باب بنيانگذار فرقه ي بابي در روز اول ماه محرم سال ۱۲۳۵ هجري قمري مطابق با سوم يا بيستم اكتبر ۱۸۱۹ ميلادي در عصر سلطنت فتحعلي شاه به دنيا آمد. و چنانچه در ظهور الحق فاضل مازندراني كه از نويسندگان بابي است آمده: «پدرش سيد محمد رضا شيرازي كه به خاطر شغل بزازي او را [[سيد محمد رضا بزاز]] ميگفتند در ايام كودكي سيد علي محمد از دنيا رفت. از آن پس علي محمد تحت كفالت و سرپرستي مادرش فاطمه بيگم و دايي خود به نام سيد علي درآمد. سيد علي در كودكي توسط دايي خود به مكتب شيخ محمد عابد كه در محله ي قهوه اولياء (بيت العباس) [[شيراز]] واقع بود فرستاده شد».<ref>2 بابیت و بهایت در بستر تاریخ .ص4</ref> بنیان گذار فرقه بابیه سید علی محمد شیرازی است. از آنجا که او در ابتدای دعوتش مدعی بابیت امام دوازدهم شیعه بود و خود را طریق ارتباط با [[امام زمان ]] می دانست، ملقب به باب گردید و پیروانش بابیه نامیده شدند.<ref>3 تاریخ فرق و مذاهب اسلامی .ص105</ref>
==پیدایش==
سفر به بوشهر بعد از مدتي دايي اش او را به بوشهر ميبرد و بابیت در سال 1844 میلادی در آن جاست كه سيد علي ایران بهوجود آمد. سید علی محمد به كارهاي عجيبي مانند: تسخير ستارگان، دست ميزند، چنانچه زعيم الدوله در كتاب شیرازی، جوانی از [[«مفتاح الابواب»شیراز]] چنين مينويسد: «او ، خود را به بهعنوان "باب" (دروازه) معرفی کرد که راهی برای آمدن یک پیامآور بزرگتر، همان امام دوازدهم شیعیان یا [[بوشهرمهدی]] فرستادند تا بيست سالگي نزد دايي خود بود و در اين ايام به كارهاي روحي ميپرداخت و به تسخير ستارگان و كواكب اشتغال داشت، به بام كاروانسراي حاج عبدالله كه حجره دايي اش در آن جا بود ميرفت و سر برهنه تا عصر ميايستاد و اورادي ميخواند و در نتيجه نوبههاي شديدي بر او غلبه كرد و قواي جسمي او را تضعيف نمود و نصايح دايي او هيچ تأثيري در وي نكردموعود، است. » و در تاريخ «نبيل زرندي» با صورت محترمانه تري چنين نگاشته شده است: «حضرت باب غالب اوقات كه در بوشهر بودند وقتي كه هوا در نهايت درجه ي حرارت بود چند ساعت به بالاي بام تشريف ميبردند و به نماز مشغول بودند. آفتاب در نهايت درجه حرارت بر او ميتابيد.سفر به عراق پس از چند سال سيد علي محمد به [[كربلا]] ميرود و در مجلس درس سيد كاظم رشتي حاضر ميشود و با شاگردان وي و از [[جمله ملاحسين بشرويه اي]] كه بعدها به ادعا کرد که او ايمان آورد آشنا ميگردد چنانچه در «مطالع الانوار» اين گونه آمده بهعنوان دروازهای است: «پس که انسانها باید از سه روز همان جوان (سيد علي محمد) وارد محضر درس سيد شد و نزديك درب جلوس نمود، با نهايت ادب و وقار درس سيد را گوش ميداد.بازگشت آن عبور کنند تا به شيراز آموزههای جدید و ادعاي سيد علي محمد بر بابيت و قائميت پس از اين كه سيد علي محمد از كربلا به موطن خود بازگشت توسط نامه با شاگردان سيد كاظم رشتي تماس داشت و در يكي از سورههاي كتاب «احسن القصص» خود ميگويد: «ان الله قد قدر ان يخرج ذلك الكتاب في تفسير احسن القصص من عند محمد بن حسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن حسن بن علي بن ابيطالب علي عبده لتكون حجة الله من عند الذكر علي العالمين بليغا»؛ يعني: خداوند تقدير كرد كه اين كتاب در تفسير احسن القصص از ناحيه محمد (امام زمان) فرزند حسن فرزند محمد فرزند علي فرزند موسي فرزند جعفر فرزند محمد فرزند علي فرزند حسين فرزند علي بن ابيطالب بيرون آمده به دست بنده اش (علي محمد) تا حجت خدا از طرف «ذكر» به جهانيان ابلاغ گردد»الهی برسند. [ صفحه ۱۳] پس او آموزههای جدیدی از مكاتبات جمله عدالت اجتماعی، برابری جنسیتی و مراسلات هيجده نفر از شاگردان سيد كاظم رشتي توسط ملاحسين بشرويه اي ملقب به «[[باب الباب]]» نيابت باب اصلاحات دینی را پذيرفتند و ملقب به حروف «[[حي»]] شدند كه به حساب ابجد معادل با عدد ۱۸ استمطرح کرد.<ref>بابیت و بهایت در بستر تاریخ . ص 14</ref>
==سیر تاریخی==
سال 1844 - پیدایش بابیت: سید علی محمد شیرازی در 23 سالگی خود را بهعنوان "باب" معرفی کرد و در پی این اعلام، جنبشی بزرگ در [[ایران]] شکل گرفت. در ابتدا، هواداران زیادی پیدا کرد.<ref>از بابیت تا بهایت.رضا یوسفی قره بلاغ</ref>
درزمانی که علی محمد هنوز از ادعای با بیت امام زمان علیه السلام فراتر نرفته بود به دستور [[والی فارس]] در سال ۱۲۶۱ ق .دستگیر و به شیراز فرستاده شد مقاومت و پس از آن و پس از آنکه در مناظره با علمای شیعه شکست خورد اظهار ندامت کرد و در حضور مردم گفت سرکوب: لعنت خدا بر کسی که مرا وکیل امام غائب بداند لعنت خدا بر کسی که مرا باب امام بداند. پس از این واقعه شش ماه در خانه پدری خود تحت نظر بود و از آنجا به اصفهان و سپس به قلعه ماکو تبعید شد در همین قلعه با مریدانش مکاتبه داشت.و از اینکه میشنید آنان در کار تبلیغ دعاوی او میکوشند به شوق افتاد و کتاب بیان را رد همان قلعه نوشت . دولت حکومت [[محمد شاه قاجار|محمد شاه قاجا]]ر برای آنکه پیوند او را با مریدانش قطع کند در سال ۱۲۶۴ ق . وی را از قلعه ماکو به قلعه چهریق در نزدیکی ارومیه منتقل کرد. پس از چندی او را بهسرعت به تبریز بردند و در حضور چند تن از علما محاکمه شد علی محمد در آن مجلس آشکارا از مهدویت خود سخن گفت و بابیت امام زمان را که پیش از آن ادعا کرده بود به بابیت علم خداوند تا ویل کرد. علی محمد در مجالس علما نتوانست ادعای خود را اثبات کند و چون از او درباره برخی مسائل دینی پرسیدند از پاسخ فرو ماندد و جملات ساده عربی راغلط خواند. در نتیجه وی را چوب زده تنبیه نمودند و او از دعاوی خویش تبری جست و توبه نامه نوشت. اما این توبه نیز مانند توبه قبلی او واقعی نبود از این رو پس از مدتی ادعای پیامبری کرد.<ref>5 تاریخ فرق و مذاهب اسلامی.ص105 </ref> اولين فرمان سيد علي محمد و آغاز درگيري ها سيد علي محمد پس از ادعاي بابيت ظاهرا عازم [[مكه]] شده و پس از بازگشت از مكه به بوشهر وارد گرديد و اولين فرمان خود را صادر نمود چنانچه در [[«تلخيص تاريخ نبيل زرندي»]] آمده است: «باب در مراجعت از مكه در بوشهر چند روزي اقامت كرد، دستوراتي به [[قدوس]] (محمد علي بابكي يكي از گروندگان باب) در رساله اي به نام خصايل سبعه جنبش واکنش نشان داد كه آن را به شيراز برد كه از جمله ي دستورات اين بود: (بر اهل ايمان واجب است در اذان نماز جمعه جمله ي اشهد ان عليا قبل نبيل - كه به حساب ابجد نبيل ۹۲ است و محمد هم ۹۲ - باب بقية الله را اضافه كنند)... » و آيتي نيز در «كواكب الدريه» مينويسد: «باب نزد خانه ي كعبه داعيه ي خود پیروانش را علني نموده بدين نغمه بديعتا تغني نمود: «انا القائم الذي تنتظرون»؛ من همان قائم هستم كه انتظار او را ميكشيد»تحت فشار قرار داد. [ صفحه ۱۵] و در كتاب «ظهور الحق» مينويسد: «سيد نهایت، باب به عبدالخالق يزدي مينويسد: «انا القائم الذي كنتم بظهوره تنتظرون». در اثر اين ادعاها و ظاهر كردن چنين كلماتي سيد علي محمد تحت تعقيب حكومت بوشهر قرار گرفت و پس از دستگيري او را روانه شيراز كردند تا سال 1850 میلادی در حضور علما در مسجد وكيل و در حضور امام جمعه شيراز دعاوي خود را انكار نمود. كتاب «[[تلخيص تاريخ نبيل زرنديتبریز]]» واقعه را چنين توصيف ميكند: «حضرت باب در حضور امام جمعه رو به جمعيتكرد و گفت: «لعنت خدا بر كسي كه مرا وكيل امام غايب بداند. سفر سيد علي محمد به [[اصفهان]] و روانه كردن او به دستور [[تهرانامیرکبیر]] پس از آن كه در مسجد وكيل شيراز توبه نامه خود را ابراز داشت چون توجه زيادي نسبت به مراقبت از او نمي اعدام شد با تماس مخفيانه اي با حاكم اصفهان كه شخصي به نام [[منوچهرخان گرجي]] بود از شيراز گريخته و به اصفهان رفت و ادعاهاي سابق خود را ادامه داد. و اما درباره ي منوچهرخان، مهدي قلي خان زعيم الدوله تبريزي در كتاب «باب الابواب» چنين مينويسد: «ظاهرا مسلمان شدند و در باطن بدين [[مسيحي]] خود باقي بودند، چنين است شيوه ي اكثر مسيحياني كه در امور دول اسلامي دخالت ميكنند، براي رسيدن به مطلوب خود و گرفتن انتقام خونهايي كه از نژاد آنان به دست مسلمين ريخته شده است و ريختن تخم فتنه و فساد در ميان مسلمين ظاهرا مسلمان ميشدند و در حقيقت جاسوس دول مسيحي و شمشير برنده و آلت كوبنده دست آنها هستند ولي امراء اسلام از آنها غافل و به مكر و حيله آنان جاهلند، اين حقيقتي است كه از مراجعه و تتبع تاريخ دولتهاي اندلس و عثماني معلوم ميشود». از تاريخ چنين برمي آيد كه منوچهرخان (معتمد الدوله) و برادرش كه هر دو از مسيحيان بودند در ظاهر از دين خويش برگشته و اظهار مسلماني كردند و پستهايي را به خود اختصاص دادند.<ref>6 بابیت تاریخ باب و بهایت در بستر تاریخ بابیان .ص20فریدون ادمیت</ref>
===سقوط تأسیس مذهب بهائی: بعد از اعدام باب، یکی از پیروان برجستهاش به نام [[بهاءالله]] ادعا کرد که او همان پیامآور بزرگتر است که باب به ظهورش اشاره کرده بود. این اتفاق باعث شد تا مذهب بهائی بهعنوان یک مذهب مستقل از بابیت شکل گیرد..<ref>5 تاریخ فرق و انزوا===مذاهب اسلامی.ص105 </ref>
پس از مرگ محمد شاه قاجار در سال ۱۲۶۴ ق . مریدان علی محمد آشوبهایی در کشور پدید آوردند و در مناطقی به قتل و غارت مردم پرداختند در این زمان میرزا تقی خان امیر کبیر اعظم ناصرالدین شاه - تصمیم به قتل علی محمد و فرو نشاندن فتنه بابیه گرفت . برای این کار از علما فتوا خواست. برخی علما به دلیل دعاوی مختلف و متضاد او و رفتار جنون آمیزش شبه خبط دماغ را مطرح کردند و از صدور حکم اعدام او خودداری کردند اما برخی دیگر علی محمد را مردی دروغگو و ریاست طلب می شمردند و از این رو حکم به قتل او دادند علی محمد همراه یکی از پیروانش در ۲۷ شعبان ۱۲۶۶ در تبریز تیرباران شد.
همان طور که دیدیم سید علی محمد آرا و عقاید متناقصی ابراز داشته است اما از کتاب بیان که آن را کتاب آسمانی خویش می دانست برمی آید که خود را برتر از همه انبیای الهی و مظهر نفس پروردگار میپنداشته است و عقیده داشت که با ظهورش آیین اسلام منسوخ و قیامت موعود در قرآن ، به پا شده است. علی محمد خود را مبشر ظهور بعدی شمرده و او را (من يظهره الله )کسی که خدا او را آشکار میکند خوانده است و در ایمان پیروانش بدو تاءکید فراوان دارد او نسبت به کسانی که آیین او را نپذیرفتند خشونت بسیاری را سفارش کرده است و از جمله وظایف فرمانروای بابی را این میداند که نباید جز بابیها کسی را بر روی زمین باقی بگذارد باز دستور میدهد غیر از کتابهای بابیان همه کتابهای دیگر باید محو و نابود شوند و پیروانش نباید جز کتاب بیان و کتابهای دیگر با بیان، کتاب دیگری را بیاموزند.<ref>12 تاریخ فرق ومذاهب اسلامی .ص 105</ref>
ادعاي خدايي باب
ادعاهاي باب عاقبت به آن جايي انجاميد كه در [[«بيان»]] فارسي، باب اول، واحد اول از خود به عنوان خدايي ياد كرد و اين گونه نوشت كه: «كل شي ء به اين شي ء واحد (خودش) برمي گردد و كل شي ء به اين شي ء واحد خلق ميشود و اين شي ء واحد در قيامت بعد نيست [ صفحه ۲۶] مگر من يظهره الله الذي ينطق في كل شي ء انني انا الله الا انا رب كل شي ء، و ان مادوني خلقي، ان يا خلقي اياي فاعبدون». يعني: من خدا هستم و جز من خدايي نيست و من پروردگار همه ي پديدهها ميباشم و غير من هر چه هست آفريده من است. اي مخلوق من مرا پرستش كنيد».
اعدام سيد علي محمد باب
در اثر چنين كلمات و عقايدي بود كه علما بر آن شدند تا حكم به اعدام وي بدهند ولي با ديدن نوشتجات و رفتار جنون آميز او به علت [ صفحه ۲۷] شبهه خلط دماغ و جنون رأي به اعدام وي ندادند ولي هر روز اغتشاشات و درگيريها در بين [[شيعيان]] و [[بابيان]] بالا ميگرفت و منجر به كشته شدن جمعي كثير ميشد. بنابراين وزير كاردان و با كفايت وقت [[(مرحوم اميركبير)]] به خاطر رفع اين غائله تصميم به اعدام و تير باران سيد علي محمد باب گرفت و در سال ۱۲۶۶ در كنار خندق تبريز او را تير باران كردند.<ref>13 بابیت و بهایت در بستر تاریخ . ص 99</ref>
==دولت های مهم==
1. دولت قاجار (ایران)
نقش و تأثیر: ایران، به عنوان کشوری که مذهب بابیت در آن ظهور کرد، نقش محوری در تاریخ این مذهب ایفا کرد. [[دولت قاجار]] که در آن زمان در ایران حکومت میکرد، به شدت با این جنبش دینی مخالف بود. ظهور باب و آموزههای وی تهدیدی برای نظم سیاسی و مذهبی ایران آن زمان محسوب میشد. بنابراین، مقامات [[قاجار ]] تصمیم به سرکوب بابیت گرفتند و بسیاری از پیروان آن به ویژه باب را تحت تعقیب قرار دادند. باب در سال 1850 اعدام شد و بسیاری از پیروانش در طول سالها در زندانها یا در تبعید به سر بردند. قیام های مانند [[قلعه شیخ طبرسی]] . [[فتنه نیریز]]. [[قیام زنجان]] توسط نیرو های دولتی سرکوب شدند .
2. امپراتوری عثمانی
نقش و تأثیر: امپراتوری [[عثمانی ]] که در آن زمان بر بخشهای وسیعی از [[خاورمیانه]] حکمرانی میکرد، نیز در رویدادهای مربوط به مذهب بابیت و بعدها مذهب بهائی تأثیرگذار بود. بهویژه بعد از اعدام باب، پیروان او تحت تعقیب و فشارهای بیشتری قرار گرفتند و بسیاری از آنها به مناطق مختلف امپراتوری [[عثمانی]]، مانند [[عکا ]] و [[حیفا ]] در [[فلسطین]] (که تحت کنترل عثمانیها بود) تبعید شدند. این منطقه بعدها به مرکزی برای جامعه [[بهائی]] تبدیل شد. <ref>7 بابیت و بهایت در بستر تاریخ .ص34</ref> 3.دولت های استعماری (یریتانیا و روسیه )دولت های استعماری مانند [[بریتانیا]] و [[روسیه تزاری]] از برخی جریان های دینی جدید در [[ایران]] حمایت ضمنی میکردند تا موجب تضعیف قدرت [[روحانیون]] و دولت مرکزی شوند .
==اشخاص مهم==
1:[[سید علی محمد شیرازی]] (باب)
2[[:بهاالله]] (موسس مذهب بهایی)
3:امام قاجار [[ناصرالدین شاه قاجار]]
4:[[ایت الله شیرازی]]
5: [[میرزا اقاسی]] <ref>8 بابیت و بهایت در بستر تاریخ .ص 101</ref>
`
==انشعابات==
او را صاحب [[شریعت]] جدید میدانستند، مثل پیامبر اسلام برای [[مسلمانان]].
۲: شریعت جدید [[(کتاب بیان)]]
بابیان پیرو احکام کتاب بیان بودند که جایگزین شریعت اسلامی میشد:
۴: مخالفت با روحانیون و تقلید
بابیان با ساختار سنتی [[روحانیت ]] مخالف بودند.
بر درک فردی، عقل، و جستوجوی شخصی حقیقت تأکید داشتند.
۵:موقعیت زن و اصلاحات اجتماعی
زنان در جامعه بابی نقش فعالی داشتند (مانند [[قرةالعین]]).
برابری نسبی زن و مرد، آموزش زنان، و کنار گذاشتن حجاب اجباری مورد توجه بود.<ref>10 بابیت و بهایت در بستر تاریخ .ص 70</ref>
==پراکندگی جمعیت==
تمرکز جغرافیایی بابها در ایران
[[بابیت ]] در مدت زمان کوتاهی (۱۸۴۴ تا حدود ۱۸۵۰) در چندین منطقه گسترش یافت. مهمترین مراکز جمعیتی و فعالیتهای بابیها عبارت بودند از:
شیراز
زادگاه سید علیمحمد باب.
[[اصفهان]]
باب مدتی به دعوت حاکم [[اصفهان]] به آنجا رفت.
حمایت برخی مقامهای محلی باعث گسترش محدود بابیت شد.
[[تبریز]]
محل محاکمه و در نهایت اعدام باب (۱۸۵۰).
جمعی از علما و مردم [[تبریز]] از مخالفان سرسخت بابیت بودند، اما در همان حال بابیان فعالی هم در آنجا بودند.
ماهیت بابیت و بهایت .ع.ا
ظهورالحق.نورالله شوشتری
=پانویس=
=منابع=
نویسنده=: مهدیه سادات سجادی * آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی . رضا برنجکار. * بابیت و بهایت در بستر تاریخ . ایلیایی.
*اشنایی با فرق ماهیت بابیت و مذاهب اسلامی بهایت . رضا برنجاکارع.ا
*از بابیت و تا بهایت در بستر تاریخ . ایلیایی.رضا یوسفی قره بلاغ
*ماهیت بابیت تاریخ باب و بهایت بابیان . ع.افریدون ادمیت